تبیان، دستیار زندگی
بیست سال بلکه بیشتر او را آزمودم و امتحان نمودم. در این مدت در او چیزی جز جد و اجتهاد ندیدم. او را به حق می توان استوانه ای از تلاش و همت در راه تحصیل و کسب فنون و علوم مختلف دانست
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 در مسیر آموختن

در مسیر آموختن

بارقه ای الهی

اشتیاق به آموختن

اهتمام و جدیت

قدردان استادان

تعدیل ذهن و ملکه اندیشه

گوهرهایی از ایّام تدریس

 بارقه ای الهی

خودش می نویسد: در سن چهارده سالگی به فضل پروردگارم بارقه مشرقیه الهیه و شهاب قبسی به من رسید که به اقتضای عین ثابته ام مطلوب من بود، این بارقه همانند نوری پیش رویم شتافته، مرا به کسب معارف الهی راهنمایی و به تخلّق به اخلاق ربوبی ترغیب و به تأدّب به آداب انسانی تحریض می کرد و مرا به فرار و انزجار از آیین های تباه و پست تحریص می نمود. در جای دیگر خاطرنشان می نماید: از جمله فضل پروردگارم بر من این بود که در مدت اقامتم در تهران در طی سیزده سال یا بیشتر همراه با اشتغال به تحصیل علوم از آن محاضر عالیه طبق روش معهود و سیره جاریه بین علمای روحانی به تعلیم و تدریس در مدارس (حوزه علمیه) اشتغال داشته، توفیق یافتم کتابهایی را تدریس کنم.

نکته ای که در دوران تحصیل و پس از آن در سیره و شیوه زندگی ایشان مشاهده می گردد، توجه به لطف خداوند، توکل و استعانت از فضل پروردگار است.

ایشان متذکّر می گردد: زمانی شبهات گوناگون بر من روی می آورد و از تطبیق مسایل عرفانی عاجز مانده بودم و از کثرت فکرت به فرسودگی مبتلا گشته بودم ولکن در درس ها حاضر می شدم و از خویش ابراز نمی کردم، تنها چیزی که مرا از این ورطه هولناک هلاک رهایی بخشید لطف خدا بود، سرانجام بارقه های الهی چون نجم ثابت بر آسمان دل طارق آمد و در پناه ربّ ناس از وسواس خنّاس نجات یافتم.

اشتیاق به آموختن

علامه حسن زاده از همان آغاز فراگیری تا رسیدن به مراحل عالی علمی و معرفتی نوعی شور، شوق، اشتیاق و علاقه وافر را در خود به شکوفایی رسانیده بود. استاد حسن رمضانی از مشاهیر شاگردان علامه حسن زاده می نویسد: به خاطر همین عشق پیوسته و لازمی که حضرت استاد نسبت به علم داشته است همواره تحت هر شرایطی که بوده است در مسیر کسب آن از بذل هیچ گونه کوششی و تلاشی دریغ نکرده است تا پایه ای در راه طلب دانش مجاهده کرده که اگر بخواهیم عینیت جامعیت حوزه های علمیه قدیم و اصیل عالم اسلام را که در تمام علوم و فنون رایج زمان خویش صاحب نظر بوده اند، مشاهده کنیم بدون اغراق باید به سراغ ایشان برویم.خود علامه در این باره می گوید:

منم آن تشنه دانش که گر دانش شود آتش

در مسیر آموختن

 مرا اندر دل آتش همی باشد نشیمنها 

این عشق به اندازه ای بود که اگر شاگردان دیگر، درس استاد را ترک می کردند او همچنان برای یاد گرفتن استاد را ترک نمی نمود: «پس از درس مکاسبی ها می رفتند و بعضی ها می نشستند که بنده بازهم از نشستگان بودم، علامه شعرانی اسفار یا اشارات می فرمود. این درس ها که تمام می شد آقایان می رفتند و بنده می نشستم. چه بسا روزها که ما در بین الطلوعین می آمدیم برای درس کفایه و سر درس آخری مثلاً مجسطی یا زیج بهادری اذان ظهر می گفتند و ایشان از صبح تا ظهر تدریس کرده بود، البته بنا به اعتقاد علامه حسن زاده این اشتیاق متقابل بود: «علامه شعرانی هم خودش اشتیاقی شگفت به درس و بحث داشت و هم ما طالب و شایق بسزا بودیم.» این علاقه وافر موجب گردید علامه حسن زاده، در مسیر کسب معارف از سختی ها و مصائب و مشکلات نهراسد و مسیرهای دشوار را با آرامش پشت سر بگذارد.

تفحّص برای دست یافتن به استاد ماهر و ذوفنون و لحظه ای از پای نایستادن در این جهت نشانی از شوق ایشان است، حکیم الهی قمشه ای خطاب به ایشان گفته است: روزی در غیاب به مدرسه حاج ابوالفتح (در تهران) آمده از طلّاب مدرسه در مورد راه رَوِشَت در کارها و اشتغالت به تحصیل پرس و جو و تحقیق نمودم آنها در تصریح به حسن سیرت و شدّت ولع شما به اقتنای معارف و اکتساب علوم متفق و یک زبان بودند.وقتی از ایشان پرسیدند روزها چه کار می کنید در جواب گفتند: از شش سالگی که به مکتب رفته ام تا کنون ندیم من کتاب، و معشوق من استاد و درس و کار من بحث و تدریس و تصنیف است.

اهتمام و جدیت

یکی از خصالی که در زندگی علمی و آموزشی علامه حسن زاده مشاهده می گردد و آثار متعددش در عرصه های گوناگون و نیز اعتراف استادانش مؤیّد آن است، همّت بلند، کوشش مداوم و تحمّل مشقات در این مسیر می باشد، علامه شعرانی در تقریظی که به یکی از آثار ایشان نگاشته است یادآور می شود: همانا ابناء روزگار ما کم همّتند امّا شیخ ما (حسن زاده) نسبت به وقتش ضفّت و نسبت به عمرش خسّت نورزید بلکه آن را در علوم دینیه صرف کرده آنهارا متقن فرا گرفت. مرحوم شعرانی در اجازه روایی که برای علامه حسن زاده صادر نموده، یادآور شده است: بیست سال بلکه بیشتر او را آزمودم و امتحان نمودم. در این مدت در او چیزی جز جد و اجتهاد ندیدم. او را به حق می توان استوانه ای از تلاش و همت در راه تحصیل و کسب فنون و علوم مختلف دانست، جلسات خصوصی و بدون تعطیل ایشان در محضر اساتید که بعضاً قبل از طلوع آفتاب آغاز و تا پاسی از شب ادامه می یافت و جدیت و پشتکار ایشان برای حضور در محفل علمی و تحویل دادن درس و بحث در محضر اساتید باعث گردیده است که همواره به عنوان الگوی پشتکاری معرفی گردد.استاد حسن زاده متذکر می گردد: روزی مرحوم ناصح به این کمترین گفت که در جلسه ای که استاد شعرانی تشریف داشت به مناسبتی سخن از دانش، پژوهش و درس خواندن و اهتمام به تحصیل به میان آمد استاد شما را ضرب المثل قرار داد و به حضّار گفت: درس خواندن را از فلانی یاد بگیرید، آیة اللّه رفیعی قزوینی وقتی از تهران به قزوین رفته بود مکرّر به طلاب این سامان می گفت: بیائید در تهران طلبه درس خوان را ببینید از او درس خواندن را یاد بگیرید و نام علامه حسن زاده را بر زبان می آورد.

در مسیر آموختن

استاد حسن زاده این همت و تلاش را عاشقانه در شرایطی در جهت کسب مکارم و معارف به کار گرفت که بر اثر خفقان رژیم رضاخان روحانیّت و مراکز علوم دینی در حالتی از غربت و انزوا سخت ترین فشارها را تحمّل می کردند و این نکته خود از ارزش و بزرگی راه استاد حسن زاده و زحمات و مجاهدات فوق العاده ایشان در این زمینه حکایت می کند. همچنین شرایط آشفته و امکانات بسیار ناچیز بود، ایشان در گفتگویی تأکید نموده است: با جان کندن درس خواندیم، شما آقا قدر این اوضاع را بدانید آن زمان که ما در مدرسه مروی تهران بودیم یک زیلویی کف مدرسه پهن بود که با زمین یکی شده بود.

هر آن چیزی تو را کز آن گزند است  برای اهل دل آن دلپسند است.

قدردان استادان

علامه حسن زاده آملی بر این باور بوده و هست که برای فراگیری مبانی و مفاهیم علوم و رسیدن به تبحّر لازم در معارف دینی و علمی مراجعه به استاد دانشور و متخصص هر فن و دانشی لازم می باشد.
برای طالب کمال، استاد کامل خیلی دخیل است، آن مفاتیحی که از استاد عائد شاگرد می شوند، آن کُدهایی که از استاد استفاده می کردند، آن اصول و امّهاتی که از استاد به دست می آیند اهمیت بسزا دارند

و به قول عارف رومی در مثنوی:

هیچ کس بی اُوستا چیزی نشد                هیچ آهن خنجر تیزی نشد

هر که گیرد پیشه ای بی اوستا                ریشخندی شد به شهر و روستا

به همین دلیل خود شیوه اش این بود که در آمل، تهران و قم با تفحص و جستجوگری استادانی زبده و ماهر بیابد آنهایی که به قول خودش: زحمت کشیده بودند. این بزرگواران به حقیقت روحانی راستین بودند، معنی واقعی عشق به علوم و معارف و کتاب و تحقیق در آثار وجودیشان از قبیل تدریس و تصنیف مشاهده می شد. الهی شکرت که از استادان بی رنگ رنگ گرفته ام.

ایشان برای تألیف و تحقیق نیز هم از روش اساتید بهره می گرفت و هم با آنان مشورت می نمود چنانچه پس از گفتگو با آیة اللّه محمد تقی آملی به این حقیقت رسید که حضرت فاطمه زهرا(س) مصداق لیلة القدر است و در این باره رساله ای تألیف نمود.

از نکته های دیگر این که علامه حسن زاده در برخورد با اساتید روشی توأم با ادب و احترام و قدردانی با آن بزرگواران را بروز می داد، شبی مرحوم الهی قمشه ای به ایشان گفته بود: شما خیر می بینید، پرسیده بود از چه جهت، وی پاسخ داده بود: شما را نسبت به اساتید بسیار مؤدّب می بینم، استاد حسن زاده پس از نقل این موضوع می گوید: آری من هیچ گاه نزد اساتیدم یک زانو یا چهارزانو ننشستم و به دیوار تکیه نمی دادم و خیلی با ادب و احترام می پرسیدم و در حضور و غیابشان وظیفه شاگردی را بیش از حدّ وظیفه پدر و فرزندی مراعات می نمودم. استاد رمضانی می نویسد، مکرّر می فرمودند در حضور اساتیدم مواظب حرف هایم بودم و می کوشیدم با آنها چون و چرا نکنم همه این ها بدین خاطر بود که مبادا کردار و گفتار من سبب رنجش آن بزرگواران بشود و خدای ناکرده از فیض آنان محروم گردم. بی شک یکی از اسباب موفقیت علامه حسن زاده که در شکل گیری شخصیت ایشان تأثیر بسزایی داشته همین احترام و خضوع بسیارشان نسبت به اساتید خود بوده است.

هرکجا از اساتید خویش نام می برند به بهترین شکل ممکن از آنان تجلیل نموده و همواره به قدردانی از آنان پرداخته اند، در جایی پس از ذکر نام آن ستارگان معرفت می گوید: همه به حقیقت روحانی والامقام و بزرگوارانی صاحبدل و عالمانی عزیز الوجود بوده و در حقیقت ستارگان فروزان آسمان معارف بودند و با تفاوت در قدر، در هدایت و تعلیم و تربیت یکدل و یک زبان بودند. و به مناسبتی نوشته اند: به خدا سوگند قلم و زبان به ادای شکر معشار نیکی هایی که این مشایخ عظام در حق ما نموده اند وافی نیست اگرچه علّة العلل ربّ العالمین است.

تعدیل ذهن و ملکه اندیشه

در مسیر آموختن

لطایف بیانی، دقت های علمی، وسعت دانش و ذوق ادبی در تدریس استاد موج می زند، پایه درس و بحث استاد حتی در هنگامی که خود مشغول فراگیری علوم بودند چنان قوی شده بود که در اواخر اقامت در آمل کتب درسی پیشین را برای دیگران تدریس می نمودند و به تهران هم که آمدند کتب یاد شده را در مدارس، درس می دادند، این علامه ذوفنون عقیده دارد شاگرد باید تا حدودی قوانین حساب و هندسه را فرا گیرد زیرا اینها در تعدیل و تقویم ذهن، فکر و قلم و بیان تأثیری بسزا دارد. علوم ریاضی فکر را از خطا و اعوجاج باز می دارد، انسان های ورزیده در این علم صاحب رأی صائب، نظری ثابت، کم گوی، گزیده گوی، دیرگوی، و نکوگوی هستند، خود استاد این گونه بود و دلیل آن، همین روی آوردن به ریاضی و شاخه های وابسته به آن می باشد.

به باور ایشان هرچه طلّاب مباحثه در علوم مورد نظر بنمایند، فراگیری دروس بهتر می گردد و در روح و روان جای می گیرند. خود به این شیوه ملتزم بود: اکثر کتابهایی را که می خواندم، مباحثه نیز می کردم، کفایه را یک ساعت به اذان صبح مانده، اسفار یا مکاسب یا جواهر را پیش از صبح (بین الطلوعین) و اشارات را ساعت یک بعدازظهر مباحثه می کردیم.

گوهرهایی از ایّام تدریس

شاگردان و آشنایان از فروتنی زایدالوصف استاد خویش درشگفتند، وقتی در منزل به دیدنش می روند، خود شخصاً به پذیرایی از آنان می پردازد و به هنگام خداحافظی با پای برهنه آنان را بدرقه می کنند، این شگفتی مراجعین را به شیفتگی و اشتیاق وا می دارد یکی از شاگردانش می گوید پس از این ملاقات ها ارادات قلبی خود را نسبت به ایشان احساس کردم و به تدریج ارادت قلبی من به شیفتگی انجامید.
در مسیر آموختن

استاد در هنگام تدریس برخی کتابها، بر آنها تعلیقه های ارزنده ای نوشته است، کتاب دررالقلائد علی غرر الفوائد حاوی تعلیقاتی تحقیقی است، بر بخش حکمت منظومه مرحوم سبزواری که استاد حسن زاده در دوره تدریس آن، برای بیان مراد این فیلسوف آن را فراهم آورد زیرا معتقد بود حکمت منظومه سبزواری خلاصه اسفار است و در عین حال به توضیح و تبیین نیاز داشت.کتاب نصوص الحکم بر فصوص الحکم فارابی حاصل درس و بحث استاد در شهرستان آمل می باشد که البته بر آن اصلاحاتی انجام داده است. دروس معرفت نفس مجموعه مباحث ایشان در حوزه درسی آمل می باشد. نکته دیگر این که تدریس ایشان با تحقیق توأم است و اصولاً پس از تدریس، برخی آثار را از راه پژوهش نگاشته اند. ایشان هنگام تدریس کتاب اسفار ملاحظه نمود چاپ سنگی مورد استفاده که با حواشی برخی مشاهیر نشر یافته است آمیخته به تحریف، کاستی ها و تصحیف های فراوان است و اشراف این فاضلان این کاستی ها را از بین نبرده است، از این جهت با سی سال پشتوانه تعلیم و تعلّم و تحقیق این کتاب را با چندین نسخه مصصّح مقابله و تصحیح کرده و از آغاز تا پایان بر دشواری های آن توضیح و شرح نگاشته است، ایشان کتاب شرح فصوص قیصری را نزد فاضل تونی فرا گرفت و خود نیز موفق گردید طی سالیان درازی چهار دوره آن را تدریس کند و در طول این مدت علاوه بر این که آن را با نسخ متعدد مقابله و تصحیح کرد، تعلیقات و حواشی ارزنده و عمیقی بر آن نگاشت و بدین گونه بر فوائد و عواید کتاب افزود.

ایشان کتاب شفا را نزد بزرگوارانی چون علامه شعرانی، میرزا احمد آشتیانی، استاد محمد حسین فاضل تونی و علامه طباطبایی فرا گرفت و خود بخش طبیعیات و الهیات آن را طی هشت سال برای عدّه ای از طلاب در قم تدریس نمود و در خلال آن علاوه بر تصحیح این بخش از شفا، بر قسمت های نفس و الهیات آن تعلیقات ارزنده و مفیدی را نگاشت که بخشی چاپ شده و بخش دیگر در حال طبع است.


منبع: سایت حوزه نت

تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه