تبیان، دستیار زندگی
ادامه موارد اشكال یا ترك اَوْلى در ترجمه قرآن استاد فولادوند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقد ترجمه قرآن فولادوند 2

ادامه موارد اشكال یا ترك اَوْلى در ترجمه قرآن استاد فولادوند

قرآن

نوشتار پیشین

6 ـ بقره  :  88

فَقَلیلاً ما یُؤْمِنُونَ

«پس آنان كه ایمان مى‏آورند چه اندك شماره‏اند.»

اشكال:

حرف «ما» زاید است و براى تأكیدِ معنىِ قِلّت آمده است نه تعجّب! و «قلیلاً» هم منصوب است چون صفتِ مصدرِ فعلِ محذوف است كه در اصل چنین بوده است: یُؤْمِنُونَ إِیمانا قلیلاً.

و نیز ممكن است حال باشد براى ضمیر واو در فعل «یؤمنون». ترجمه صحیح آیه چنین است:

«پس اندكى ایمان مى‏آورند.»

و همین گونه است آیه 3 سوره اعراف و نیز آیه 10 همان سوره، كه در ترجمه آنها كلمه «چه» براى تعجّب به كار رفته است كه باید حذف شود.

7 ـ بقره  :  90

بِئْسَما اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ

«وه كه به چه بد بهایى خود را فروختند.»

اشكال:

«بِئْسَ» از افعال ذمّ است نه تعجّب! بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است: «خود را به بد چیزى فروختند.»

بجز این‏جا در آیه 102 و 206 سوره بقره و در دیگر مواردى كه بِئْسَ یا نِعْمَ را همچون بیشتر مترجمان در معناى فعل تعجّب ترجمه كرده‏اند و واژه «وه» و «چه» را در ترجمه آن براى اظهار تعجب به كار برده‏اند، مناسب است این اصلاح صورت گیرد.

8 ـ بقره  :  104

لاتَقُولُوا راعِنا وَقُولُوا انْظُرْنا

«نگویید «راعنا» و بگویید: «انظرنا».»

اشكال:

مترجم محترم در پانوشت، «راعنا» را توضیح مختصرى داده‏اند ولى «انظرنا» را توضیح نداده‏اند كه لازم است در چاپ‏هاى بعد توضیح آن در پانوشت بیاید.

9 ـ بقره  :  120

وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذى جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مالَكَ مِنَ اللّه‏ِ مِنْ وَلِىٍّ وَلانَصیرٍ

«و چنانچه پس از آن علمى كه تو را حاصل شد، باز از هوس‏هاى آنان پیروى كنى، در برابر خدا سرور و یاورى نخواهى داشت.»

اشكال:

كلمه «باز» در جمله «باز از هوس‏هاى آنان پیروى كنى...» در آیه شریفه(بقره/120) هیچ گونه معادلى براى آن نیامده است و علاوه بر این كه زاید است مغیّر(تغییر دهنده ) معنىِ آیه نیز هست، چون مُوهمِ این است كه گویى پیامبر اكرم(ص) پیش از آن، از هوا و هوس یهود و نصارى پیروى كرده است! و حال آن كه آیه شریفه بیانگر چنین چیزى نیست.

ترجمه صحیح آیه چنین است: «و اگر پس از دانشى كه تو را رسیده است، از خواهش‏هاى ایشان پیروى كنى، از سوى خدا تو را هیچ سرور و یاورى نخواهد بود.»

10 ـ بقره  :  138

صِبْغَةَ اللّه‏ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّه‏ِ صِبْغَةً

«[این است] نگارگرى الهى؛ و كیست خوش نگارتر از خدا.»

اشكال:

«صِبْغَةَ» منصوب به فعلِ مقدّر است؛ بنابراین مفعولٌ به است، ولى مترجم محترم با آوردنِ [این است]، آن را خبر مبتداى محذوف تصوّر كرده كه صحیح نیست. ترجمه صحیح آیه چنین است:

«[برگزینید] رنگ خداى را، و كه نیكوتر است از خداى به رنگ؟» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى).

توضیح: منظور از «رنگ خدایى»، دین خدا و یا صفات اوست.

كلمه «باز» در جمله «باز از هوس‏هاى آنان پیروى كنى...» در آیه شریفه(بقره/120) هیـچ گـونه معـادلى بـراى آن نیـامده است و علاوه بر این كه زاید است مغیّر(تغییر دهنده )معنىِ آیه نیز هست، چـون مُـوهمِ این است كه گویى پیامبر اكرم(ص) پیش از آن، از هـوا و هـوس یـهود و نـصارى پـیـروى كـرده است! و حال آن كه آیه شریفه بیانگر چنین چیزى نیست

11 ـ بقره  :  155

وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَىْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَالْأنْفُسِ وَالثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصّابِرینَ

«و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى، و كاهش در اموال و جان‏ها و محصولات مى‏آزماییم و مژده ده شكیبایان را.»

اشكال:

در این آیه «أَنْفُس» به معنى «جان‏ها» نیست، بلكه به معنى «اشخاص» و «كسان» است. مثلاً در ترجمه آیه «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» (آل عمران / 185) نمى‏توان گفت: هر جانى چشنده مرگ است. چون اساسا نقص در جان‏ها معنى ندارد؛ زیرا جان‏ها كم نمى‏شوند، بلكه جاویدان‏اند. و نیز در آیه «إِنَّ اللّه‏َ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»(توبه /111) ترجمه صحیح آن چنین است: «به راستى خداوند از مؤمنان، خودشان و مال‏هایشان را خریده است به این كه بهشت از آنان باشد.» اساسا گاه انسان با مال و ثروتش در راه خدا جهاد مى‏كند و یك وقت هم تنها خود به جنگ مى‏رود و گاهى هم هر دو را به كار مى‏گیرد، هم مال و هم تمام قوا و نیروى خود را، و این جاست كه بذل انفس و اموال ــ یعنى به كارگیرى نیروى شخصى و مالى در راه خدا ــ تحقّق پیدا مى‏كند، چه در این راه كشته شود و یا بعد از پیكار زنده بماند. این آیه علاوه بر شهیدان، شامل حال تمام كسانى كه در راه خدا جنگیده‏اند و سالم و یا مجروح از جنگ برگشته‏اند نیز مى‏شود و این طور نیست كه تعبیر به «أَنْفُسْ» در این آیه و امثال آن به معنى «جان‏ها» باشد كه تنها معناى «اِزهاق روح از بدن» از آن ارائه گردد و در نتیجه فقط شامل حال شهیدان گردد، نه دیگر مجاهدانِ زنده راه حقّ. بنابراین معادل فارسى كلمه «نفس» كه جمعِ آن «أَنْفُس و نُفوس» در قرآن آمده، «خود»، «كس»، «شخص» و «فرد» است و تنها در چند مورد محدود به معنى «روح» و «جان» و «روان» آمده است؛ مثل: وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَةِ (قیامت/2)؛ یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (فجر/27)؛ وَنَفْسٍ وَما سَوّیها (شمس/7)؛ وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ (توبه/85)؛ و در باقى موارد ــ چنان كه از موارد استعمال آن بر مى‏آید ــ به معنى «خود»، «كس» و «شخص» مى‏آید، نه «جان» و «روح» و «روان».

بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است:

«شما را به اندك چیزى از ترس و گرسنگى و كاستى در مال‏ها و كسان و محصولات مى‏آزماییم و مژده ده شكیبایان را.»

12 ـ بقره  :  164

وَالسَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ لاَیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ

«و ابرى كه میان آسمان و زمین آرمیده است، براى گروهى كه مى‏اندیشند، واقعا نشانه‏هایى [گویا] وجود دارد.»

اشكال:

«السَّحابِ» معرفه است نه نكره. بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است: «و ابر آرمیده میان آسمان و زمین، حقّا نشانه‏هایى [گویا] است، براى گروهى كه مى‏اندیشند.»

همین اشكال در ترجمه «الشر» و «الخیر» (معارج / 20 و 21) وجود دارد.

13 ـ بقره  :  177

لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ

«نیكوكارى آن نیست كه روى خود را به سوى مشرق و [یا] مغرب بگردانید.»

اشكال:

[یا] كلاً زاید و بیهوده است، زیرا اگر چنین مى‏بود، در آیه به جاى «واو» «أَوْ» مى‏آمد! و حال آن كه چنین نیست. متأسفانه شمار قلاب‏هاى بیهوده و زاید در این ترجمه كم نیست، مانند ترجمه آیه 186 سوره بقره ترجمه دقیق‏تر آیه چنین است:

«نیكى آن نیست كه روى‏تان به خاور و باختر كنید.» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى)

14 ـ بقره  :  187

وَلا تُباشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عاكِفُونَ فِى الْمَساجِدِ

«در حالى كه در مساجد معتكف هستید، [با زنان] در نیامیزید.»

اشكال:

با توجه به ضمیر «هُنَّ» كه مرجع آن معلوم است، قلاب زاید است و آوردنِ ترجمه خودِ ضمیر، اَوْلى است. «در حالى كه در مسجدها معتكف هستید، با آنان میامیزید.»

15 ـ آل عمران  :  10

إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُواْ لَن تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِّنَ اللّهِ شَیْئًا وَأُولَـئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ

در ترجمه این آیه، فقط كلمه «عذاب» باید در میان قلاب قرار گیرد نه [از عذاب خدا].

16 ـ آل عمران  :  20

أُوتُوا الْكِتابَ وَالْأُمّیّینَ

«كه اهل كتابند و مشركان...»

اشكال:

گر چه امیّیّن در این جا مصداقا منطبق بر «مشركان» است، ولى ترجمه آن به «درس ناخواندگان» یا «نافرهیختگان» با روش ترجمه تطبیقى استاد فولادوند سازگارتر و مناسب‏تر است.

در این آیه (آیه 125 سوره آل عمران) وجـه تسمـیه فـرشتگان به «نشانگذار»، این بوده كه آنان محورهاى عملیاتى جنگ را براى مجاهـدان بدر نشانه گذارى و تعیین علامت مى‏كرده‏اند

17 ـ آل عمران  :  99

تَبْغُونَها عِوَجا

«و آن [راه] را كج مى‏شمارید.»

اشكال:

تَبْغُونَ از ماده بَغْى در این جا به معنى «جست و جو كردن» و «خواستن» است نه «شمردن»، بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است: «در حالى كه آن را كج مى‏خواهید.»

18 ـ آل عمران  :  125

بِخَمْسَةِ الافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمینَ

«با پنج هزار فرشته نشاندار»

اشكال:

«نشاندار» معادل «مُسَوَّمین» به فتح واو و به صیغه اسم مفعول است. ولى در آیه به كسر واو و به صیغه اسم فاعل است. بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است: «با پنج هزار فرشته نشانگذار».

توضیح:

در این ایه (آیه 125 سوره آل عمران) وجه تسمیه فرشتگان به «نشانگذار»، این بوده كه آنان محورهاى عملیاتى جنگ را براى مجاهدان بدر نشانه گذارى و تعیین علامت مى‏كرده‏اند.

19 ـ آل عمران  :  150

بَلِ اللّه‏ُ مَوْلیكُمْ

«آرى، خدا مولاى شماست.»

اشكال:

«بَلْ» حرف عطفى است كه براى اضراب (اعراض) به كار مى‏رود كه معادل فارسى آن گاهى «بلكه» و گاهى «نه» و گاهى هم «نه، بلكه» مى‏آید، و «بَلْ» غیر از «بَلى» است كه حرف جواب است و معادل فارسى آن «بلى» و «آرى» مى‏باشد.

پس ترجمه صحیح آیه چنین است: «نه، بلكه خدا مولاى شماست.»

20 ـ آل عمران  :  200

یا أَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اصْبِرُوا وَصابِرُوا وَرابِطُوا

«اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، صبر كنید و ایستادگى ورزید و مرزها را نگهبانى كنید.»

اشكال:

«صابِرُوا» از باب مفاعله، طرفینى و براى مقابله مى‏آید. «مصابره» در دو معنى استعمال شده است:

1 ـ همدیگر را به صبر تشویق كردن.

2 ـ در صبر از هم پیشى گرفتن.

بنابراین ترجمه دقیق‏تر آیه چنین است:

«اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، شكیبایى ورزید و یكدیگر را به شكیبایى وادارید ومرزبانى كنید.»

21 ـ نساء  :  3

قرآن

ذلِكَ أَدْنى أَنْ لاتَعُولوُا

«این [خوددارى] نزدیك‏تر است تا به ستم گرایید [و بیهوده عیال‏وار گردید].»

اشكال:

مترجم محترم، در «لاتَعُولُوا» «لا»ى نافیه را نادیده گرفته است. ترجمه صحیح آیه چنین است:

«این نزدیك‏تر است به آن كه ستم نكنید.»

22 ـ در ترجمه آیه 47 از سوره نساء :

«اصحاب سَبْت را لعنت كردیم»، و در ترجمه آیه 51 همان سوره: «كه به جبت و طاغوت ایمان دارند»، هر یك از این دو ترجمه در پانوشت آنها، براى روشن شدن معنى، احتیاج به توضیح دارد. همچنین مترجم محترم در آیه 5 سوره حج و 14 سوره مؤمنون، كلمات «علقه» و «مضغه» را بدون ترجمه و یا توضیحى در پانوشت باقى گذارده‏اند.

23 ـ نساء  :  53

أَمْ لَهُمْ نَصیبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذا لایُؤْتُونَ النّاسَ نَقیرا

«آیا آنان نصیبى از حكومت دارند؟ [اگر هم داشتند] به قدر نقطه پشت هسته خرمایى [چیزى] به مردم نمى‏دادند.»

اشكال:

در این ترجمه، «فَإِذا» نادیده گرفته شده و ترجمه نشده است. ترجمه دقیق‏تر آیه چنین است:

«آیا آنان بهره‏اى از فرمانروایى دارند؟ كه آن گاه، به اندازه گودى پشت هسته خرما به مردم ندهند.»

24 ـ مائده  :  5

وَمَنْ یَكْفُرْ بِالاْیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ

«و هر كس در ایمان خود شكّ كند، قطعا عملش تباه شده.»

اشكال:

معلوم نیست كه مترجم محترم، چرا «كفر» را به معنى «شكّ» ترجمه كرده است؟

ترجمه صحیح آیه چنین است:

«هر كه از گرویدن سرباز زند، كارش بى‏مزد شود.» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى)

«هر كس به [اركان] ایمان كفر ورزد، عملش تباه است.» (ترجمه بهاءالدین خرمشاهى)

«هر كه ایمان را انكار كند ــ به اسلام كفر ورزد ــ براستى كردارش تباه گردد.» (ترجمه دكتر سید جلال الدین مجتبوى)

25 ـ اعراف  :  54

أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ

«آگاه باش كه [عالَم] خلق و امر از اوست.»

اشكال:

مترجم محترم و یا گروه ویراستاران ارجمند «خلق» و «امر» در این آیه را ترجمه نكرده‏اند، بلكه با اضافه كردن واژه [عالَم] در میان قلاب بر ابهام آن افزوده‏اند و در پانوشت هم هیچ توضیحى نداده‏اند! به هر حال، ترجمه روشن آیه چنین است: «هان! آفرینش و فرمان از آنِ اوست.»

دكتر سید جلال الدّین مجتبوى، چنین ترجمه كرده است:

«آگاه باشید كه آفریدن و فرمان ویژه اوست.» آن گاه در پانوشت آورده است: «ممكن است مراد از «خلق» آفرینش تدریجى و مربوط به عالَم طبیعت باشد، و مراد از «امر» آفرینش دفعى و مربوط به عالم مجردات باشد.»

  26 ـ توبه  :  103

خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكّیهِمْ

«از اموال آنان صدقه‏اى بگیر تا به وسیله آن پاك و پاكیزه‏شان سازى.»

اشكال:

جمله «تُطَهِّرُ» محلاً منصوب و صفتى است براى «صدقه» (و البته جایز است كه حال از «خُذْ» باشد.) ولى مترجم محترم، آن را جواب «خُذْ» گرفته و لذا در ترجمه، كلمه «تا» را آورده است كه صحیح نیست. زیرا اگر چنین مى‏بود «تُطَهِّرْ» به صورت مجزوم مى‏آمد، و نیز «تُزَكّى»، «تُزَكِّ» مى‏شد. بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است:

«از مالهاى‏شان صدقه‏اى بستان كه ایشان را با آن پاكیزه و پالایش مى‏كنى.» یا : «از خواسته‏هاشان دهشى بستان كه بدان پاك سازى‏شان و پاكیزه دارى‏شان.» (ترجمه دكترابوالقاسم امامى)

یا: «از اموال ایشان كفّاره‏اى بگیر كه بدان پاكیزه‏شان و پیراسته‏شان مى‏كنى.» (ترجمه بهاءالدین خرّمشاهى)

     27 ـ هود  :  40

حَتّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَفارَ التَّنُّورُ

«تا آنگاه كه فرمان ما در رسید و تنور فوران كرد.»

اشكال:

در این جا ترجمه مترجم محترم صحیح است اما در پانوشت، توضیحى كه داده‏اند ترجمه را دچار ابهام عجیبى مى‏كند! اینك توضیح ایشان:

«كلمه «تنور» از ریشه مشترك لغات سامى و هندى و اروپایى و تنوره فارسى به معنى فریاد و فوران و انفجار و صوت بلند است و مراد، تنور نانوایى نیست.» خوب، با این توضیح كه «تنور» در آیه به معنى «تنور نانوایى نیست» بلكه به معنى «فوران» است، پس ترجمه مترجم محترم در واقع چنین مى‏شود:«و فوران، فوران كرد!» یا «انفجار، فوران كرد!» آیا مترجم یا ویراستاران محترم به لازمه چنین توضیحى اندیشیده‏اند؟!

     28 ـ یوسف  :  18

وَاللّه‏ُ الْمُسْتَعانُ

«خدا یارى ده است.»

اشكال:

«مُسْتَعان» اسم مفعول است، نه اسم فاعل! ترجمه صحیح آیه چنین است: «و خداست كه باید از او یارى خواست.» یا: «خداست كه از او یارى خواسته مى‏شود.»

     29 ـ حجر  :  41

قالَ هذا صِراطٌ عَلَىَّ مُسْتَقیمٌ

«فرمود: این راهى است راست [كه] به سوى من [منتهى مى‏شود].»

اشكال:

«عَلَىَّ» یعنى «بر من» و «به عهده من» و این غیر از «إِلَىَّ» است.

پس ترجمه صحیح آیه چنین است:«گفت: این راهى است راست كه برعهده من است.»

یا: «[خداى] گفت: این راهى است راست كه [نگاهداشت آن] بر من است.»(ترجمه دكتر سید جلال الدین مجتبوى)

یا: «این راهى است راست كه بر من گذرد.»(ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى)

     30 ـ حجر  :  57

قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ

«[سپس] گفت: اى فرشتگان، [دیگر] كارتان چیست؟»

اشكال:

علاوه بر این كه مطالب داخل قلاب زاید است، سبك ترجمه تطبیقى مترجم محترم اقتضا دارد كه «مرسلون» را «فرستادگان» ترجمه كند، نه «فرشتگان»؛ هر چند كه مصداق این واژه در این جا فرشتگان هستند. پس ترجمه دقیق‏تر آیه چنین است: «گفت: اى فرستادگان، چیست كارتان؟» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى)

     31 ـ نحل  :  86

فَأَلْقَوْا إِلَیْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ

«[ولى شریكان]، قول آنان را رد مى‏كنند كه: شما جدّا دروغگویانید.»

اشكال:

«اِلقاى قول» به معنى «پاسخ دادن» و «جواب دادن» است نه «ردّ قول».

بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است:

«آنان پاسخشان دهند كه شما دروغگویانید.»

یا: «آنگاه به آنان پاسخ دهند كه شما دروغگویید.» (ترجمه بهاءالدین خرمشاهى) یا: «پس پاسخْ این دهندشان: راستى كه شما خود دروغگویان‏اید.» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى)

     32 ـ اِسراء  :  7

فَإِذا جاءَ وَعْدُ الاْخِرَةِ لِیَسُؤُا وُجُوهَكُمْ

«و چون تهدید آخر فرا رسد [بیایند] تا شما را اندوهگین كنند.»

اشكال:

ترجمه «وُجُوهَكُمْ» از قلم افتاده است.

ترجمه مطابقى آیه چنین است:

«پس هرگاه وعده پسین فرا رسد، بازشان فرستیم تا چهره‏هاتان را غمگین كنند.» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى).

     33 ـ اِسراء  :  39

لاتَجْعَلْ مَعَ اللّه‏ِ إِلها اخَرَ فَتُلْقى فى جَهَنَّمَ مَلُوما مَدْحُورا

«و با خداى یگانه معبودى دیگر قرار مده، وگرنه حسرت زده و مطرود در جهنّم افكنده خواهى شد.»

اشكال:

«ملوم» به معنى «نكوهیده» و «سرزنش شده» است، نه «حسرت زده»! ترجمه صحیح آیه چنین است:

«با خداىْ معبودى دیگر قرار مده، كه نكوهیده و رانده، در دوزخ افكنده شوى.»

     34 ـ انبیاء  :  69

قُلْنا یا نارُ كوُنى بَرْدا وَسَلاما عَلى إِبْراهیمَ

«گفتیم: اى آتش، براى ابراهیم سرد و بى‏آسیب باش.»

اشكال:

«عَلى» به «براى = لِ» ترجمه شده كه صحیح نیست.

ترجمه صحیح آیه چنین است:

«گفتیم: اى آتش بر ابراهیم سرد و سلامت شو.» (ترجمه بهاءالدین خرمشاهى)

     35 ـ حجّ  :  9

ثانِىَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللّه‏ِ لَهُ فِى الدُّنْیا خِزْىٌ

«[آن هم] از سرِ نخوت، تا [مردم] را از راه خدا گمراه كند. در این دنیا براى اورسوایى است.»

اشكال:

«ثانِىَ عِطْفِهِ» یعنى «او پهلو دوتا كنان» و این جمله حال است از فاعل «یجادل» درآیه پیشین آن. بنابراین جمله «آن هم از

سر نخوت» معادل آن نمى‏تواند باشد. مگر این كه آن را به عنوان معناى كنایى بگیریم، ولى در مقام ترجمه، معناى كنایى و استعارى حتّى الامكان باید در پانوشت به عنوان «توضیح» آورده شود. در ضمن كلمه «این» هم در ترجمه زاید است و باید حذف شود و ضمیر «عِطْفِهِ» هم در ترجمه لحاظ نشده است. به هر حال ترجمه دقیق‏ترآیه چنین است:

«او پهلو دوتا كنان،  سرانجام، [مردم را] از راه خدا گمراه كند. در دنیا براى اوخوارى است.»

در ضمن، لام در «لِیُضِلَّ» لام تعلیل یا لام «عاقبت و صیرورت» است و اَوْلى این است كه

لام عاقبت باشد، زیرا سیاق آیه با این سازگار است.

     36 ـ حجّ  :  11

وَمِنَ النّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللّه‏َ عَلى حَرْفٍ

«و از میان مردمان كسى هست كه خدا را فقط بر یك حال [و بدون عمل] مى‏پرستد.»

اشكال:

ترجمه «عَلى حَرْفٍ» به «بر یك حال [و بدون عمل]» ترجمه‏اى نامفهوم و

گنگ است. ترجمه صحیح آیه چنین است:

«و از مردمان كسى هست كه خداى را یكسویه و با دو دلى مى‏پرستد.» (ترجمه دكتر سید جلال الدین مجتبوى)

یا: «و از مردمان كس است كه در پرستش خداى بر لبه است.» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى)

     37 ـ مؤمنون  :  88

وَهُوَ یُجیرُ وَلا یُجارُ عَلَیهِ

«او پناه مى‏دهد و در پناه كسى نمى‏رود.»

اشكال:

معادلِ «لایُجارُ عَلَیْه» جمله «و در پناه كسى نمى‏رود» نیست، زیرا كلمه «علیه» دراین ترجمه نادیده گرفته شده است.

ترجمه صحیح آیه چنین است:

«و اوست كه پناه مى‏دهد و برخلافِ [خواست] او [به كسى] پناه داده نشود.»

توضیح:

یعنى برخلافِ خواست او، كسى نمى‏تواند دیگرى را از عذاب پناه دهد.

ادامه دارد...

ادامه دارد...

نویسنده: محمدعلى كوشا

تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان


. جوامع الجامع، ج 1، ص 202.