تبیان، دستیار زندگی
قرآن پیام حیات‌بخش و جاویدانی است كه برای هدایت بشریت به سوی سعادت نازل شده است و انسان‌ها را به علم، پاكی و صداقت فراخوانده، حیات طیبه را به آنها می‌نمایاند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اعجاز جامعیت قرآن (1)

اعجاز جامعیت قرآن

اشاره:

قرآن پیام حیات‌بخش و جاویدانی است كه برای هدایت بشریت به سوی سعادت نازل شده است و انسان‌ها را به علم، پاكی و صداقت فراخوانده، حیات طیبه را به آنها می‌نمایاند.

این نوشتار در پی آن است تا دیدگاه‌های مختلف درباره جامعیت قرآن را بررسی كند. و به پرسش‌های زیر پاسخ دهد:

الف) آیا قرآن شامل تمام علوم و فنون و قوانین اجتماعی، حقوقی و... است؟

ب) آیا قرآن فقط در صدد بیان مطالب اُخروی و معنوی است و كاری با زندگی مادی و دنیوی انسان ندارد؟

ج) آیا قرآن توان پاسخ‌گویی به نیازهای انسان در عصر حاضر را دارد؟

در پاسخ به این پرسش‌ها كه در حقیقت سؤال از جامعیت قرآن در پاسخ‌‌گویی به نیازهای اخروی و دنیوی انسان است، سه دیدگاه عمده قابل طرح است، كه به طور مختصر به نقد و بررسی آنها خواهیم پرداخت:

دیدگاه اول: قرآن جامع همه علوم و فنون است.

برخی از صاحب‌نظران1 مسلمان بر این نظر هستند كه همه علوم و فنون و مطالب حتی فرمول‌های ریاضی، فیزیك و شیمی در قرآن وجود دارد و قابل استخراج می‌باشند. آنان می‌گویند: همه علوم اولین و آخرین در قرآن وجود دارد.2 این گروه به آیاتی از قرآن كریم استدلال می‌كنند كه می‌فرماید:

«وَ نزَّلْنا عَلَیْكَ‌ الكِتابَ تبْیناًّ لِكُلِّ شیءٍ»3 و كتاب را بر تو نازل كردیم در حالی كه بیان كننده همه چیز است». و نیز «وَ لارَطْبٍ وَلایابِسٍ الّا فی كتابٍ مُبین»4 و هیچ تر و خشكی (در جهان) نیست مگر آن كه در كتاب مُبین (نوشته شده) است.

آنان در این راستا به آیات دیگری از قرآن كریم نیز استدلال می‌كنند كه ادعا می‌شود به علوم ریاضی، ماشین‌سازی، میكروب‌شناسی، شیمی‌ و هندسه اشاره دارد.5 و برخی اوقات به مسئله‌ی بطون قرآن استدلال می‌كنند. یعنی هر آیه‌ای ظاهر و باطن دارد. باطن قرآن برای همه افراد قابل فهم نیست و بسیاری از این علوم مربوط به آن است.6

كشفیات و اختراعات جدید در قرون اخیر ـ كه بسیاری از حقایق قرآن (مثل زوجیت گیاهان ـ حركت زمین و...) را اثبات كرده است ـ این دیدگاه را تقویت می‌كند.7

قرآن نه مانند تورات است كه در سراسر آن سخنی از معاد نمی‌گوید و نه مانند انجیل، كه همه توجه آن به آخرت معطوف باشد

نقد دیدگاه اول

این دیدگاه از چند جهت قابل نقد است:

1 . ظهور آیاتی كه به عنوان دلیل آورده شده بود (مبنی بر این كه همه چیز در قرآن است) قابل قبول نیست. زیرا از طرفی این مطلب بر خلاف بداهت است؛ یعنی هر كس قرآن را مطالعه كند متوجه می‌شود كه فرمول‌های ریاضی، فیزیك و شیمی و امثال آنها در ظواهر قرآن وجود ندارد و از طرف دیگر بسیاری از مفسران این عمومیت و شمولِ ظواهر آیات قرآن را انكار كرده‌اند و گفته‌اند كه قرآن بیان‌كننده هر چیزی است كه مربوط به هدایت بشر باشد. یعنی این آیه مخصوص امور دینی است.8 برخی دیگر از مفسران گفته‌اند كه ممكن است مقصود از لفظ «كتاب» در آیه شریفه قرآن «علم الهی» یا «لوح محفوظ» و یا «امام مبین» باشد.9

2 . ظهور آیاتی كه برای اثبات علوم ریاضی، هندسه و... در قرآن استدلال كرده‌اند بسیار ضعیف است و گاهی اصلاً دلالتی بر این مطلب ندارد. (البته اشاره‌ها و مثال‌های علمی در قرآن وجود دارد كه در دیدگاه سوم توضیح داده می‌شود).

3 . در مورد بطون قرآن باید گفت كه این مورد از بحث خارج است، زیرا آنچه برای انسان‌های معمولی (غیر از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه ـ علیهم السّلام ـ ) قابل دسترسی است، همین ظواهر قرآن است كه مربوط به هدایت بشر است نه علوم و فنون.

دیدگاه دوم: قرآن فقط كتاب آخرت است

قرآن

برخی از صاحب‌نظران بر این نظر هستند: «قرآن برای بیان احكام آخرت و مسایل جنبی آن آمده است».10 اینان، شأن قرآن را بالاتر از آن می‌دانند كه درباره مسایل این دنیای خاكی سخن گوید. اگر قرآن گاهی از مسایل این جهان (اعم از اشاره‌های علمی و تكوینی مثل هفت آسمان ـ حركت خورشید و... و یا مطالب حقوقی و اجتماعی مثل حدود، ارث، ربا و... و یا هنگامی كه از جن، روح و... یاد می‌كند) برای همراهی با فرهنگ زمانه بوده است، نه این كه در مقام بیان حقایقی باشد. این‌ها می‌گویند:

«معقول نیست كه از كتب مقدس دینی، چه قرآن و چه غیر آن انتظار داشته باشیم كه در صدد تشریح و حتّی اشاره به چگونگی آسمان و جهان باشند». بر طبق این دیدگاه قرآن وام‌دار مسایل رایج زمان خویش است و «قرآن زبانی دیگر دارد. قرآن در مقام بیان مسایل معنوی و اخلاقی و تربیتی است». كتاب خدا در نهایت انسان‌ها را دعوت می‌كند كه قشر و پوسته قرآن را فروگذارند و با عقل خود به حل و فصل همه امور بپردازند.11

از ظاهر سخنان این افراد بر می‌آید كه قرآن جامع مسایل مربوط به آخرت است و از مسایل دنیوی بیگانه است. هر چند ممكن است كه این دیدگاه به طور كامل مورد قبول همه طرفداران این دیدگاه نباشد.

از طرفداران این دیدگاه می‌توان به ابواسحاق شاطبی (790 ق) اشاره كرد كه به این نظریه تصریح می‌كند.12 هم چنین از لازمه سخن برخی از نویسندگان معاصر كه می‌گویند اشارات علمی و احكام حقوقی، جزائی و اجتماعی اسلام بازتاب فرهنگ زمانه است13 همین نظریه استفاده می‌شود. از سخن این دسته اخیر چنین برمی‌آید كه قرآن در دنیای فعلی قابل اجرا نیست. زیرا احكام آن مربوط به عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بوده است و در دنیای كنونی انسان باید بر طبق عقل عمل كند.

دلایل صاحبان این دیدگاه به طور عمده عبارت‌است از:

1 . تأثیر فرهنگ زمانه عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ در قرآن كریم؛ برای مثال قرآن از روح و جن و حدود جزایی سخن گفته است كه در میان عرب رایج بوده است.

2 . قرآن به زبان قوم سخن گفته است.14 بنابراین مطالبی كه در میان مردم رایج بوده و جزیی از فرهنگ آنان بوده است در قرآن راه پیدا كرده است.15

امـا در مـورد «فرهنـگ زمانه» بایـد گفت كه قرآن كریم در مورد فرهنگ زمانه عرب معـاصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بـه صـورت گزینشی عمل كرده است. یعنی عناصر منفـی آن فرهنگ را رد كرده و نپذیرفته است. برای نمونه می‌توان به نفی زنده به گور كردن دختران (تكویر/ 8) و ردّ قانون ظهار كه در عرب مرسوم بوده است (احزاب/4) و نفی بت‌پرستی و شرك كه عقیده رایج عرب بوده است اشاره كرد

نقد دیدگاه دوم

همان‌گونه كه دیدگاه اول (وجود همه علوم بشری در قرآن) راه افراط را در پیش گرفته بود. این دیدگاه نیز راه تفریط را پیموده است. در حالی كه قرآن كتابی معتدل است كه، همیشه راه میانه و اعتدال را حفظ كرده است. یعنی هم به دنیا و هم به آخرت توجه نموده است. قرآن نه مانند تورات است كه در سراسر آن سخنی از معاد نمی‌گوید و نه مانند انجیل، كه همه توجه آن به آخرت معطوف باشد.16 همان‌طور كه در قرآن بیش از 1200 آیه (یك پنجم قرآن) مربوط به معاد است بیش از 750 آیه نیز مربوط به طبیعت و جهان اطراف ماست.17

قران

بسیاری از آیات قرآن مسایل اجتماعی و حقوقی مثل ولایت، اطاعت از پیامیر ـ صلی الله علیه و آله ـ و جانشینان ایشان، مسایل جنگ و جهاد و دفاع، حرمت ربا، حلال بودن معاملات، حقوق زن و شوهر، مبارزه با مفاسد اجتماعی مانند زنا و موارد دیگر را بیان می‌كند (در دیدگاه سوم به این مطلب بیشتر می‌پردازیم). با این حال آیا می‌توان گفت كه قرآن فقط مربوط به مسایل معنوی و آخرتی است؟ اگر این گونه از آیات قرآن را كنار بگذاریم ما شاید مجبور شویم قرآن را نصف كنیم.

از طرف دیگر این دیدگاه مستلزم ناقص بودن قرآن است. یعنی قرآن به بُعد معنوی انسان توجه كرده ولی به بُعد مادی انسان و دنیایی كه مزرعه آخرت است توجه نكرده است و اما در پاسخ به دلایل و استدلال‌های این گروه باید گفت: «لسان قوم» در لغت و اصطلاح مفسرین به معنای «لغت قوم»18 است. یعنی پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ كه عرب بوده است به زبان عربی سخن گفته است تا مردم سخن ایشان را زودتر و بی‌واسطه بفهمند. پیامبران دیگر نیز هر كدام به لغت قوم خود سخن گفته‌اند. بنابراین سخن گفتن به «لغت قوم و مردم» مستلزم پذیرش تمام فرهنگ آنان نیست. بلی، قرآن هم‌چون هر كتاب دیگر كه به زبان یك ملت نوشته می‌شود از لغت‌ها، تشبیه‌های و كنایه‌های آنها استفاده كرده است. ولی این به معنای پذیرش خرافات و مطالب خلاف علمی آن قوم نیست.

اما در مورد «فرهنگ زمانه» باید گفت كه قرآن كریم در مورد فرهنگ زمانه عرب معاصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به صورت گزینشی عمل كرده است. یعنی عناصر منفی آن فرهنگ را رد كرده و نپذیرفته است. برای نمونه می‌توان به نفی زنده به گور كردن دختران (تكویر/ 8) و ردّ قانون ظهار كه در عرب مرسوم بوده است (احزاب/4) و نفی بت‌پرستی و شرك كه عقیده رایج عرب بوده است اشاره كرد. از طرف دیگر قرآن عناصر مثبت فرهنگی عرب را تأیید كرده است. زیرا بسیاری از این عناصر مثبت، ریشه در ادیان الهی مانند دین حنیف حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام ـ داشته است. مثل پذیرش مراسم حج.

بر این اساس قرآن تابع محض فرهنگ زمانه خویش نبوده است و نمی‌توان گفت احكام قرآنی مثل حدود، حج، حرمت ربا و... را باید گنار گذاشت به دلیل آن كه از فرهنگ زمانه عرب ناشی شده است. زیرا همه این‌ها احكام الهی است كه در قرآن آمده و از آنجا كه اسلام و احكام آن جاودانی است اجرای این احكام نیز برای هر مسلمانی در هر زمان و مكان (مگر در شرایط ضرورت و اضطرار) لازم است.

نویسنده: محمد‌علی رضایی اصفهانی

شکوری_گروه دین و اندیشه تبیان


[1] . از جمله ابوحامد غزالی (م 505 ق) در كتاب «احیاء العلوم» (ج1، ص 289، چاپ دارالمعرفه، بیروت) و در كتاب جواهر القرآن، فصل چهارم، ص 18.

ـ ابوالفضل المرسی (570 ـ655 ق) در كتاب تفسیر خود.

ـ بدرالدین زركشی (م764 ق) در «البرهان» ج2، ص 181.

ـ جلال‌الدین سیوطی (م 991 ق) در «الاتقان فی علوم القرآن» ج2، ص 271 و ص 282، و در كتاب «الاكلیل فی استنباط التنزیل» ص2 و آخرین تمایل به این دیدگاه از آقای «رضا نیازمند» است. در نشریه بینات، سال سوم، تابستان 1375، ش10، ص 21.

[2] . ر.ك: دكتر ذهبی در التفسیر و المفسرون، ج 2، صص 482-478، وی این كلام را از ابوالفضل المرسی نقل می‌كند.

[3] . سوره النحل، (16)، آیه 89.

[4] . سوره انعام، (6)، آیه 59.

[5] . ر.ك:‌ عباسعلی سرفرازی، رابطه علم و دین، ص 47 ـ 9، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

[6] . عن النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ ما انزل الله عزوجل آیه الّا و لهاظهر و بطن... (ر.ك: میزان الحكمه، ج 8، ص 94 و بحارالانوار، ج 92، ص 95.

[7] . برای اطلاعات بیشتر از این دیدگاه، ر.ك: كتاب درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، انتشارات اُسوه (1375 ش) و مقاله وجود همه علوم بشری در قرآن گاهنامه ذكری (مركز فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه شماره 1، 1376) از نگارنده.

[8] . ر.ك: رشید رضا، المنار، ج 7، ص 395 و طنطاوی، تفسیر الجواهر، ج 8، ص 130 و ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 489 و المیزان، ج 14، ص 325.

[9] . ر.ك مجمع البیان، ج 4، ص298 و الكشاف، ج 2، ص،ص 31 ـ 21، و الجواهر، ج 4، ص 37، (چاپ السلامیه) و البرهان، ج 1، ص 524.

[10] . ابواسحاق شاطبی (م 790 ق)، الموافقات، ج 2، صص 76 ـ 69 به نقل از التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 485.

[11] . برای اطلاعات بیشتر از این دیدگاه رجوع كنید به دانشگاه انقلاب، ش 110 ص 127، به بعد مقاله مقصود فراست ‌خواه و مجله بینات، ش 5، ص 90 مقاله بهاء الدین خرم‌شاهی.

[12] . ابواسحاق شاطبی (م 790 ق)، الموافقات، ج 2، ص 76-69، به نقل از التفسیر و المفسرون،‌ج 2، ص 485.

[13] . برای اطلاعات بیشتر از دیدگاه رجوع كنید به دانشگاه انقلاب، ش 110، ص 127، به بعد مقاله مقصود فراست‌خواه و مجله بینات، ش 5، ص 90 مقاله بهاء الدین خرم‌شاهی.

[14] . «و ما ارسلنا من رسولٍ الابلسان قومه» سوره ابراهیم، آیه 4.

[15] . برای اطلاعات بیشتر از دیدگاه رجوع كنید به دانشگاه انقلاب، ش 110، ص 127، به بعد مقاله مقصود فراست‌‌خواه و مجله بینات، ش 5، ص 90، مقاله بهاء الدین خرم‌شاهی.

[16] . منظور تورات و انجیل، تحریف شده فعلی است.

[17] . ر.ك:‌مهدی گلشنی، قرآن و علوم طبیعت، ص 104.

[18] . ر.ك: مصطفوی: التحقیق فی كلمات قرآن. و نیز تفسیر المیزان، مجمع‌البیان و نمونه كه در تفسیر آیه 4 از سوره ابراهیم ـ علیه السّلام ـ این مطلب را تذكر داده‌اند.