تبیان، دستیار زندگی
ایشان در تفسیر خویش مدعی است که «خوب» و «بد» در قرآن مبتنی بر آثار و نتایج دنیوی و اجتماعی نیست بلکه مبتنی بر آثار اخروی آن است. اگر در جایی از قرآن خلاف چنین چیزی دیده شود آنها حقیقتاً به ثواب اخروی یا عقاب اخروی بر می‌گردد. .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خوب یا بد
9d'eg

تکثر در آراء علامه طباطبایی قسمت دوم

قسمت اول را اینجا بخوانید

ايشان در تفسير خويش مدعی است که «خوب» و «بد» در قرآن مبتنی بر آثار و نتايج دنيوي و اجتماعي نیست بلکه مبتنی بر آثار اخروی آن است. اگر در جايي از قرآن خلاف چنين چیزی ديده شود آنها حقيقتاً به ثواب اخروي يا عقاب اخروي بر مي‌گردد. .

نظريه سوم: اخلاق دینی

علامه طباطبايي نظریه سوم اخلاقي خويش را در تفسير الميزان مطرح ساخته است. نام اين اخلاق بنابر نامگذاري خود ايشان اخلاق اديان و راه انبیاء است. [40] ايشان در توضيح اين اخلاق مي‌فرماید: روش معمول انبياء اين بوده است كه رفتار را بر اساس ثواب و جزاي اخروي ارزشگذاري مي کرده اند و در اثر انجام تكليف، فرد كمال حقيقي و سعادت اخروي خود را تأمين مي‌کرد. در اين اخلاق توجهي به آثار دنيوي و اجتماعي رفتار نمي‌شود. بلكه هدف آن كامل ساختن ايمان به خدا و ایمان به آيات او و سعادت و خير اخروي انسان است. [41]

ایشان با استناد به آیاتی چند اظهار می دارند که قرآن هم همین راه را ادامه داده است. آياتي چون «ان الله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بأن لهم الجنه»:در حقیقت ، خدا از مومنان، جان و مالشان را به اینکه بهشت برای آنان باشد، خریده است. [42] «انما يوفي الصابرون اجرهم بغير حساب»: بی تردید، شکیبایان پاداش خود را بی حساب، به تمام خواهند یافت. [43] «ان الظالمين لهم عذاب اليم» آری ستمکاران عذابی پردرد خواهند داشت. [44]  نمونه‌هائي از آياتي است كه مرحوم علامه به آن استناد می کند.

ايشان در تفسير خويش مدعی است که «خوب» و «بد» در قرآن مبتنی بر آثار و نتايج دنيوي و اجتماعي نیست بلکه مبتنی بر آثار اخروی آن است. اگر در جايي از قرآن خلاف چنين چیزی ديده شود آنها حقيقتاً به ثواب اخروي يا عقاب اخروي بر مي‌گردد. [45] ايشان به عنوان نمونه به آيات زير اشاره كرده و مي گوید ظاهر این آیات به نتایج دنیوی اشاره دارد، در حالی که غايت آنها همان آخرت است.

«و حيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره، لئلا يكون للناس عليكم حجه؛ هر کجا بوديد رويهاي خود را به سوي آن [مسجد الحرام] بگردانيد تا براي مردم بر شما حجتي نباشد.» [46] يا «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم؛ با هم نزاع مكنيد، که سست شويد و مهابت شما از بين برود.» [47]

نقد و بررسی نظریه سوم :

از نظر علامه اخلاق بشري براي سعادت دنيوي و اخلاق اخروي برابر سعادت اخرت  است. آنچه مربوط به سعادت دنيوي است ابزار كسب آن را خداوند در وجود بشر قرار داده است و حسن و قبح آن قابل تشخيص برای خود بشر هست. آنچه قابل تشخیص او نیست حسن و قبح اخروی رفتار است. با این ملاک دو نظريه اخلاقي اول خود علامه هم كاملاً بشري است. تنها نظريه سوم، اخلاقي ديني است، كه از گزاره‌هاي ديني استفاده شده است.

اين دو نوع اخلاق يعني اخلاق ديني و اخلاق عرفی قاعدتاً باید با یکدیگر تفاوتهاي بنيادين داشته باشد. اين تفاوتها از جهاتي قابل توجه است:

1_ مبنا: مبادي اخلاقي بشري مبتني بر تعريف خاص است كه بشر از حيات و زندگي دارد و آن را به همين دنيا خلاصه مي‌كند، در حالي كه پيش فرض اخلاق ديني جاودانگي بشر و تداوم حيات و ايمان به زندگي پس از مرگ است.

2_ روش: روش كشف بايد و نبايد اخلاق عرفي، آراء محموده و سیره عقلا و سنجش عمل با نتايج و مقاصد دنیاست، در حالي كه كشف حسن و قبح اخلاق ديني از طریق «وحي» و گزاره‌هاي ديني است. و عقل و تجربه به رابطه عمل با مقاصد اخروي آن راه ندارد.

3_ هدف: معبار حسن و قبح اخلاق عرفی آثار و نتايج، مصالح و مفاسد رفتار در جامعه و کسب ستایش مردم و دفع نکوهش آنان در همین زندگی اجتماعی است، در حالي كه هدف و مقصد در اخلاق ديني ثواب اخروی و سعادت پس از مرگ، رسيدن به بهشت و دوري از عذاب جهنم است.

4_ انگیزش: صبر، امانت، صدق، عدالت، انفاق و ... اگر با انگیزه و نیت تحصیل نتایج دنیوی آن انجام گیرد اخلاق عرفی و سکولار است، در صورتي كه با انگيزه و نيت ثواب اخروي صورت گیرد اخلاق ديني خواهد بود.

نکته مهم در این نظریه اخلاقی تفکیک بین اخلاق عرفی و اخلاق دینی است. این دیدگاه به دیدگاه عمومی اشاعره نزدیک و از دیدگاه عمومی شیعه و معتزله دور است. بنابراین دیدگاه حسن و قبح بايد از جانب شارع مشخص شود چرا که تجربه و استدلال به آخرت راه ندارد. انسان با عقل نمي‌تواند رابطه بين عمل خويش با اثر اخروي آن را تشخيص دهد. آنچه بشر به آن تواناست تنها تشخيص رابطه عمل با آثار و عکس العمل دنيوي آن است. پرسشهایی که اینجا مطرح است این است که:

الف) آیا اصولاً این پیش فرض صحیح است که انسان نمی تواند به آثار اخروی عمل خود پی ببرد؟

ب) اگر پیش فرض اول را اثبات کردیم آیا این پیش فرض کامل است، یعنی شارع به کلیه خوبي‌ها و بدي‌های اعمال و نتایج اخروی آن اشاره کرده است؟

ت) اگر ملاك همه بايدها و نبايدها، ثواب و عقاب اخروي و امر و نهي شارع باشد در آنجا که امر و نهی شارع یافت نشد چه چیز ملاک خواهد بود.

متكلمين‌ معتزلي‌ و شيعه‌ و فقهاي‌ اصولي‌ بر اساس‌ ملازمه‌ بين‌ حكم‌ عقل‌ و شرع‌ پیش فرض اول را رد کرده و به‌ پرسش اول پاسخ منفی می دهند. آنان معتقدند که‌ انسان‌ اگر محروم‌ از پيامبر و دين‌ هم باشد با ادراك‌ شهودي‌ خود قادر است‌ حقوق‌ خود و ديگران‌ را تشخيص‌ دهد. خیر و شر را بشناسد و ‌پس‌ از اين‌ تشخيص،‌ حتي‌ مسؤوليت‌ اخروي‌ نيز پيدا ‌كند. از نظر آنان‌ عمل‌يا عدم‌ عمل‌ آدمي‌ به‌ اصول‌ عقلي‌ علاوه‌ بر مدح‌ و ذم‌ دنيوي‌، اجر يا زجر اخروي‌ نيز به‌ دنبال‌ دارد، چرا كه‌ شارع‌ از عقلا بلكه‌ رئيس‌ عقلا است‌. [48] پرسشی که اینجا مطرح است این است که پس نقش دین در اخلاق چیست؟ پاسخ اینکه دين‌ تنها به‌ انسان‌ كمك ‌مي‌كند كه‌ كدام‌ نياز را در تعارض‌ بين‌ نيازهاي‌ اصيل‌ و حقيقي‌ و موهوم‌ و غير اصيل‌ دنیوی و اخروی مقدم‌ بدارد.

در پاسخ به پرسش «ب» و «ت» فوق الذکر سه راه حل قابل فرض است:

1)          نداشتن دليل بر نبودن نيست، بايد در كتاب و سنت آنقدر دقت و فحص نمود تا همه خوبیها و بدیها را يافت.

2)      كليات آنچه مربوط به سعادت دنيوي و اخروي بشر است در متون دینی آورده شده، مصاديق و جزئيات آن را بايد كشف و استنباط نمود. در آنجا اجتهاد چاره كار است.

3)      دين و امر و نهي شارع مربوط به سعادت اخروي است و آنچه اين منظور را مي‌رساند بصورت كلي يا جزيي ذكر شده است. آنچه نیست نقشی در آخرت ندارد

---------------در ادامه نظریه اخلاق قرآنی می آید ..........................

تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه

منابع و مراجع

علامه محمد حسين طباطبايي.، نهايه الحكمه، موسسه نشر الاسلام. قم 1362

علامه محمد حسين طباطبايي. الميزان في التفسير القران، ج اول، بيروت 1393هـ . 1973 م

فردریک كاپلستون، تاريخ فلسفه، ترجمه سيد جلال الدين مجتبوي. ج1، انتشارات سروش، چ2، 1368

افلاطون، جمهور، فؤاد روحاني، شرکت انتشارات علمي فرهنگي، چاپ پنجم1367

ارسطا طاليس، اخلاق نيکوماخس، سيد ابولقاسم پور حسيني، ج1، تهران، انتشارات دانشگاه تهران،1356،

پايكين، كليات فلسفه، جلال الدين مجتبوي، انتشارات حکت

عبدالكريم سروش، فلسفه اخلاق، جزوة درسي

محمدتقي مصباح، فلسفه اخلاق، نشر اطلاعات 1370،

محمد حسین طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئاليسم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، بی تا (مجموعه سه جلدي)

احمد الحصري‌، نظريه‌ الحكم‌ و مصادر التشريع‌، دارالكتاب‌ العربي‌، بيروت‌،

برتراند راسل، تاریخ فلسفه غرب، نجف دریا بندری، نشر پرواز،1365،

سعدالدين‌ تفتازاني‌، شرح‌ المقاصد، عالم‌ الكتب‌، ج‌ 4، 1989، ص‌282

محمد رضا مظفر، اصول‌ الفقه‌، ج‌ 2ـ1، انتشارات اسماعیلیان

شهيد مرتضي مطهری، مجموعه آثار، نقدي بر ماركيسم، ج13، ، انتشارات صدرا 1382

--------------------------------------------------------------------------------

[40] همان، ص 250-251

[41] تاریخ فلسفه،   ج1، ص241و242

[42] جمهور، 251

[43] اخلاق نيکوماخس، ارسطا طاليس، سيد ابولقاسم پور حسيني، ج1، تهران، انتشارات دانشگاه تهران،1356، ارسطو، 65-66

[44] همان، ص67

[45] همان، ص 79

[46] همان، ص 86 و 117

[47] مراجعه شود به تاريخ فلسفه، برتراند راسل ترجمه: نجف دريا بندري نشر پرواز و كليات فلسفه