نقد ترجمه قرآن فولادوند 2
ادامه موارد اشكال یا ترك اَوْلى در ترجمه قرآن استاد فولادوند
6 ـ بقره : 88
فَقَلیلاً ما یُؤْمِنُونَ
«پس آنان كه ایمان مىآورند چه اندك شمارهاند.»اشكال:
حرف «ما» زاید است و براى تأكیدِ معنىِ قِلّت آمده است نه تعجّب! و «قلیلاً» هم منصوب است چون صفتِ مصدرِ فعلِ محذوف است كه در اصل چنین بوده است: یُؤْمِنُونَ إِیمانا قلیلاً.
و نیز ممكن است حال باشد براى ضمیر واو در فعل «یؤمنون». ترجمه صحیح آیه چنین است:
«پس اندكى ایمان مىآورند.»
و همین گونه است آیه 3 سوره اعراف و نیز آیه 10 همان سوره، كه در ترجمه آنها كلمه «چه» براى تعجّب به كار رفته است كه باید حذف شود.
7 ـ بقره : 90
بِئْسَما اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ
«وه كه به چه بد بهایى خود را فروختند.»اشكال:
«بِئْسَ» از افعال ذمّ است نه تعجّب! بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است: «خود را به بد چیزى فروختند.»
بجز اینجا در آیه 102 و 206 سوره بقره و در دیگر مواردى كه بِئْسَ یا نِعْمَ را همچون بیشتر مترجمان در معناى فعل تعجّب ترجمه كردهاند و واژه «وه» و «چه» را در ترجمه آن براى اظهار تعجب به كار بردهاند، مناسب است این اصلاح صورت گیرد.
8 ـ بقره : 104
لاتَقُولُوا راعِنا وَقُولُوا انْظُرْنا
«نگویید «راعنا» و بگویید: «انظرنا».»اشكال:
مترجم محترم در پانوشت، «راعنا» را توضیح مختصرى دادهاند ولى «انظرنا» را توضیح ندادهاند كه لازم است در چاپهاى بعد توضیح آن در پانوشت بیاید.
9 ـ بقره : 120
وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذى جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مالَكَ مِنَ اللّهِ مِنْ وَلِىٍّ وَلانَصیرٍ
«و چنانچه پس از آن علمى كه تو را حاصل شد، باز از هوسهاى آنان پیروى كنى، در برابر خدا سرور و یاورى نخواهى داشت.»اشكال:
كلمه «باز» در جمله «باز از هوسهاى آنان پیروى كنى...» در آیه شریفه(بقره/120) هیچ گونه معادلى براى آن نیامده است و علاوه بر این كه زاید است مغیّر(تغییر دهنده ) معنىِ آیه نیز هست، چون مُوهمِ این است كه گویى پیامبر اكرم(ص) پیش از آن، از هوا و هوس یهود و نصارى پیروى كرده است! و حال آن كه آیه شریفه بیانگر چنین چیزى نیست.
ترجمه صحیح آیه چنین است: «و اگر پس از دانشى كه تو را رسیده است، از خواهشهاى ایشان پیروى كنى، از سوى خدا تو را هیچ سرور و یاورى نخواهد بود.»
10 ـ بقره : 138
صِبْغَةَ اللّه وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً
«[این است] نگارگرى الهى؛ و كیست خوش نگارتر از خدا.»اشكال:
«صِبْغَةَ» منصوب به فعلِ مقدّر است؛ بنابراین مفعولٌ به است، ولى مترجم محترم با آوردنِ [این است]، آن را خبر مبتداى محذوف تصوّر كرده كه صحیح نیست. ترجمه صحیح آیه چنین است:
«[برگزینید] رنگ خداى را، و كه نیكوتر است از خداى به رنگ؟» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى).
توضیح: منظور از «رنگ خدایى»، دین خدا و یا صفات اوست.
11 ـ بقره : 155
وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَىْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَالْأنْفُسِ وَالثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصّابِرینَ
«و قطعا شما را به چیزى از [قبیل] ترس و گرسنگى، و كاهش در اموال و جانها و محصولات مىآزماییم و مژده ده شكیبایان را.»اشكال:
در این آیه «أَنْفُس» به معنى «جانها» نیست، بلكه به معنى «اشخاص» و «كسان» است. مثلاً در ترجمه آیه «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» (آل عمران / 185) نمىتوان گفت: هر جانى چشنده مرگ است. چون اساسا نقص در جانها معنى ندارد؛ زیرا جانها كم نمىشوند، بلكه جاویداناند. و نیز در آیه «إِنَّ اللّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»(توبه /111) ترجمه صحیح آن چنین است: «به راستى خداوند از مؤمنان، خودشان و مالهایشان را خریده است به این كه بهشت از آنان باشد.» اساسا گاه انسان با مال و ثروتش در راه خدا جهاد مىكند و یك وقت هم تنها خود به جنگ مىرود و گاهى هم هر دو را به كار مىگیرد، هم مال و هم تمام قوا و نیروى خود را، و این جاست كه بذل انفس و اموال ــ یعنى به كارگیرى نیروى شخصى و مالى در راه خدا ــ تحقّق پیدا مىكند، چه در این راه كشته شود و یا بعد از پیكار زنده بماند. این آیه علاوه بر شهیدان، شامل حال تمام كسانى كه در راه خدا جنگیدهاند و سالم و یا مجروح از جنگ برگشتهاند نیز مىشود و این طور نیست كه تعبیر به «أَنْفُسْ» در این آیه و امثال آن به معنى «جانها» باشد كه تنها معناى «اِزهاق روح از بدن» از آن ارائه گردد و در نتیجه فقط شامل حال شهیدان گردد، نه دیگر مجاهدانِ زنده راه حقّ. بنابراین معادل فارسى كلمه «نفس» كه جمعِ آن «أَنْفُس و نُفوس» در قرآن آمده، «خود»، «كس»، «شخص» و «فرد» است و تنها در چند مورد محدود به معنى «روح» و «جان» و «روان» آمده است؛ مثل: وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَةِ (قیامت/2)؛ یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (فجر/27)؛ وَنَفْسٍ وَما سَوّیها (شمس/7)؛ وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُونَ (توبه/85)؛ و در باقى موارد ــ چنان كه از موارد استعمال آن بر مىآید ــ به معنى «خود»، «كس» و «شخص» مىآید، نه «جان» و «روح» و «روان».
بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است:
«شما را به اندك چیزى از ترس و گرسنگى و كاستى در مالها و كسان و محصولات مىآزماییم و مژده ده شكیبایان را.»
12 ـ بقره : 164
وَالسَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ لاَیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ
«و ابرى كه میان آسمان و زمین آرمیده است، براى گروهى كه مىاندیشند، واقعا نشانههایى [گویا] وجود دارد.»اشكال:
«السَّحابِ» معرفه است نه نكره. بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است: «و ابر آرمیده میان آسمان و زمین، حقّا نشانههایى [گویا] است، براى گروهى كه مىاندیشند.»
همین اشكال در ترجمه «الشر» و «الخیر» (معارج / 20 و 21) وجود دارد.
13 ـ بقره : 177
لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ
«نیكوكارى آن نیست كه روى خود را به سوى مشرق و [یا] مغرب بگردانید.»اشكال:
[یا] كلاً زاید و بیهوده است، زیرا اگر چنین مىبود، در آیه به جاى «واو» «أَوْ» مىآمد! و حال آن كه چنین نیست. متأسفانه شمار قلابهاى بیهوده و زاید در این ترجمه كم نیست، مانند ترجمه آیه 186 سوره بقره ترجمه دقیقتر آیه چنین است:
«نیكى آن نیست كه روىتان به خاور و باختر كنید.» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى)
14 ـ بقره : 187
وَلا تُباشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عاكِفُونَ فِى الْمَساجِدِ
«در حالى كه در مساجد معتكف هستید، [با زنان] در نیامیزید.»اشكال:
با توجه به ضمیر «هُنَّ» كه مرجع آن معلوم است، قلاب زاید است و آوردنِ ترجمه خودِ ضمیر، اَوْلى است. «در حالى كه در مسجدها معتكف هستید، با آنان میامیزید.»
15 ـ آل عمران : 10
إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُواْ لَن تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِّنَ اللّهِ شَیْئًا وَأُولَـئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ
در ترجمه این آیه، فقط كلمه «عذاب» باید در میان قلاب قرار گیرد نه [از عذاب خدا].16 ـ آل عمران : 20
أُوتُوا الْكِتابَ وَالْأُمّیّینَ
«كه اهل كتابند و مشركان...»اشكال:
گر چه امیّیّن در این جا مصداقا منطبق بر «مشركان» است، ولى ترجمه آن به «درس ناخواندگان» یا «نافرهیختگان» با روش ترجمه تطبیقى استاد فولادوند سازگارتر و مناسبتر است.
در این آیه (آیه 125 سوره آل عمران) وجـه تسمـیه فـرشتگان به «نشانگذار»، این بوده كه آنان محورهاى عملیاتى جنگ را براى مجاهـدان بدر نشانه گذارى و تعیین علامت مىكردهاند
17 ـ آل عمران : 99
تَبْغُونَها عِوَجا
«و آن [راه] را كج مىشمارید.»اشكال:
تَبْغُونَ از ماده بَغْى در این جا به معنى «جست و جو كردن» و «خواستن» است نه «شمردن»، بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است: «در حالى كه آن را كج مىخواهید.»
18 ـ آل عمران : 125
بِخَمْسَةِ الافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمینَ
«با پنج هزار فرشته نشاندار»اشكال:
«نشاندار» معادل «مُسَوَّمین» به فتح واو و به صیغه اسم مفعول است. ولى در آیه به كسر واو و به صیغه اسم فاعل است. بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است: «با پنج هزار فرشته نشانگذار».
توضیح:
در این ایه (آیه 125 سوره آل عمران) وجه تسمیه فرشتگان به «نشانگذار»، این بوده كه آنان محورهاى عملیاتى جنگ را براى مجاهدان بدر نشانه گذارى و تعیین علامت مىكردهاند.
19 ـ آل عمران : 150
بَلِ اللّهُ مَوْلیكُمْ
«آرى، خدا مولاى شماست.»اشكال:
«بَلْ» حرف عطفى است كه براى اضراب (اعراض) به كار مىرود كه معادل فارسى آن گاهى «بلكه» و گاهى «نه» و گاهى هم «نه، بلكه» مىآید، و «بَلْ» غیر از «بَلى» است كه حرف جواب است و معادل فارسى آن «بلى» و «آرى» مىباشد.
پس ترجمه صحیح آیه چنین است: «نه، بلكه خدا مولاى شماست.»
20 ـ آل عمران : 200
یا أَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اصْبِرُوا وَصابِرُوا وَرابِطُوا
«اى كسانى كه ایمان آوردهاید، صبر كنید و ایستادگى ورزید و مرزها را نگهبانى كنید.»اشكال:
«صابِرُوا» از باب مفاعله، طرفینى و براى مقابله مىآید. «مصابره» در دو معنى استعمال شده است:
1 ـ همدیگر را به صبر تشویق كردن.
2 ـ در صبر از هم پیشى گرفتن.
بنابراین ترجمه دقیقتر آیه چنین است:
«اى كسانى كه ایمان آوردهاید، شكیبایى ورزید و یكدیگر را به شكیبایى وادارید ومرزبانى كنید.»
21 ـ نساء : 3
ذلِكَ أَدْنى أَنْ لاتَعُولوُا
«این [خوددارى] نزدیكتر است تا به ستم گرایید [و بیهوده عیالوار گردید].»اشكال:
مترجم محترم، در «لاتَعُولُوا» «لا»ى نافیه را نادیده گرفته است. ترجمه صحیح آیه چنین است:
«این نزدیكتر است به آن كه ستم نكنید.»
22 ـ در ترجمه آیه 47 از سوره نساء :
«اصحاب سَبْت را لعنت كردیم»، و در ترجمه آیه 51 همان سوره: «كه به جبت و طاغوت ایمان دارند»، هر یك از این دو ترجمه در پانوشت آنها، براى روشن شدن معنى، احتیاج به توضیح دارد. همچنین مترجم محترم در آیه 5 سوره حج و 14 سوره مؤمنون، كلمات «علقه» و «مضغه» را بدون ترجمه و یا توضیحى در پانوشت باقى گذاردهاند.
23 ـ نساء : 53
أَمْ لَهُمْ نَصیبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذا لایُؤْتُونَ النّاسَ نَقیرا
«آیا آنان نصیبى از حكومت دارند؟ [اگر هم داشتند] به قدر نقطه پشت هسته خرمایى [چیزى] به مردم نمىدادند.»اشكال:
در این ترجمه، «فَإِذا» نادیده گرفته شده و ترجمه نشده است. ترجمه دقیقتر آیه چنین است:
«آیا آنان بهرهاى از فرمانروایى دارند؟ كه آن گاه، به اندازه گودى پشت هسته خرما به مردم ندهند.»
24 ـ مائده : 5
وَمَنْ یَكْفُرْ بِالاْیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ
«و هر كس در ایمان خود شكّ كند، قطعا عملش تباه شده.»اشكال:
معلوم نیست كه مترجم محترم، چرا «كفر» را به معنى «شكّ» ترجمه كرده است؟
ترجمه صحیح آیه چنین است:
«هر كه از گرویدن سرباز زند، كارش بىمزد شود.» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى)
«هر كس به [اركان] ایمان كفر ورزد، عملش تباه است.» (ترجمه بهاءالدین خرمشاهى)
«هر كه ایمان را انكار كند ــ به اسلام كفر ورزد ــ براستى كردارش تباه گردد.» (ترجمه دكتر سید جلال الدین مجتبوى)
25 ـ اعراف : 54
أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ
«آگاه باش كه [عالَم] خلق و امر از اوست.»اشكال:
مترجم محترم و یا گروه ویراستاران ارجمند «خلق» و «امر» در این آیه را ترجمه نكردهاند، بلكه با اضافه كردن واژه [عالَم] در میان قلاب بر ابهام آن افزودهاند و در پانوشت هم هیچ توضیحى ندادهاند! به هر حال، ترجمه روشن آیه چنین است: «هان! آفرینش و فرمان از آنِ اوست.»
دكتر سید جلال الدّین مجتبوى، چنین ترجمه كرده است:
«آگاه باشید كه آفریدن و فرمان ویژه اوست.» آن گاه در پانوشت آورده است: «ممكن است مراد از «خلق» آفرینش تدریجى و مربوط به عالَم طبیعت باشد، و مراد از «امر» آفرینش دفعى و مربوط به عالم مجردات باشد.»
26 ـ توبه : 103
خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكّیهِمْ
«از اموال آنان صدقهاى بگیر تا به وسیله آن پاك و پاكیزهشان سازى.»اشكال:
جمله «تُطَهِّرُ» محلاً منصوب و صفتى است براى «صدقه» (و البته جایز است كه حال از «خُذْ» باشد.) ولى مترجم محترم، آن را جواب «خُذْ» گرفته و لذا در ترجمه، كلمه «تا» را آورده است كه صحیح نیست. زیرا اگر چنین مىبود «تُطَهِّرْ» به صورت مجزوم مىآمد، و نیز «تُزَكّى»، «تُزَكِّ» مىشد. بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است:
«از مالهاىشان صدقهاى بستان كه ایشان را با آن پاكیزه و پالایش مىكنى.» یا : «از خواستههاشان دهشى بستان كه بدان پاك سازىشان و پاكیزه دارىشان.» (ترجمه دكترابوالقاسم امامى)
یا: «از اموال ایشان كفّارهاى بگیر كه بدان پاكیزهشان و پیراستهشان مىكنى.» (ترجمه بهاءالدین خرّمشاهى)
27 ـ هود : 40
حَتّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَفارَ التَّنُّورُ
«تا آنگاه كه فرمان ما در رسید و تنور فوران كرد.»اشكال:
در این جا ترجمه مترجم محترم صحیح است اما در پانوشت، توضیحى كه دادهاند ترجمه را دچار ابهام عجیبى مىكند! اینك توضیح ایشان:
«كلمه «تنور» از ریشه مشترك لغات سامى و هندى و اروپایى و تنوره فارسى به معنى فریاد و فوران و انفجار و صوت بلند است و مراد، تنور نانوایى نیست.» خوب، با این توضیح كه «تنور» در آیه به معنى «تنور نانوایى نیست» بلكه به معنى «فوران» است، پس ترجمه مترجم محترم در واقع چنین مىشود:«و فوران، فوران كرد!» یا «انفجار، فوران كرد!» آیا مترجم یا ویراستاران محترم به لازمه چنین توضیحى اندیشیدهاند؟!
28 ـ یوسف : 18
وَاللّهُ الْمُسْتَعانُ
«خدا یارى ده است.»اشكال:
«مُسْتَعان» اسم مفعول است، نه اسم فاعل! ترجمه صحیح آیه چنین است: «و خداست كه باید از او یارى خواست.» یا: «خداست كه از او یارى خواسته مىشود.»
29 ـ حجر : 41
قالَ هذا صِراطٌ عَلَىَّ مُسْتَقیمٌ
«فرمود: این راهى است راست [كه] به سوى من [منتهى مىشود].»اشكال:
«عَلَىَّ» یعنى «بر من» و «به عهده من» و این غیر از «إِلَىَّ» است.
پس ترجمه صحیح آیه چنین است:«گفت: این راهى است راست كه برعهده من است.»
یا: «[خداى] گفت: این راهى است راست كه [نگاهداشت آن] بر من است.»(ترجمه دكتر سید جلال الدین مجتبوى)
یا: «این راهى است راست كه بر من گذرد.»(ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى)
30 ـ حجر : 57
قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ
«[سپس] گفت: اى فرشتگان، [دیگر] كارتان چیست؟»اشكال:
علاوه بر این كه مطالب داخل قلاب زاید است، سبك ترجمه تطبیقى مترجم محترم اقتضا دارد كه «مرسلون» را «فرستادگان» ترجمه كند، نه «فرشتگان»؛ هر چند كه مصداق این واژه در این جا فرشتگان هستند. پس ترجمه دقیقتر آیه چنین است: «گفت: اى فرستادگان، چیست كارتان؟» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى)
31 ـ نحل : 86
فَأَلْقَوْا إِلَیْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ
«[ولى شریكان]، قول آنان را رد مىكنند كه: شما جدّا دروغگویانید.»اشكال:
«اِلقاى قول» به معنى «پاسخ دادن» و «جواب دادن» است نه «ردّ قول».
بنابراین ترجمه صحیح آیه چنین است:
«آنان پاسخشان دهند كه شما دروغگویانید.»
یا: «آنگاه به آنان پاسخ دهند كه شما دروغگویید.» (ترجمه بهاءالدین خرمشاهى) یا: «پس پاسخْ این دهندشان: راستى كه شما خود دروغگویاناید.» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى)
32 ـ اِسراء : 7
فَإِذا جاءَ وَعْدُ الاْخِرَةِ لِیَسُؤُا وُجُوهَكُمْ
«و چون تهدید آخر فرا رسد [بیایند] تا شما را اندوهگین كنند.»اشكال:
ترجمه «وُجُوهَكُمْ» از قلم افتاده است.
ترجمه مطابقى آیه چنین است:
«پس هرگاه وعده پسین فرا رسد، بازشان فرستیم تا چهرههاتان را غمگین كنند.» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى).
33 ـ اِسراء : 39
لاتَجْعَلْ مَعَ اللّهِ إِلها اخَرَ فَتُلْقى فى جَهَنَّمَ مَلُوما مَدْحُورا
«و با خداى یگانه معبودى دیگر قرار مده، وگرنه حسرت زده و مطرود در جهنّم افكنده خواهى شد.»اشكال:
«ملوم» به معنى «نكوهیده» و «سرزنش شده» است، نه «حسرت زده»! ترجمه صحیح آیه چنین است:
«با خداىْ معبودى دیگر قرار مده، كه نكوهیده و رانده، در دوزخ افكنده شوى.»
34 ـ انبیاء : 69
قُلْنا یا نارُ كوُنى بَرْدا وَسَلاما عَلى إِبْراهیمَ
«گفتیم: اى آتش، براى ابراهیم سرد و بىآسیب باش.»اشكال:
«عَلى» به «براى = لِ» ترجمه شده كه صحیح نیست.
ترجمه صحیح آیه چنین است:
«گفتیم: اى آتش بر ابراهیم سرد و سلامت شو.» (ترجمه بهاءالدین خرمشاهى)
35 ـ حجّ : 9
ثانِىَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللّهِ لَهُ فِى الدُّنْیا خِزْىٌ
«[آن هم] از سرِ نخوت، تا [مردم] را از راه خدا گمراه كند. در این دنیا براى اورسوایى است.»اشكال:
«ثانِىَ عِطْفِهِ» یعنى «او پهلو دوتا كنان» و این جمله حال است از فاعل «یجادل» درآیه پیشین آن. بنابراین جمله «آن هم از
سر نخوت» معادل آن نمىتواند باشد. مگر این كه آن را به عنوان معناى كنایى بگیریم، ولى در مقام ترجمه، معناى كنایى و استعارى حتّى الامكان باید در پانوشت به عنوان «توضیح» آورده شود. در ضمن كلمه «این» هم در ترجمه زاید است و باید حذف شود و ضمیر «عِطْفِهِ» هم در ترجمه لحاظ نشده است. به هر حال ترجمه دقیقترآیه چنین است:
«او پهلو دوتا كنان، سرانجام، [مردم را] از راه خدا گمراه كند. در دنیا براى اوخوارى است.»
در ضمن، لام در «لِیُضِلَّ» لام تعلیل یا لام «عاقبت و صیرورت» است و اَوْلى این است كه
لام عاقبت باشد، زیرا سیاق آیه با این سازگار است.
36 ـ حجّ : 11
وَمِنَ النّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللّهَ عَلى حَرْفٍ
«و از میان مردمان كسى هست كه خدا را فقط بر یك حال [و بدون عمل] مىپرستد.»اشكال:
ترجمه «عَلى حَرْفٍ» به «بر یك حال [و بدون عمل]» ترجمهاى نامفهوم و
گنگ است. ترجمه صحیح آیه چنین است:
«و از مردمان كسى هست كه خداى را یكسویه و با دو دلى مىپرستد.» (ترجمه دكتر سید جلال الدین مجتبوى)
یا: «و از مردمان كس است كه در پرستش خداى بر لبه است.» (ترجمه دكتر ابوالقاسم امامى)
37 ـ مؤمنون : 88
وَهُوَ یُجیرُ وَلا یُجارُ عَلَیهِ
«او پناه مىدهد و در پناه كسى نمىرود.»اشكال:
معادلِ «لایُجارُ عَلَیْه» جمله «و در پناه كسى نمىرود» نیست، زیرا كلمه «علیه» دراین ترجمه نادیده گرفته شده است.
ترجمه صحیح آیه چنین است:
«و اوست كه پناه مىدهد و برخلافِ [خواست] او [به كسى] پناه داده نشود.»
توضیح:
یعنى برخلافِ خواست او، كسى نمىتواند دیگرى را از عذاب پناه دهد.
ادامه دارد...
ادامه دارد...
نویسنده: محمدعلى كوشا
تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
. جوامع الجامع، ج 1، ص 202.