تبیان، دستیار زندگی
موضوع نفاق جدید در اندیشه و آثار استاد شهید، جلوه ویژه‌ای دارد، که تبیین و تأمل در آن، راهگشای رهپویان و دلدادگان اسلام ناب محمدی(ص) در هر زمانه و شرایط غبارآلودگی مسیر هدایت است. در این
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نفاق جدید در نگاه شهید مطهری

نفاق

موضوع نفاق و منافقین، از جنبه‌های مفهوم‌شناسی، ابعاد و مؤلفه‌های آن، عوامل، اهمیت و ضرورت توجه به آن، نشانه‌ها و علائم آن و بالاخره آثار و پیامدهای آن، در حجم قابل توجهی، در آثار شهید مطهری مطرح و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. شهید مطهری، بررسی‌های مربوط به نفاق را عمدتا در كتب، مقالات و سخنرانی‌های خویش انجام داده است.

موضوع نفاق جدید در اندیشه و آثار استاد شهید، جلوه ویژه‌ای دارد، که تبیین و تأمل در آن، راهگشای رهپویان و دلدادگان اسلام ناب محمدی(ص) در هر زمانه و شرایط غبارآلودگی مسیر هدایت است. در این بخش به چند مطلب اشاره می‌کنیم.

ـ در جستجوی لفظ و معنای نفاق جدید دو تعبیر در آثار شهید مطهری وجود دارد که معادل نفاق قدیم و جدید استعمال شده است و آنها عبارتند از «منافقین اولین» و «منافقین بعدی».(مرتضی مطهری، پانزده گفتار، ص 155 و 156) این دو تعبیر نشان می‌دهد که استاد شهید درصدد تولید اصطلاحی برای «نفاق جدید» بوده‌اند. این واژه‌سازی برای مفهوم و ماهیت نفاق جدید، در تمامی منابع و آثار علما و اندیشمندان اسلامی، به اندازه‌ای که نویسنده تتبع کرده است، بی‌نظیر است.

استاد در تعریف «منافقین اولین» می‌فرمایند: «از اولی که پیغمبر اکرم(ص) به مدینه آمدند، یک گروهی بودند که وجود پیغمبر بر اینها گران بود. «عبدالله بن ابیّ بن سلول» قبل از آمدن پیغمبر، یک موقعیت بسیار عالی در مدینه داشت و حتی اواخر، دو قبیله «اوس» و «خزرج»، برای این که به اختلافاتشان خاتمه بدهند، اتفاق نظر پیدا کرده بودند که عبدالله بن ابیّ را به ریاست، بلکه به نوعی پادشاهی در میان خودشان برگزینند ... که این قضایا مقارن شد با ایمان (آوردن) گروهی از مردم مدینه به پیغمبر اکرم(ص) در مکه و بعد آمدن عده‌ای از اینها به مکه و در عقبه منا با پیغمبر اکرم(ص) بیعت کردند و سپس آمدند مبلّغ اسلام در مدینه شدند و اوضاع جدیدی پیش آمد ... عبدالله بن ابیّ و گروه زیادی، چاره‌ای نداشتند از این که به ظاهر هم شده، اسلام اختیار کنند؛ اما در باطن دشمنی می‌ورزید. اینها را منافقین اولیه می‌گوییم.» (همان، ص 155)

استاد در تعریف «منافقین بعدی» که معادل «منافقین جدید» به شمار می‌آید، می‌فرمایند: «بعضی از اصحاب پیغمبر اکرم(ص)، بعد از آن که ایمان آوردند، منافق شدند. یعنی اول، مؤمن بودند، بعد منافق شدند. اول واقعا مؤمن بودند، ولی بعد، به ظاهر از اسلام انحراف پیدا نکردند، اما در باطن به سوی کفر و مخالفت واقعی (با) پیغمبر اکرم(ص) گرایش پیدا کردند.» (همان، ص156)

شهید مطهری همچنین بیان دیگری دارند که ماهیت و مفهوم نفاق جدید را مطرح می‌کند:

«منافقان، منحصر به گروهی که از آغاز تظاهر به اسلام کرده‌اند، نیستند؛ بلکه ممکن است افرادی ابتدا مؤمن باشند و بعد منافق بشوند. همان گونه که ممکن است فردی مؤمن باشد و بعد کافر شود. زیرا انسان بعد از ایمان آوردن، همیشه در معرض امتحان‌هاست و در این امتحان‌ها ممکن است بلغزد و کافر یا منافق شود. احتمال این که منافق شود خیلی بیشتر است.»(صد گفتار، خلاصه آثار استاد شهید مرتضی مطهری ، جلد اول، انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)، 1382، تهران، ص 245)

شاید، ضرری که اسلام از منافقانی که قبلا مؤمن راستیـن بوده‌اند دیده، به سبب اعتمادی که آنها به خود جلب کرده‌اند، بیش از ضرر منـافـقینی باشد که از آغاز در نفاق بوده‌اند ... مسلمـان بـاید آن قـدر عمـیـق بـاشد کـه فـریب تزویر منافقان را نخورد. اسلام، مسلمانی می‌خواهد که حقیقت را از زیر پرده تظاهر درک کند و به حـدی تیزبین و تیـزهـوش و دارای فراست باشد که بتواند منـافـق را از غیرمنافق تشخیص دهد.

افشای جلوه‌ای از نفاق جدید

شهید مطهری در آثار خود، به جریانی از نفاق جدید اشاره می‌کند که به واسطه دلدادگی گروهی از اهل اسلام و ایمان به اندیشه ماتریالیستی غرب پیش آمده است. آنان، چون نتوانستند اعتقادات انحرافی خود را آشکار کنند، به تفسیر و توجیه مادی معارف اسلامی روی آوردند:

«مطلب دیگری که من بایستی تذکر دهم این است که خطر نفاق، همیشه اسلام را تهدید می‌کرده است؛ ولی همیشه به یک شکل نبوده، بلکه در هر دوره‌ای و هر عصری به شکل تازه‌ای ظاهر گشته است. این روزها کتابی را مطالعه می‌کردم که گویا چند ماهی بیشتر از انتشار آن نمی‌گذرد و کاملا برای من مشهود است که عده‌ای دانسته یا ندانسته، ماتریالیسم و مادیگری را در زیر پوشش قرآن تبلیغ می‌کنند! زیرا اولش با جمله بسم‌الله الرحمن الرحیم و نام خدا آغاز می‌گردد و همه‌اش، خدا و پیامبر و قرآن است. ولی وقتی به محتویات آن می‌رسیم، می‌بینیم مادیگری خودش را زیر چهره قرآن مخفی کرده است.» (آشنایی با قرآن، سوره‌های حمد و بقره، ص 101)

هشدارها و مسوولیت آفرینی‌ها
هشدار

استاد شهید، در نهایت مسوولیت‌شناسی و غیرت دینی به همه پویندگان و دلدادگان راه اسلام هشدار می‌دهند که با بصیرت، مراقب این جریان خطرناک(نفاق جدید و منافقین بعدی) باشند و روشنفکران و عالمان متعهد دینی را به این مسوولیت خطیر فرا می‌خوانند که با این شکل از نفاق، هوشمندانه مقابله کنند:

«شاید، ضرری که اسلام از منافقانی که قبلا مؤمن راستین بوده‌اند دیده، به سبب اعتمادی که آنها به خود جلب کرده‌اند، بیش از ضرر منافقینی باشد که از آغاز در نفاق بوده‌اند ... مسلمان باید آن قدر عمیق باشد که فریب تزویر منافقان را نخورد. اسلام، مسلمانی می‌خواهد که حقیقت را از زیر پرده تظاهر درک کند و به حدی تیزبین و تیزهوش و دارای فراست باشد که بتواند منافق را از غیرمنافق تشخیص دهد.»(استاد شهید مطهری، صد گفتار (خلاصه آثار)، ص 245 و 246)

استاد شهید، در راستای مبارزه با «ماتریالیسم منافق»، مسوولانه، دلسوزانه و متواضعانه، اندیشمندان اسلامی را مورد خطاب قرار می‌دهند و می‌فرمایند: «من ترجیح می‌دهم در مطالبی که می‌خواهم تذکر دهم، خود این نویسنده یا نویسندگان را ـ که فرض ما فعلا بر این است که اغفال شده‌اند و قصد خیانتی در کار نیست ـ مخاطب قرار دهم. عزیزان من ...»(مجموعه آثار، جلد 1، ص 460)

استاد شهید، پس از نقد و بررسی برداشت‌های انحراف‌آمیز از قرآن کریم، خطاب به نویسندگان آنها می‌فرمایند:

«آیا اینها دلیل بی‌اطلاعی شما از تاریخ صدر اسلام نیست؟ آیا اینها، معیارهای شما را در فلسفه تاریخ به کلی بی‌اعتبار نمی‌کند؟ آیا اینها کافی نیست که شما در ارزیابی‌ها و تفسیرهای خود از تاریخ تجدیدنظر کنید و فی‌المثل قضاوت‌ها و اندیشه‌ها و گرایش‌ها و تفکرات هزار ساله مفسرین و فقها و حکما و عرفا و زهّاد و عبّاد را، آن گونه توجیه مادی و طبقاتی نفرمایید؟!»(همان، ص 464)

و در خاتمه فرمودند: «این بود شمّه‌ای از تذکراتی که می‌خواستم خیرخواهانه و دوستانه، به عزیزانی که هنوز فکر می‌کنم اغفال شده هستند، بدهم. امیدوارم این تذکرات، سودمند واقع گردد. بار دیگر از همه فضلا و دانشمندان درخواست دارم که به دقت در آنچه گفته شد بنگرند. اگر مرا بر خطا می‌بینند، واقفم فرمایند؛ که با سپاسگزاری فراوان، خواهم پذیرفت.» (همان، ص 470)

سوگمندانه باید گفت که نصایح دلسوزانه، مطهر و پدرانه آن شهید فرزانه و اندیشه مطهر، در دل و ذهن سنگین و منجمد آن منافقان کینه‌توز مؤثر واقع نشد و استاد، جانش را بر سر مجاهدت با «تهاجم فرهنگی» و مقابله با «جنگ نرم» گذاشت و به مقام «قرب الهی» و «عند ربهم یرزقون» نایل آمد. او، شهید مبارزه با «نفاق جدید» بود.

روحش شاد و راهش پُر رهرو باد.

قاسم واثقی

تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.