آنکه نقاش است و نقشی ساخته
با قلـــــــم طرح نویی انداخته
در مسیر واژه های دوستــــــــی
سطر سطــری زآشنایی داشته
آنکه چون اسطوره های پارســی
عین ولامی را به میم افراشته
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1389/02/12
معمار داناییآنکه نقاش است و نقشی ساخته |
با قلـــــــم طرح نویی انداخته |
در مسیر واژه های دوستــــــــی |
سطر سطــری زآشنایی داشته |
آنکه چون اسطوره های پارســی |
عین و لامی را به میم افراشته |
هم ردیف انبیاء و عارفـــــــــــان |
پوششی بر جـــــهل جاهل بافته |
آنکه آهنگ و کلامی دل ربــا |
از برای درس خـــــــــود آراسته |
چشمه های معرفت جوشــــد ز او |
دانشی از حد فزون انبـــــــاشته |
لحظه هایش پر شده از خـاطرات |
خاطراتی که زدل جان باخـــته |
هرچه از عطرش ببویم کم بود |
او گلستان ها ز گل ها کاشته |
آنکه معمار است و الگوی همه |
لاله ای بر قلب خود بگذاشته |
با سلاح علم در راه مـــــــــــــراد |
چون جلوداران به کفران تاخته |
آن معلّم آن مرّبی آن که او |
از فنونش عالمی پرداختــــــــه |
او عزیز است و مقامش پاس دار |
چونکه یزدان نام او بنگاشته |
عارف آن باشد که چون قطعه زمین |
هرکسی او را لگد انداخته |
یعنی از زهد و کلام و علم او |
ذره ای از دانشش برداشته |
بار الا ها این سلیمان را مدد |
تا چو ابران سایه ها افراشته
نوشته شده توسط: سلیمان مسافر
گروه کودک و نوجوان سایت تبیان
مطالب مرتبط
