تبیان، دستیار زندگی
اندیشه پرواز از روز ازل در فکر بشر اولیه نقشه بسته بود؛ قرن ها طول کشید تا بعدها انسان با بهره گیری از قدرت استعداد و تخیل خود توانست افسانه هایی را بپروراند و با قهرمانان خیالی به این آرزوی خود جامه عمل بپوشاند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پرواز در ایران؛از باستان تاکنون(1)

اندیشه پرواز از روز ازل در فکر بشر اولیه نقشه بسته بود؛ قرن ها طول کشید تا بعدها انسان با بهره گیری از قدرت استعداد و تخیل خود توانست افسانه هایی را بپروراند و با قهرمانان خیالی به این آرزوی خود جامه عمل بپوشاند.

صور افسانه ای

در این افسانه ها، پهلوانان سوار بر پرندگان غول پیکر راهی آسمان می شدند. چهارپایان بالدار نیمه انسان، نیمه حیوان، داستان پرواز کیکاوس، قصه پرواز ایکاروس، کلاغ های والرین که تخت پادشاهی اسکندر را به هوا بردند و قالیچه های پرنده، همگی نمونه هایی از تبلور ناکامی آرزوی بشر در آرزوی پرواز هستند.

در این میان، افسانه های مربوط به پرنده سواری فراوان در شاهنامه فردوسی یافت می شود. داستان پرواز کیکاوس که فردوسی از آن یاد کرده است، نشان می دهد که ایرانیان از دیرباز به فکر پرواز بوده اند و تدبیری منطقی تر از آن چه که در این داستان برای امکان پرواز، آمده است وجود ندارد. نکته شایان توجه آن که مورخین خارجی از کیکاوس به عنوان نخستین پادشاهی که به فکر تسخیر آسمان افتاده است، یاد کرده و حتی به اعتبار این که وی ضمن پرواز تیر و کمانی با خود به همراه داشته است، از وی به عنوان «نخستین خلبان نظامی جهان»، یاد می کنند.

فردوسی هم چنین در بخش دیگری از شاهنامه از افسانه پرواز جمشید یاد کرده است که چون با تدبیر خاصی همراه نیست و دیوان به عنوان حامل «تخت جمشید» به آسمان معرفی شده اند، در منابع خارجی به آن اشاره ای نمی شود و کیکاوس تنها پادشاه ایرانی از ادوار باستانی است که به آسمان پرواز کرده است.

از طرف دیگر داستان های ایرانی مشحون از علاقه ایرانیان قدیم به امر پرواز بوده و آنها برای پرواز الوهیت قائل بوده اند و هر چیز مقدسی را آسمانی می دانسته اند.

در آثار تخت جمشید، تندیس هایی از شیران بالدار با سر انسان دیده می شود که نمادی از سه مظهر پاکی و تقدس (بال)، قدرت و توانایی (شیر) و اندیشه و خرد (سر انسان) می باشد.

پیکره فروهر نیز نشان از «فروغ ایزدی» داشته و در ایران باستان یکی از قوای باطنی 5 گانه انسان شناخته می شده است که از بدو آفرینش همراه آدمی از آسمان به زمین آمده و همواره پاسدار و حامی او بوده است.

گذشته از آثار ادبی و هنری، مدرک قابل استناد دیگری که حاکی از نحوه خاصی از تلاش های عملی پرواز در ایران باستان باشد در دست نیست و مسلماً فقدان چنین مدارکی دلیل عدم تجربیاتی از این قبیل نمی تواند باشد، بلکه ناشی از فقر اطلاعات تاریخی ما به علت عدم توجه گذشتگان به امر مهم «وقایع نگاری» می باشد، که تا به امروز نیز ادامه دارد.

از افسانه ها که بگذریم، تنها در اواخر قرن نوزهم میلادی (1891) است که یک هوانورد فرانسوی با بالون خود در آسمان تهران به پرواز در می آید و دنیای جدیدی را در برابر ایرانیان می گشاید که با پرواز بلربو بر فراز تهران (1292 شمسی) ادامه می یابد.

پرواز بالون در ایران (1270 شمسی)

پس از اختراع بالون و انجام نخستین پرواز آن در 21 نوامبر 1783، 108 سال بعد یعنی در سال 1270 شمسی (برابر با 1891 میلادی)، در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار، برای اولین بار در تاریخ، یک هوانورد فرانسوی به منظور نمایش پرواز بالون، به ایران آمد و در تهران و برخی دیگر از شهرها از جمله تبریز پروازهایی انجام داد. مردم کوچه و بازار تهران با تماشای صعود بالون فرانسوی شعری ساخته بودند که مضمون تقریبی آن به این قرار است:

شاپو بر سر فرنگی به هوا رفت؛ توی بالون نشست نزد خدا رفت.

مبنع دیگری این شعری را به صورت زیر ذکر می کند:

فرنگی آمد و بالون هوا رفت   نشست در توش و تا پیش خدا رفت

می خواست سر در کند از کار سبحون  خدا زد تو سرش افتاد تو میدون

بالن

بالون مزبور به گونه ای رنگ آمیزی شده بود که چون به آسمان صعود می کرد، صورت فیلی را می گرفت که به هوا رفته است و هر کس از آن سوال می کرد، جواب می دادند: فیل هوا کرده اند!

بیش از دو دهه از این واقعه سپری شد تا این که مردم تهران بار دیگر شاهد صحنه شگفت انگیز دیگری شدند و آن پرواز یک فروند هواپیمای بلریو به خلبانی یک نفر روسی بود (1292 شمسی).

 بلربو

تهیه کننده: محسن مرادی