عروج
پانزدهم اردیبهشت، یادآور غروب مردی است از تبار علویان؛ شخصیتی که عمر خویش را وقف احیای کلام امیرمؤمنان، علی علیه السلام کرد؛ امامی که قرآن ناطق و اسلام مجسم بود، هماو که کلام گهربارش در پس پرده جهل و نادانی بشر گرفتار آمده بود و دلیر مردی می طلبید تا غبار غربت از آن بزداید و آن بزرگ مرد کسی نبود جز مرحوم محمد دشتی.
استاددشتي در تاريخ 5/2/1380 (شب اول صفر ) در باز گشت از جلسه سخنراني سالار شهيدان ، در يك از سانحه رانندگي ، دچار صدمات شديدي شده و پس از گذشت 10 روز - پس از سال ها مجاهدت - دعوت حق را لبيك گفت و به سراي باقي شتافت .
پيكر پاك اين عا لم مجاهد و محقق خستگي ناپذير ، در حرم فاطمه معصومه عليه ا لسلام ( در يكي از ورودي هاي صحن آينه ) در ميان غم واندوه عموم مردم به خاك سپرده شد .
مرد بود و سينه اي پر درد داشت |
درد ها از مردم نامرد داشت |
با خبر بود از غم گل هاي سرخ |
شكوه ها از خارهاي زرد داشت |
ساده بود و بي تكلّف ، بي ريا |
هر چه را خود ادعا مي كرد، داشت |
در زلال حكمت مولا دلي |
آسمان پرواز و دريا گرد داشت |
عاشقانه كربلا را مي گريست |
نا له اشك گرم و آه سرد داشت |
« روحش شاد و راهش پر رهرو باد »
منبع: پایگاه حوزه
تهیه و فرآوری: محمد حسین امین - گروه حوزه علمیه تبیان