گپی با کارگردان هوش سیاه
سریالها و فیلمهای سینمایی غیرایرانی بسیاری وجود دارند كه مسائلی از قبیل اینترنت، بلوتوث، هك و تكثیر نرمافزارها و فیلمهای مختلف را دستمایه كارشان قرار میدهند و نمونههای بسیاری از آنها در دسترس جوانان است.
به گزارش همشهری ، آشنایی مخاطبان جوان ایرانی با موضوعاتی شبیه به این، توقع آنها را از این نوع فیلمها و سریالها بالا برده و رقابت میان ساختههای ایرانی با نمونههای خارجیاش را سخت كرده است. این روزها سریالی با نام هوشسیاه از شبكه 3 سیما در حال پخش است كه سوژه اصلی آن، تخلفات اینترنتی است و یك تیم پلیسی مسئول رسیدگی به این جرائم هستند؛ كاری نو با اتفاقات جدید در حوزه تلویزیون، به كارگردانی مسعود آب پرور كه پیش از این هم در حوزه اینترنت و رایانه كارهایی ساخته بود و مورد اقبال عمومی هم قرار گرفت. هوش سیاه با وجود اینكه كاری بهنظر خوشساخت است، گاه كاستیهایی نیز دارد كه به چشم میخورد اما آنچه اهمیت دارد قدم برداشتن كارگردانان و فیلمسازان در حوزه كارهایی اینچنینی است كه در هالیوود و سینمای اروپا سالهاست مورد توجه قرار گرفته و مخاطبان بسیاری را همراه خود كردهاند.
هوش سیاه با وجود اینكه كاری بهنظر خوشساخت است، گاه كاستیهایی نیز دارد كه به چشم میخورد اما آنچه اهمیت دارد قدم برداشتن كارگردانان و فیلمسازان در حوزه كارهایی اینچنینی است كه در هالیوود و سینمای اروپا سالهاست مورد توجه قرار گرفته و مخاطبان بسیاری را همراه خود كردهاند.
شما در اغلب كارهایی كه ساختهاید سوژه اینترنت و رایانه را انتخاب كردهاید. چطور شد كه سریالی با موضوع جرائم رایانهای را در دستور كار قرار دادید؟
سال 85 فیلم سینمایی «قتل آنلاین» من اكران شد و مدیریت جدیدی كه به مركز سیما فیلم آمده بود - آقای اسلامی - خیلی ابراز تمایل كردند كه ما سریالی با این شكل و شمایل در ارتباط با جرمهای اینترنتی و رایانهای داشته باشیم كه بیشتر در فضای جوانپسند و امروزی همراه با تكنولوژیهای روز ساخته شود.
چقدر روی داستانها تحقیق و نگارش صورت گرفت؟
پس از تأیید، با تعدادی از دوستان روی پروندههای تخصصی مربوط به جرائم رایانهای در دایره 13 ادارهآگاهی متمركز شدیم و با كمك سرهنگ بهرامی و دوستان دیگری كه در آنجا بودند تقریبا تمام پروندهها را مطالعه كردیم. تعدادی از آنها انتخاب شدند و تحقیق و نگارش روی آنها صورت گرفت؛ برخی دیگر از داستانها هم كه دراماتیزه نبودند، یعنی جنبه نمایشی نداشتند عناصر لازم به آنها هم اضافه شد تا اینكه كمكم كار شكل جدی پیدا كرد.
هوش سیاه كار نو و جدیدی در مبحث جرائم رایانهای محسوب میشود. قبلا هم ما تلهفیلمهایی با موضوع پخش بلوتوث دیده بودیم اما شاید به این گستردگی پرداخت نشده بود، شما این بار به ریزترین جرائم هم پرداختید. فكر میكنید جای چنین سریالی چقدر در ردهبندی سریالها خالی بود؟
خیلی زیاد، فكر میكنم یكی از اشكالاتی كه در ارتباط با كشورهای جهان سوم وجود دارد، این است كه همیشه فرهنگپذیر هستند. مثلا پدیدههای تكنولوژیك پدید میآیند و به كشورهای دیگر وارد میشوند و بدون اینكه بسترسازی فرهنگی و آموزشی خاصی در این زمینه صورت گرفته باشد مورد استفاده گسترده و شاید حتی بیرویه قرار میگیرند كه این قاعدتا میتواند عوارض و آسیبهای جدی به كشور پذیرنده وارد كند. بهنظرم در كشور ما این اتفاق خیلی هم دیر رخ داده و باید زودتر از اینها به فكر ساخت چنین سریالها و فیلمهایی میافتادیم. یكی از اهداف هوش سیاه اطلاع رسانی در زمینه پدیدههای تكنولوژیك، عوارض، جوانب و پیامدهای آن است كه امیدوارم درحد و اندازههای خودش بتواند فرهنگسازی لازم را در این زمینه داشته باشد.
هوش سیاه یك قصه اصلی دارد و قصههای فرعی در كنارش روایت میشوند. چقدر به قصه اصلی در این كار پرداخته شده است. قصه اصلی ارجحیت دارد یا قصههای فرعی؟
پروندههای فرعی كه هر كدام در یك قسمت گفته میشود و بعد تمام میشود، عامه مردم را درگیر خود میكند. ولی فكر میكنم جوانها و كسانی كه بهطور ویژه مورد رصد و هدف سریال هستند، یعنی جوانهایی كه با این پدیده آشنایی دارند و از كاربرهای رایانهای هستند، اتفاقا قصه اصلی را دنبال میكنند. بهطور دقیق ما از قسمت 11 به بعد به قصه اصلی میپردازیم و هر چه جلوتر میرویم این معضل بزرگتر میشود و دایره تخصصی مبارزه با جرائم رایانهای به این نتیجه میرسد كه باید گروهی بهطور خاص بهدنبال این پرونده بروند و بهدنبال بستن این پرونده باشند چرا كه به عقیده خودشان لذت به نتیجه رسیدن پروندههای دیگر تا بسته نشدن این پرونده به كامشان تلخ خواهد شد.
در هوش سیاه شما امكانات خاصی برای نیروی پلیس قرار دادید، تدوین و ریتم كار متفاوت از آنچه دیده بودیم انجام شد و كار به نوعی پلیسی و اكشن بود، حركت در كار دیده میشود. چقدر این نوع كار و ریتم را از فیلمها و سریالهای پلیسی خارجی كه بعضا در حال پخش از شبكهها هستند الگوبرداری كردید؟
شنیدم كه این سریال را با سریال خارجی جنایتهای غیرحرفهای كه اتفاقا از شبكه3 سیما هم در حال پخش است مقایسه میكنند. من نمیدانم كه این سریال چه مدت است پخش میشود و محصول كدام كشور است و تا این لحظه حتی یك فریم از كار را هم ندیدهام. اما به سینمای هالیوود ارادت خاصی دارم. تولیدات روز بهخصوص آمریكا را دنبال میكنم و اصلا انكار نمیكنم كه ممكن است از كاری تأثیر گرفته باشم؛ همان تأثیری كه همه فیلمسازان ممكن است بگیرند. سینما یك پدیده وارداتی است، زبان آن یك زبان غربی است و همه آن را یاد میگیریم و درواقع من هم با آن آموزههایی كه داشتم این مجموعه را ساختهام. از آن سریال بهخصوص چیزی ندیدهام اما سریالهای زیادی دیدهام كه انكار نمیكنم از آنها تأثیر گرفتهام و اصلا هم ناراحت نیستم و فكر میكنم كاری ساخته شده است كه شایسته سلیقه مخاطب امروزی تلویزیون ماست.
چقدر از امكانات و تكنولوژیهایی كه در این سریال به نمایش درآمده واقعی است و چقدر ساخته و پرداخته ذهن شماست. مخصوصا جلوههای ویژه رایانهای كه در كار از آنها بهره گرفتهاید چقدر جنبه بیرونی دارند؟
در بسیاری از فیلمهای امروزی و فیلمهای دهههای پیشین سینمای دنیا كه نگاه كنید، فیلمهایی را میبینید كه كل آنها یا بخشی از فیلمها، نتیجه تخیل یا پیشزمینه ذهنی نویسنده و یا سازندگان آن فیلم هستند اما بعدها، در سالهای آینده میبینیم كه دانشمندان و متخصصان توانستهاند به آن تكنولوژی مورد اشاره دست پیدا كنند و الان دیگر مثال زدن این فیلمها كار سختی نیست. حتی قبل از تاریخ سینما و پیدایش آن هم، اول ژولورن «سفر به كره ماه» را نوشت، بعد بشر فكر كرد میتواند به كره ماه سفر كند؛ این در واقع یكی از وظایف ماست.
من یك فیلمساز مستند نیستم كه براساس آنچه واقعی است فیلم بسازم، من صاحب یك سلیقه و بینشی هستم و به لحاظ اجتماعی، فلسفی و روانی احساس میكنم همیشه یك چیزهایی باید باشد كه نیست و جای خالی آنها را با ذهنیتام پر میكنم و بعد طبیعی است كه چه پلیس، چه وزارت كشور، دولت، ملت و هركسی در واقع سعی میكند جای خودش را در آن كار پیدا كند. من تنها از آنچه دیدهام میتوانم بگویم حدود 90درصد پروندههای مربوط به جرائم رایانهای امروز در ایران پیگیری میشود و به نتیجه میرسد و مجرم را دستگیر میكنند.
پس به نوعی شما در این سریال به كسانی كه از این ابزار استفاده میكنند، استفاده درست از آن را گوشزد كردید؟
بله. تفاوتی كه مجرمین در این سیستم با مجرمین سنتی دارند این است كه اغلب جوان هستند، عمدتا بسیار با سواد هستند و تقریبا همه به یك زبان خارجی تسلط دارند. ببینید زمانه تغییر كرده است. فرم عوض شده و جامعه تغییر شكل داده است؛ قاعدتا پیگیری چنین انسانهای باهوش اما شاید بیاخلاق یا ناآشنا به اخلاق، نیاز به پلیس هوشمند دارد؛ پلیسی كه بتواند در ملتش ایجاد غرور كند، بهواسطه پیشرفتهایی كه دارد و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم این پلیس ماست و اقتدار پلیس نشانه امنیت ملی است و من بهعنوان یك فیلمساز این وظیفه را دارم تا این اقتدار و قدرت را نشان دهم.
تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی