تبیان، دستیار زندگی
با توجه به مقدمه یاد شده و ملاحظه نقش مذهبى روحانیت در جامعه مى توانید به دست آورید كه چرا مردم جامعه - بى سواد و با سواد - نسبت به روحانیت بیشتراز سایراقشار حساسیت دارند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آسیب شناسی جایگاه حوزه
حوزه علمیه از چه رنج می برد؟

با توجه به مقدمه ياد شده و ملاحظه نقش مذهبى روحانيت در جامعه مى توانيد به دست آوريد كه چرا مردم جامعه - بى سواد و با سواد - نسبت به روحانيت بيشتراز سايراقشار حساسيت دارند.

برای مطالعه قسمت اول اینجا کلیک کنید

نامعلوم بودن جايگاه اجتماعى حوزه در سه ناحيه تاثير منفى داشته و دارد:

1- در سيستم و محتواى تحقيقات علمى و مطالعاتى و رشته هاى متون آموزشى و بينش اجتماعى و نوع فعاليت حوزه در جامعه .

زيرا وقتى كه يك محصل نداند كه مسووليت مشخص او در آينده چيست و نتواند وظيفه خود را در آينده نسبت به جامعه پيش بينى كند.اولا تحقيقات علمى و مطالعاتى او داراى جهت و سوى واحد و مشخصى نيست و ثانيا محركى براى پيمودن دقيق و صحيح و سريع مراتب علمى ندارد

و ثالثا ممكن است در زمينه انتخاب فعاليت اجتماعى به فعاليت هاى ناچيز و كم اثر و يا فعاليتهاى كاذب روآورد واز مسووليتهاى واقعى خويش بازمانده و چه بسا آنها را نشناسد ! - كه بايد گفت بسيارى از كسانى كه گرفتار بينش عزلت وانزوا و دورى از جامعه شده اند و شديدترين فعاليت اجتماعى آنان امامت جماعت و مساله گفتن و حمد و سوره درست كردن و ... شده است بينش آنان معلول نامشخص بودن جايگاه اجتماعى حوزه و روحانيت مى باشد - چرا كه وقتى انسان مسووليت خويش را نشناسد و خود را براى ايفاى آن از نظر علمى و عملى مجهز نسازد و هرگز نمى تواند وظيفه خويش را انجام دهد و چه بسا به اقتضاى[ الناس اعداء ماجهلوا] 8 به دشمنى با آن برخيزد واگر هم به انجام آن اقدام كند خرابى به بار مى آورد!

2- يكى ديگراز تاثيرهاى منفى نامشخص بودن جايگاه اجتماعى حوزه را بايد در ناحيه بينش مردم نسبت به حوزه و روحانيت جستجو كرد. واين موضوع بسيار حساس و قابل توجه است !

اصولااز آنجا كه دين جلوى آزاديهاى بى قيد و شرط و شهوات و تمنيات نفسانى را مى گيرد و غرائز را كنترل و محدود مى كند واز سوى ديگر نفس آدمى سركش و طغيان گراست و به تعبيرى كه در قرآن آمده است :

ان النفس لاماره بالسوءالا ما رحم ربى، و همچنين [ بل يريدالانسان ليفجرامامه] و [ زين لهم الشيطان ما كانوا يعملون] .

وقتى كه دين و دين خواهان و مروجان احكام الهى جلو خودسرى هاى آنان را مى گيرند وامر به معروف و نهى از منكر مى كنند وانذار و تبشير دارند بديهى است كه به بى اعتقادان و سست اعتقادان به مذهب و ديانت به خواهش دل با دين و دين خواهان و مبلغان دين به مبارزه بر مى خيزند. و دراين راه تهمت و دروغ و حق كشى نيز دريغ نمى دارند.

اكنون با توجه به مقدمه ياد شده و ملاحظه نقش مذهبى روحانيت در جامعه مى توانيد به دست آوريد كه چرا مردم جامعه - بى سواد و با سواد - نسبت به روحانيت بيشتراز سايراقشار حساسيت دارند. به علاوه كه اين حساسيت توسط مستكبران منطقه اى و جهانى از طريق تبليغات منفى تشديد مى شود. و به علاوه كه عملكرد ناصحيح و ضداسلامى و ضداخلاقى برخى از عناصر به ظاهر روحانى و همچنين حضور بى اثر و يا كم اثر عناصرانزوا طلب و كم بينش زمينه را براى حساسيتها و ( ان قلت ها) واتهامها همواتر مى كند.

در چنين شرايطى ذهن ها و چشم ها در جستجوى يافتن خلااى است تا از آنجا ضربه خويش را وارد كند. و يكى از ضربه پذيرترين مواضعى را كه براى تحقير روحانيت و بى اعتبار جلوه دادن دانش وارزش و كارآيى حوزه ها پيدا كرده اند خلا و نقصانى است كه براثر نامشخص بودن مشاغل روحانيت و جايگاه اجتماعى حوزه وجود داشته و دارد.

و بهمين دليل كار او و فلسفه وجودى و نقش اجتماعى او زير علامت سوال مى رود واو را عضوى بى ثمر بى فعاليت و زائده جامعه تلقى مى كنند! و حاضر نمى شونداو را بعنوان يك مديراجتماعى و يك مربى اخلاقى و يك رهبر سياسى بشناسند.

اتهام مذكور نه بخاطراين است كه آنان گمان مى برند حوزه و روحانيت بودجه زيادى را بخود اختصاص داده اند واز رفاه فراوانى برخوردارند خير بلكه آنان وقتى وضع لباس و قيافه و ظاهر زندگى يك روحانى را - بخصوص در گذشته - مى ديدند به تنگدستى و قناعت او پى مى بردند و بااين وصف به او چنين اتهامى را مى زدند و سراين مطلب رواج بينش انزواطلبى و دورى از فعاليت هاى واقعى وارزشمنداجتماعى و نامعلوم بودن جايگاه اجتماعى روحانيت بوده و هست زيرا همين گروه وقتى كه مى بينند يك پزشك در ماه دهها برابر حقوق و در آمد و مزاياى اجتماعى يك روحانى زحمت كشيده درس خوانده را دارد هيچ استنكارى ندارند. زيرا جايگاه اجتماعى يك پزشك را در جامعه مى شناسند.

3- سومين تاثير منفى نامشخص بودن جايگاه اجتماعى حوزه را مى توان در نا هماهنگى بى ضابطگى و بى ملاكى برخى از فعاليتهاى اجتماعى روحانيون پس ازانقلاب اسلامى و در شرايط فعلى مشاهده كرد. زيرا پس از تحقق انقلاب اسلامى درب فعاليتهاى جامعه درابعاد گوناگون فرهنگى سياسى قضايى جامعه درابعاد گوناگون فرهنگى سياسى قضايى اجرايى به روى حوزه و روحانيت باز شد. و شرايطى پديد آند كه بسيارى از طلاب و روحانيون به وسعت مسووليت خويش در برابر جامعه و حكومت اسلامى واقف شده و براساس تعهدايمانى واجتماعى كمر به خدمت در جامعه و حضور در فعاليتهاى ملموس اجتماعى بستند. ولى از آنجا كه در زمينه تنها اراده و خواست و عزم طلاب كافى نبوده است و بلكه مى بايست سيستم نظام حوزه مديريت و تشكيلات و برنامه ريزى آموزشى و علمى و فعاليت هاى فرهنگى و سياسى و اجتماعى آن و ... به تناسب تحول زمان گام بر دارد و تحول يابد و خود را براى اداره يك جامعه و يك حكومت قدرتمنداسلامى از نظر فكرى و ايدئولوژى واصول سياسى واقتصادى و شيوه هاى تبليغى مجهز و آماده نمايد و تحقق اين امر نياز به زمان و تلاش فراوان از سوى صاحبنظران داشته است به سرعت صورت نگرفت و هنوز كه هنوزاست جايگاه كاملا مشخصى با ملاكهاى متناسب و حسابشده اى براى حوزه و روحانيت در جامعه تصوير و تعيين نشده واين مساله علاوه بر مشكلات و آثار منفى گذشته مشكلات جديدى را به وجود آورده است از آن جمله :

الف : بينش افراطى مردم نسبت به روحانيت كه ضررش كمتراز عقيده هاى تفريطى نيست . صاحبان نظريه افراطى گمان برده اند كه پس از تحقق انقلاب تمام كارهاى مملكتى و سياسى واجرايى و ... دراختيار كامل روحانيت است و هر فرد روحانى و هر طلبه بخشى از ميراث حكومت را به ارث برده است . در حالى كه صاحبان نظريه تفريطى گمان مى كردند كه روحانيت كارآيى و كارى جز خواندن چند كتاب درسى قديم و خزيدن در منازل و مساجد واشتغال به او را در اذكار واخذ سهم امام و زكات ندارد و هيچ بارى از بارهاى اساسى جامعه را بر دوش نمى كشد

بينش تفريط مربوط به گذشته است واحيانا در برخى ازاقشار روشنفكرماب كنونى نيز مشهود مى باشد بينش افراط گرايانه زاييده شرايط پس ازانقلاب است كه هرگز نمى توان آن را يك نقطه مثبت و يك وجهه اجتماعى ارزشمند به حساب آورد بلكه بعكس ديدگاهى خطرناك و زيانبار براى حوزه و روحانيت واسلام است .

افراطى نگران هر عمامه بسرى را همه كاره مى دانند وانتظار دارند كه مشكلات مختلف خويش را از سند منزل وام بانك استخدام دراداره تامين آهن و شيشه ساختمان و ... توسط او حل كنند و در وراى اين انتظار عقيده دارند كه يك عمامه بسر در هيچ يك ازاين زمينه ها مشكلى ندارد صاحب و اختياردار همه اين موارداست واگر براى خودش باشداز پس هر مشكلى بر مى آيد و هر معضلى را حل مى كند!

و همينان از سوى ديگر هر كاستى و كمبود و خلافى كه در گوشه اى از جامعه بيابند تك تك افراد روحانى و عمامه سر را مسوول آن مى دانند از آسفالت خيابان كمبود شير خشك زباله شهر وضع و مسايل نقليه عمومى و صف بنزين و نفت گرفته تا معطلى در كنار ميز كارمند شهردارى و حتى تابيدن مدوام آفتاب يا باريدن پياپى باران !

اگر نكوييم تنها عامل اصلى اين بينشهاى افراطى و ناصحيح نامشخص بودن جايگاه اجتماعى حوزه است بايد قبول كنيم كه يكى از عوامل بسيار موثراست .

ب : دخالت برخى از روحانيون درامور غير مهم و بر زمين ماندن بخشى از كارها و فعاليت هاى اصلى واساسى حوزه و روحانيت . اين مطلب وقتى مبرهن خواهد گشت كه جايگاه اصلى و فعاليتهاى اساسى حوزه در جامعه مشخص گردد و سپس وضعيت موجود با وضعيت مطلوب مقايسه شود.

ج : حضور روحانيون درصحنه هاى مختلف اجتماعى بدون رعايت ملاكها و ضوابط علمى و عملى . كه اين البته از توابع قهرى نامشخص بودن جايگاه اجتماعى حوزه است . زيرا وقتى جايگاه اجتماعى مشخص بشود ناگزير در كنار آن ملاكهاى علمى و تجربى و ساير شرايط نيز مشخص مى گردد. بعنوان مثال هنگامى كه كار قضايى يكى از فعاليتهاى اصلى حوزه بشمار آيد شرايط علمى و عملى كسانى كه مى خواهند به اين كار شاغل شوند نيز مشخص مى شود. و در صورتى كه كار فرهنگى مستقيم مانند تدريس در مدارس - دانشگاه ها و مراكز علمى جهانى از كارهاى اصلى و زيربنايى نظام حوزه بشمار آيد. ويژگى ها و شرايط كسانى كه در مراتب و مدارج مختلف مى خواهند به فعاليت اجتماعى بپردازند. تعيين خواهد شد.

و اما در شرايطى كه جايگاه واقعى حوزه در نظام جامعه ناشناخته باشد چه بسيار اتفاق مى افتد كه افراد كم سواد يا بيسواد و فرصت طلب و يا جاهل در پستها و جريان فعاليتهاى سنگين قرار گيرند و با ناتوانى خويش به نظام حوزه و روحانيت و حيثيت آن ضربه بزنند.

ادامه دارد...


منبع:مجله حوزه                                      تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان