تبیان، دستیار زندگی
فرصتی نو برای انحراف افکار عمومی در جهت تمایلات کاخ سفید! نگاهی به فیلم قفسه دردساخته کاترین بیگلو: در شرایطی که امریکا نتوانست با دلیل قانع کننده ای افکار عمومی دنیا را برای حضورش در عراق با خود همراه کند،بار دیگر موتور تبلیغاتی پنتاگون یا همان ها
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرصتی نو برای انحراف افکار عمومی

نگاهی به فیلم "قفسه درد"ساخته "کاترین بیگلو"

فرصتی نو برای انحراف افکار عمومی

در شرایطی که امریکا نتوانست با دلیل قانع کننده ای افکار عمومی دنیا را برای حضورش در عراق با خود همراه کند،بار دیگر موتور تبلیغاتی پنتاگون یا همان هالیوود معروف دست بکار شدند تا با هزینه های چند میلیاردی البته این بار در سینما نه درجنگ،سعی در انحراف افکار عمومی آنهم به سمت تمایلات کاخ سفید داشته باشند.

"قفسه درد"یا "گنجه درد"آخرین ساخته کاترین بیگلو که توانست سال گذشته 6 جایزه اسکار را البته به همت سیاستمداران کاخ سفید از آن خود کند، تولید سال 2009می باشد که شاهدی بر این ادعاست.

"قفسه درد" با یک انفجار مهیب در نزدیکی یکی از بازارهای عراق و در چند قدمی سربازان امریکایی آغاز می شود.

انفجار ابتدای فیلم که از زوایای زیبا و تکان دهنده ای هم تصویر برداری شده،در ابتدای داستان یک نگرانی به مخاطب وارد می کند تا این تماشاگر تا انتهای قصه با همین خط سیر و فضا قصه را دنبال کند و در طول فیلم هر لحظه منتظر یک انفجار باشد.

در واقع کارگردان این اثر خواسته تماشاگر را در موقعیت سربازان امریکایی قرار دهد که آنها هم نگران هر لحظه وقوع یک انفجار هستند.

همین لحظات که بدلیل انتخاب برخی لنزهای خاص و شیوه تصویر برداری تا پایان قصه دلهره را در تماشاگر نگه می دارد،باعث می شود تا مخاطب ناخودآگاه وجود تروریسم و خطرات ناشی از آن را در منطقه حس کرده و حتی با سربازان امریکایی برای از بین بردن این خطر همراه هم بشود.

اما در این فیلم که با نگاه یک سویه سردمداران جنگ طلب امریکا و کاترین بیگلو همراه است،وجود امریکا در عراق و اشغال این کشور به عنوان یک ضرورت تشخیص داده شده است.کما اینکه در طول فیلم طراحی صحنه هم در خدمت همین سیاست قرار گرفته و در طول فیلم تماشاگر هیچ ویرانی حاصل حمله عراق به منازل مردم عراق یا حتی اماکن عمومی نمی بیند،در عوض به فاصله هر 20 متر لاشه خودرو هایی را مشاهده می کنیم که حاصل عملیاتهای انتحاری و احتمالا بمبگذاری بوده است، که حجم قابل توجه آنها به دلهره و خطر تروریسم بیشتر کمک می کند.

مردم عراق در این فیلم بیشتر نظاره گر فعالیت ارتش امریکا هستند و هیچ اعتراضی نسبت به اشغال کشورشان توسط این نیروها ندارند،تا جایی که گاهی اوقات حتی نگاه این مردم نسبت به امریکایی ها ملتمسانه و نیازمندانه هم بوده است!

در طول داستان و در کنار این نگاه مردم و پس از هر عملیات موفقیت امیز امریکایی ها، ما شاهد شور و نشاط و شادی کودکان می باشیم که قطعا به مدد نیروهای امریکایی به عراق آمده است!

یکی از شیطنتهای خالق این اثر ،انتصاب بمبگذاریها البته بصورت زیرکانه به مسلمانان است.بگونه ای که وقتی افسر ارشد امریکایی آدرس محل بمبگذاری را می پرسد، آدرس  نزدیک مسجد را می دهند،یا در زمان کشف محل بمبها در صحنه ای دیگر نمایی از بمبها ،افسر امریکایی و مسجد در تصویر نقش بسته شده است و یا زمانیکه افسر ارشد امریکایی در نزدیکی دفتر سازمان ملل در عراق در حال خنثی کردن بمب است و اتفاقا شرایط دلهره آوری هم هست، تعدادی مظنون عراقی روی مناره های مسجد در حال نظاره این عملیات هستند که وی به همکارش می گوید من به اینها بیشتر مشکوک هستم!

اما یکی دیگر از نکات این فیلم،آنهم در شرایطی که امریکا متهم به رفتارهای ناشایست در عراق بود، "مهربانی" بسیار قابل توجه سربازان امریکایی با مردم عراق و حتی کسانی است که مظنون به عملیات انتحاری هستند مشاهده می شود!

این مهربانیها که کاملا اغراق شده هم می باشد،از دوستی افسر ارشد ارتش امریکا با یک نوجوان عراقی شروع شده که حتی در نقطه ای از فیلم که این نوجوان گم شده،ماموریت اصلی خود را رها می کند و بدنبال او می گردد و یا در نقطه ای دیگر از فیلم، یک تاکسی وارد مقر نیروهای امریکایی می شود، و در آن لحظه که احتمال هرگونه انفجاری وجود دارد، حتی یک تیر هم به وی شلیک نمی شود و 20 مامور امریکایی بسیار محترمانه به وی التماس می کنند که از خودرو خارج شود و هیچ عکس العملی از طرفین مشاهده نمی شود!

یا زمانیکه یک فرد عراقی حاوی جلیقه انتحاری قفل شده در میدان شهر مشاهده می شود که 2 دقیقه فرصت تا زمان منفجر شدن وی است،چون می گوید دارای زن و 4 تا بچه است افسر امریکایی حاضر می شود که جان خود را بخطر بیندازد تا او را نجات دهد و البته زخمی می شود.

در این فیلم که سراسر مظلومیت سربازان امریکایی همراه با مهربانی آنها به تصویر کشیده شده است،سعی دارد به مخاطبش به زور بقبولاند که امریکا قربانی تروریسم است و بدلیل نگرانی از رشد آن حاضر است جان سربازان خود را بخطر بیندازد و از خانواده ای خود دور نگه دارد.

در سکانسی از فیلم که افسر ارشد امریکایی در جمع خانواده اش در امریکاست به همسرش می گوید که به وجود وی به عنوان یک نیروی متخصص در عراق نیاز است و با اینکه خودش دارای یک نوزاد است او را رها می کند تا به حمایت از کودکان عراق برود و در نهایت هم وی خانواده اش  را رها کرده به جمع سربازان امریکا در عراق می پیوندد!

تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی