تبیان، دستیار زندگی
در طول مصاحبه بارها اشک توی چشمانش جمع شد و هر بار با حرارت بیشتری به گفت‌وگو ادامه داد. موضوع مصاحبه‌ مان «روایتگری کاروان‌های راهیان نور» بود و هم صحبت‌ مان کهنه رزمنده‌ای راوی که از سن15 سالگی وارد جنگ شده و اکنون نیز در کسوت یک راوی همچنان به مبارزه ی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راوی باید از جنس جنگ باشد

گفت‌وگو با رزمنده‌ای که برادرش در آغوشش شهید شد و حالا راوی جنگ است...

در طول مصاحبه بارها اشک توی چشمانش جمع شد و هر بار با حرارت بیشتری به گفت‌وگو ادامه داد. موضوع مصاحبه‌ مان «روایتگری کاروان‌های راهیان نور» بود و هم صحبت‌ مان کهنه رزمنده‌ای راوی که از سن15 سالگی وارد جنگ شده و اکنون نیز در کسوت یک راوی همچنان به مبارزه ی خود ادامه می‌دهد.

اسماعیل زمانی

با «اسماعیل زمانی» در سفر به مناطق جنگی جنوب آشنا شدیم. دعوت به مصاحبه‌اش کردیم و با خوش رویی پذیرفت. همان طور که ما نیز با اشتیاق ساعتی را در دفتر گفت ‌و گوهای روزنامه جوان هم صحبش بودیم.

* قبل از هر سوالی بهتر است با معرفی شروع کنیم.

اسماعیل زمانی هستم متولد 11/11/1347 در محله تهران نو تهران، از سال 1363 به جبهه رفتم و تقریباً تا پایان جنگ در جبهه‌ حضور داشتم. بعد از جنگ مدتی را به تحقیق و پژوهش در زمینه دفاع مقدس پرداختم و اکنون دو سالی است که به عنوان راوی نور در کاروان‌های راهیان نور انجام وظیفه می‌کنم.

* سال 63 شما تنها 15 سال داشتید، چطور در این سن کم به جبهه رفتید؟

در آن فضای دفاع از کشور که هر کسی سعی می‌کرد به نوعی دینش را به اسلام و کشور ادا کند، من هم مثل تمامی کسانی که در سنین نوجوانی به جبهه رفتند چون در محیطی مذهبی رشد و تربیت یافته بودم، احساس وظیفه کردم و به جبهه رفتم.

* همان طور که می‌دانید موضوع گفت‌وگوی ما در مورد روایتگری کاروان‌های راهیان نور است. می‌توانید تعریفی از این مقوله داشته باشید؟

برای باز کردن این بحث شاید بهتر باشد از تعریف لغوی روایت شروع کنیم و بعد به سایر جنبه‌‌ها برسیم. راویت از نظر لغوی یعنی بیان اتفاقات پیش آمده برای نسل حاضر، در قدیم راویان کسانی بودند که دیده‌های خود از وقایع را برای افراد دیگر تعریف می‌کردند و به این وسیله آن واقعه در یادها زنده می‌ماند.

در واقع روایتگری ما ریشه در روایت واقعه کربلا از سوی بزرگانی چون حضرت زینب کبری (س) و امام سجاد (ع) دارد.

البته شاید اکنون با پیدایش وسایل ارتباط جمعی این مسأله تا حدودی کمرنگ شده باشد، اما من معتقدم که نقش راویان در کاروان‌های راهیان نور علاوه بر تعریف وقایع، تحلیل و تطبیق آن حوادث با مسائل و جریانات روز است که از این منظر می‌تواند بسیار مفید باشد. در واقع روایتگری ما ریشه در روایت واقعه کربلا از سوی بزرگانی چون حضرت زینب کبری (س) و امام سجاد (ع) دارد. همان طور که آن بزرگواران علاوه بر نقل وقایع کربلا به بیان و دفاع از ارزش‌ها و پیام‌های عاشورا نظر داشتند، ما نیز همین کار را در بحث روایتگری دفاع مقدس انجام می‌دهیم.

* ریشه یابی راویان نور در روایتگری واقعه کربلا نکته جالبی است، اگر موافقید کمی بیشتر به این مسأله بپردازیم؟

در این مورد به سخن رهبر معظم انقلاب استناد می‌کنم که فرمودند از واقعه کربلا 1400 سال می‌گذرد و هنوز بسیاری از وقایع و رویدادهای تاریخی تحت الشعاع این حادثه عظیم قرار دارد. اگر عاشورا از یک صبح تا بعد از ظهر بود، دفاع مقدس هشت سال طول کشید و به گفته خود آقا، گنجینه‌ای معنوی است که سال‌ها حرف برای گفتن دارد و هر چه ما تلاش کنیم باز هم زوایایی از این دوران وجود دارد که برای نسل حاضر تازگی و طراوت داشته باشد. به همین خاطر من همیشه سعی می‌کنم پیوند و تطبیق بین دفاع مقدس با واقعه عاشورا را برای بازدیدکنندگان روشن کنم. این موضوع که جنگ ما تأسی به عاشورا داشت و نگاهی به آینده و مسأله مهدویت.

راهیان نور

* در صحبت‌هایتان اشاره‌ای به تطبیق حوادث دفاع مقدس با وقایع روز داشتید، آیا ایرادی به این نگاه تحلیلی گرفته می‌شود؟ منظورم از سوی بازدیدکنندگان است.

بله، گاهی افرادی چه با غرض یا بدون غرض، ایرادی به مباحث تعریف شده می‌گیرند که پاسخ من به آنها یک جمله است. اینکه هیچ کس نمی‌تواند جنگ را به نفع خود مصادره کند. اگر ما مباحثی را مطرح می‌کنیم حتماً با دلایل متقن و قابل دفاع است. بارها پیش آمده که مثلاً دانشجویی کل جنگ را به چالش می‌کشد و آن را به خشونت طلبی متهم می‌کند. پاسخ من نیز از روی آیات قرآن است که دفاع را به مسلمانان در صورتی که به کشورشان حمله شود، واجب دانسته و از همین رو ما نیز در هشت سال دفاع مقدس نجنگیدیم، بلکه از خاک و حرمت و شرف خود دفاع کردیم.

 

* با توجه به حساسیت مباحث تحلیلی و در کل مبحث روایت جنگ، یک راوی باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟

به نظر من یک راوی باید دارای سه ویژگی باشد. یک اینکه از جنس خود جنگ باشد. دوم مطالعه خوبی داشته باشد و با عنصر سوم یعنی محیط (مناطق جنگی) پیوند بخورند. از ترکیب این سه عامل است که یک راوی تبدیل به یک الگو می‌شود و پذیرش چنین الگویی برای جوانان راحت ‌تر صورت می‌گیرد. راوی باید مثل یک کوزه‌گر عمل کند. موضوع را با علم و احساس پرورش دهد و در شکل و شمایلی زیبا و هنری به ببیننده ارئه دهد.

* چه تفاوتی بین تأثیر روایت یک راوی نور با سایر موارد فرهنگی در خصوص دفاع مقدس می‌بینید؟ مواردی مثل یک کتاب یا فیلمی مستند با موضوع جنگ و...

گاهی که خود من یک کتاب در مورد جنگ می‌خوانم این سؤال برایم پیش می‌آید که این واقعه در کجا رخ داده است؟ اگر چنین سؤالاتی برای من که خود در جنگ بوده‌ام رخ می‌دهد، مسلماً برای دیگر خوانندگان نیز پیش می‌آید. همین مسأله تا حدودی از تأثیر آن مطلب می‌کاهد. اما یک راوی در حالی حرف‌های خود را به گوش شنونده می‌رساند که در محیط وقوع آن حادثه یا عملیات قرار دارد و همین تأثیر محیطی و بصری گفته‌هایش را چند برابر می‌کند.

اما در ابتدای سال 88 اتفاقی برایم افتاد که طرز فکرم را تغییر داد. در خواب فرمانده گردانمان شهید عبداللـه شهروی را دیدم که با همان شکل و شمایل زمان جنگ آمده بود و می‌گفت ...

وقتی از اروند که معنی چابک، سریع و زیرک دارد صحبت می‌کنیم، بازدیدکننده‌ در کنار این رود قرار دارد و همراه توصیف راوی به عینه رود را می‌بیند و بهتر می‌تواند عمق حماسه عملیات والفجر 8 و عبور رزمنده‌ها از این رودخانه پرتلاطم را حس کند. یا وقتی به سایر مناطق عملیاتی می‌رویم و به شنونده می‌گوییم که این خاک چشم و روح دارد، خون پاک شهدا و قلب‌هایشان در این خاک می‌تپد و این خاکی که رویش راه می‌روند جان دارد، مسلماً بازدیدکننده تأثیر زیادی می‌گیرد. بر همین اساس همیشه در سفرها سعی کرده‌ام آثاری از شهدا مثل پلاک، دست نوشته، یادگاری و...همراه داشته باشم و به جوانان نشان بدهم.

* خاطره‌ای هم از همین تأثیراتی که گفتید دارید؟

خاطره که بسیار است. مثلاً دانشجویی بود که می‌گفت در طول 21 سال زندگی‌اش حتی یک رکعت نماز نخوانده و بعد از بازدید از مناطق جنگی تصمیم گرفته بود نمازش را به طور مرتب و اول وقت بخواند. به گفته‌ خودش، او و دوستانش برای تعطیلات نوروز در پی تفریحی می‌گشتند و از قضا کاروان‌های راهیان نور را انتخاب کرده بودند، انتخابی که به برکت وجود و حضور شهدا باعث تحول روحی عظیمی در این جوان شده است.

* چطور شد که به عرصه روایتگری وارد شدید؟

راهیان نور

باید اعتراف کنم که بعد از پایان جنگ تا سال 88 به مناطق جنگی نرفته بودم. دلیل این عدم حضور هم چیزی جز خجالت از روی شهدا نبود. هر چند همیشه دیدار از خانواده‌های شهدا و جانبازان جزو برنامه‌هایم بود، اما به نوعی به انزوا فرو رفته بودم و به تعبیر شهید باکری جزو دسته‌ای از رزمندگان بودم که بعد از جنگ دق می‌کنند و این دق کردن را برای خودم امری مقدس می‌دانستم. اما در ابتدای سال 88 اتفاقی برایم افتاد که طرز فکرم را تغییر داد. در خواب فرمانده گردانمان شهید عبداللـه شهروی را دیدم که با همان شکل و شمایل زمان جنگ آمده بود و می‌گفت الان نوبت شماست مطالب را بگویید و راه ما را ادامه بدهید. این رؤیا در کنار دیدار از خانواده شهدا و احساس دین برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره عزیزانشان باعث ایجاد انگیزه‌ ورودم به این عرصه شده بود، تا اینکه با پیش آمدن بحث جریانات بعد از انتخابات و هجمه‌ای که به مقدسات و ولایت پیش آمد، تصمیم قطعی شد. از همین رو در روایت‌هایم سعی می‌کنم برای روشن شدن افکار جوانان و به خصوص دانشجوها، تطبیقی بین شرایط زمان جنگ و شبهات پیش آمده در حوادث اخیر داشته باشم.

* به عنوان سؤال آخر بفرمایید که آیا کمبود یا دغدغه‌ای برای راویان نور متصور هستید؟

به نظر من اگر این کاروان‌ها در طول سال جریان داشتند بهتر بود. وقفه در این کاروان‌ها با توجه به حوادث و اتفاقاتی که در طول سال برای کشور و نظام اتفاق می‌افتد باعث می‌شود که ما نتوانیم به روز و به موقع دست به تنویر افکار جوانان بزنیم. از طرف دیگر ورود افراد کم تجربه و بعضاً مغرض به جمع راویان نور باعث ایجاد نگرانی‌هایی شده است که حتی‌الامکان سعی می‌کنیم نسبت به پاکسازی چهره روایتگران نور اقدام کنیم. از نظر آموزش راویان در سازمان مرکزی راویان نور نیز کاستی‌هایی مشاهده می‌شود که توجه صرف به مباحث نظری از جمله‌ آنهاست. با توجه به ورود راویان جوان به این جمع، لزوم آموزش‌های عملی و بصری در مناطق جنگی، بدیهی به نظر می‌رسد.

با زمانی در حالی خداحافظی کردیم که ناگفته‌های بسیاری در فحوای کلامش احساس می‌شد. از برادر شهیدش که در عملیات کربلای 5 در آغوش خود او شهید شد یا پارچه‌ای که روی آن از شهدای بسیاری امضا گرفته و طلب شفاعت کرده است. راوی نور روایتگر تاریخی بود از خون و شرف و شهادت. هر آنچه کلامش را سرخ می‌کرد و جای جای سخنانش را به عطر وجود شهیدی معطر.

تنظیم برای تبیان :

بخش هنر مردان خدا - سیفی