تبیان، دستیار زندگی
هشدار؛ ره تیره تر می شود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بازگشت گشت ارشاد!

هشدار؛ ره تیره تر می شود

نهایتا پس از آنکه نمایندگان روحانی مجلس در دیدار با مقام معظم رهبری از وضعیت حجاب در جامعه و عدم توجه کافی دولت گلایه کردند و پس از دستور موکد معظم له، دولت پذیرفت که قانون عفاف و حجاب مصوب سال 13 دی 1384 توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی که تاکنون اجرانشده باقی مانده بود را به اجرا بگذارد.

گشت ارشاد

قانون عفاف و حجاب، قانون نسبتا جامعی است که حیطه های مختلفی را در برگرفته است بخصوص آنکه به بخشهای فرهنگی توجه خاصی مبذول شده است. به عنوان مثال دربخش سیاستها و راهکارهای این قانون به موارد زیر اشاره شده است: ایجاد مراكز و مؤسسات متعدد با هدف الگوسازی، ترویج الگوهای مناسب پوشش اسلامی توسط نهادهای الگو ده، اصالت بخشی به فرهنگ عفاف از طریق محصولات متنوع فرهنگی، هنری متناسب.

بدحجابی می تواند دلایل متعددی داشته باشد که طبیعتا عمده ترین آنها فرهنگی است

همچنین از دیگر مزیتهای این قانون آن است که به تفکیک وظایف هر یک از سازمانهای وزارت ارشاد، وزارت بازرگانی، صداوسیما، نیروی انتظامی، سازمان ملی جوانان و سازمان تبلیغات اسلامی را ذکر کرده است. آنچه بیش از همه محل بحث محافل مختلف گردیده به نقش نیروی انتظامی در نظارت و برخورد با بدججابی باز می گردد. مسئولین نیروی انتظامی اعلام کرده اند که از این پس متذکرین جایگزین گشت ارشاد خواهند شد.

زیرساختهای بد حجابی در خانواده های متشرع
حجاب

بدحجابی می تواند دلایل متعددی داشته باشد که طبیعتا عمده ترین آنها فرهنگی است. دیدن خانمهای بدحجابی که در خانواده های کمتر مقید تربیت شده اند و به ماهواره دسترسی دارند یا معتاد دیدن فیلمهای هالیوودی هستند طبیعتا پدیده غریبی نیست که به تبیین نظری نیاز داشته باشد. اما گهگاه مادران محجبه ای را می بینیم که که با دخترانی بدحجاب در جامعه ظاهر می شوند. در این موارد علت چه می تواند باشد؟

در بافت سنتی جامعه ایرانی، زنان همواره به زیور حجاب آراسته بوده اند. از خردسالی نیز مادران چادرهای سفید کوچکی را برای دختران خود می دوختند و بدین ترتیب نه تنها آنها را با حجاب از کودکی آشنا می ساختند، بلکه حجاب را در ضمیر پاک آنها نهادینه می ساختند؛ اما امروزه این روند موثر و مفید جامعه پذیری با برخی گسستها روبرو شده است:

دختر خردسالی که به تازگی به مرحله تمیز رسیده، اولین الگوهای رفتاری خود را از عروسکهایی که والدین یا نزدیکان برایش خریده اند، فرامی گیرد. همه این عروسکها فاقد روسری و حجاب هستند، این که لباس مناسبی بر تن کرده باشند نیز نادر است! کافی است به ساعتهای متمادی که یک کودک خردسال با این عروسکها دمخور است توجه کنیم.

دختر خردسالی که به تازگی به مرحله تمیز رسیده، اولین الگوهای رفتاری خود را از عروسکهایی که والدین یا نزدیکان برایش خریده اند، فرامی گیرد

کودک، دومین دسته الگوهای رفتاری را در کارتونها فرا می گیرد. بخصوص آنکه زندگی مدرن امروزی، نبود همبازی برای بچه ها، مشغله های مادران در کنار جذابیت های ذاتی تلویزیون، ساعت بسیاری از زمانه مهم الگوپذیری کودکان را به کارتونهای تلویزیونی اختصاص می دهد. کارتونهایی که شخصیتهای دخترِ اکثر قریب به اتفاق آنها حجاب به معنای اسلامی آن که پوشیدن مو از دیگران است را در خود ندارد. قدیمترها: نل، حنا، جودی ابوت، سیندرلا، آن شرلی با موهای قرمز، زنان کوچک ،هایدی. جدیدترها: راپونزل، لاوا گرل، دنل و...  نتیجه منطقی آن است که ذهن یک کودک دچار تعارض می شود. از یک سو خانوادۀ خود را همواره در مهمانی ها و مجامع عمومی با حجاب می بیند و از سوی دیگر الگوهای رفتاری او چنین حجابی ندارند. حداقل تاثیر چنین برنامه هایی، عادی سازی مساله حجاب در ذهن کودک است.

حجاب

کودک کمی که بزرگتر می شود، نوبت به فیلمها و سریال های تلویزیونی می رسد. سریال هایی که بازیگران زن آن به راحتی و بدون داشتن حجاب به فعالیت در عرصه اجتماعی می پردازند، مثل لسکو، کمیسر می شوند، مانند خانم مارپل جنایت کشف می کنند، خاله هتی در قصه های جزیره می شوند، در دهکده "پزشک" می شوند، "پرستاران" خوبی برای بیماران هستند و... تعارضِ پیش گفته، با این فیلم ها شکل جدی تری می یابد اگر خدای ناکرده ذهن نوجوان بدین سو متمایل شود که در جامعه ما که زنان چنین نقشهای فعال اجتماعی ندارند، می تواند به دلیل حجاب باشد. به زبان ساده تر چنین الگوهای رفتاری سبب می شود که مقوله حجاب در ذهن کودک نهادینه و استوار نگردد، ریشه هایی نحیف و لاغر بیابد و لاجرم تاب و توان استقامت در برابر طوفان های فردای زندگی را نیابد.

بر این مساله اضافه کنید باور جدیدی را که بر خلاف گذشته آموزش حجاب به دختر بچه ها را تا سن تکلیف به تاخیر می اندازد. دختر ناگهان با اجبار به آنچه که الگوهای رفتاری اش نداشته اند، روبرو می شود. نتیجه آن می شود که هم چادر به سر می کند و هم بخشی از موها را بیرون می گذارد و یا به آرایش رو می آورد.

از همین رو بهتر است والدین و بخصوص مادران

اولا از کودکی بکوشند دختران خود را با حجاب آشنا کنند و آموزش آن را به تاخیر نیندازند.

ثانیا الگوهای رفتاری محجبه برای کودکان خردسال خویش فراهم سازند.

ثالثا در سنین بالاتر و نوجوانی به نحو باورپذیری، تفاوت حجاب یک زن مسلمان و یک زن غیر مسلمان را تبیین کنند.

کودک کمی که بزرگتر می شود، نوبت به فیلمها و سریال های تلویزیونی می رسد. سریالهایی که بازیگران زن آن به راحتی و بدون داشتن حجاب به فعالیت در عرصه اجتماعی می پردازند

زیرساختهای بد حجابی در خانواده های غیرمتشرع

خانواده هایی که حجاب را رعایت نمی کنند را نمی توان لزوما خانواده هایی ضددین دانست، لذا از عنوان غیرمتشرع که ناظر به شریعت است و نه ضددین بهره می بریم. این مهم در مناسبت های مذهبی همچون عاشورا، شب های قدر و ... مشخص می شود که بسیاری از آنان را در همراهی و یا حتی برپایی هیات مذهبی می بینیم. اما بخشی نیز از باورهای مذهبی دست کشیده اند و یا به تفاسیر لیبرال از دین، روی آورده اند. دسته اول را از طریق کار فرهنگی که مشتمل است بر ارائه متون دینی در باب ضرورت حجاب از یک سو و تبیین عقلانی یا هنری تاثیرات مثبت حجاب بر زندگی دنیوی و اخروی می توان به سوی حجاب ترغیب کرد. اصلی ترین عامل در بی توجهی این گروه به مقوله حجاب را بایستی "عادی شدن" حجاب و خروج بدحجابی از دایره حساسیت دینی این خانواده ها دانست. نمی توان نقش برجسته رسانه ها را در این عادی سازی نادیده گرفت. بخصوص فرآیند عادی سازی در خانواده هایی که به دیدن شبکه های ماهواره و یا فیلمهای خارجی عادت کرده اند، سریع تر و پرشتاب تر است.  نهادهای فرهنگی کشور در قبال این گروه به واسطه معرفی کم جان و کم نور حجاب مسئولند. چون آفتاب روشن است که استفاده از اجبار برای قبولاندن حجاب به این خانواده ها پیش از آنکه فرآیندی فرهنگ محور برای ورود این مقوله به دایره حساسیتزایی دینی آنها صورت پذیرد، محتملا به نتیجه عکس منجر خواهد شد.

اما از آن رو که انگار کارهای زمانه میل به اِدبار دارد، دسته دوم متاسفانه رو به ازدیاد هست که با حتی کار فرهنگی نیز نمی توان به اقناع کشانید، در باب همین گروه است که برخی استفاده از اجبار و پلیس را جواز داده اند. اجبار شاید بتواند در کوتاه مدت مرهمی باشد، این درد را سکنی دهد و مانع برخی تجلیات آشکار بدحجابی شود اما روشن است که نه دوامی دارد و نه ثباتی.

امیرمحمد پارسی

گروه جامعه و سیاست

تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور