مكبث،زنانی در هیبت مردانه
مكبث از آن دسته نمایشنامههایی است كه همواره و از زمان خلقاش با قرائتهای مختلف مواجه بوده و تفسیرها و تأویلهای فراوانی از آن به عمل آمده است و همین خود باعث شده اجراهای متفاوتی از آن نیز در طول تاریخ شكل بگیرد.
قرائتهایی كه گاه روبه بیرون دارد و به بررسی نظام قدرت و ساختار آن میپردازد و گاه رو به درون دارد و مسئله وسوسه و گناه را بررسی میكند.
به گزارش همشهری،اجرای رضا ثروتی از مكبث بخش عمدهای از قدرت و موفقیتش را وامدار قرائت و تحلیل متن است، چرا كه وی به بازسازی جهان متن اكتفا نكرده و سعی كرده تا نگاهی متفاوت به نمایشنامه هزاران بار اجرا شده شكسپیر داشته باشد. این نگاه متفاوت زمانی ارزش خود را بیشتر نشان میدهد كه كارگردان در مقابل متون كلاسیك و متونی كه بارها بر صحنه رفتهاند با زاویه دیدی تازه اثری را برجسته سازد.
در تحلیل مردانگارانهای كه ثروتی به نمایشنامه مكبث دارد دوسویه نگاه به بیرون و نگاه به درون به شكل همزمان بروز مییابد و ضمن بررسی ساختارمردانه قدرت سویههای مردانه شخصیتی چون لیدی مكبث و تمایلات درونی مردانه وی نیز مورد كاوش قرار میگیرد.
براساس این تحلیل، ثروتی ساختارهای قدرت را ساختاری مردانگارانه میشمارد؛ ساختاری كه براساس آن جنایت امری مجاز شمرده میشود و عمل رسیدن به قدرت و دستیابی به این شكل از قدرت، عملی مردانه انگاشته میشود و از همین رو تمامی شخصیتهای زن نمایشنامه همچون لیدی مكبث و خواهران جادوگر در هیبتی مردانه ظاهر میشوند.
این تأكید بر مردبودن تمامی شخصیتهای نمایشنامه علاوه بر نشاندادن جنبههای مردانه ساختار قدرت، عامل دیگری را نیز برجسته میسازد و آن سترونی این ساختار است چرا كه بر این اساس تمامی شخصیتها عقیم و نازا باقی میمانند و نشانههای موجود در نمایش نیز بر این سترونی صحه میگذارد كه از جمله بارزترین این نشانهها جنینی است كه در شیشه آویزان مانده است؛ مرحمی كه لیدی مكبث در آرزوی رسیدن به آن است و انگار ناتوانی و نازایی مكبث را به رخ میكشد؛ فضایی كه در آن لیدی مكبث از كشتن فرزند موهومش سخن میگوید تا باز بر نازا بودن فضا و بچهكشی تأكید شود.
ثروتی نشانههای موجود در نمایش را براساس چنین تحلیلی میچیند و همین خود باعث میشود در جهان نمایش با سیستم منظمی از نمایشنامهها مواجه باشیم و این خود نشانهها را تبدیل به نشانههایی قابل تأویل میسازد.
از جمله این نشانهها باید به رژه نظامی و هیبت نظامی جادوگران اشاره كرد كه نمایانگر حضور قدرت نظامی در ساختار مردانه قدرت است.از دیگر نشانههای كلان و قابل تأویل نمایش باید به رستاخیز مردگان اشاره كرد؛ اسطوره شاهكشی و جنگ قدرت و باززایی هرباره آن در اشكال مختلف. انگار مكبث هر بار از جهان مردگان برمیخیزد تا جنگی دیگر درافكند و به جهان مردگان بازگردد.
این جهان نشانهای پویا، مكبث رضا ثروتی را تبدیل به اجرایی قابل قبول از این نمایشنامه دشوار میسازد؛ اجرایی كه ویژگیها و هویت خاص خود را دارد و امضایی كه پای اثر است متعلق به كارگردان آن است و تا همین نقطه هم میتوان مكبث را اثری موفق در كارنامه كارگردان آن قلمداد كرد و این موفقیت زمانی خود را كاملتر نشان میدهد كه در حوزه اجرا نیز شاهد اجرای قدرتمند این نشانهها به كمك عواملی چون بازی، طراحی صحنه، لباس و موسیقی هستیم و در حوزه اجرایی این 4 عامل را میتوان از مهمترین دلایل موفقیت نمایش مكبث برشمرد.
در حوزه بازی و بالاخص بازی دو شخصیت مكبث و لیدی مكبث میتوان جرقههای بسیار قدرتمندی را مشاهده كرد. مرتضی اسماعیل كاشی به خوبی موفق میشود دنیای دوگانه زنانه و مردانه لیدی مكبث را به مخاطب منتقل كند و حسام منظور نیز در نقش مكبث به خوبی گویای ناتوانی و ضعف این شخصیت است؛ضعفی كه در پس پرده قدرتطلبیاش پنهان مانده است اما با تمامی این نقاط قوت كه ذكرشد نشانههای قدرتمند اثر كه گویای تحلیل متفاوتی از آن است، ناقص میمانند و دلیل عمده این نقص را باید در شتابزدگی ثروتی برای به پایان رساندن اجرا جستوجود كرد.
ثروتی در این اجرا با نگاه خاصاش به متن، بسیاری از نكات متن شكسپیر را حذف كرده و آنچه در راستای تحلیلش بوده را نگه داشته است اما در راستای این حذف بسیاری از صحنههای كلیدی نمایش كه اتفاقا میتوانست كمك شایانی هم به تحلیلهای وی داشته باشد از دست میرود.از جمله این صحنههای مهم و كلیدی باید به پیشگویی خواهران جادوگر اشاره كرد كه وعده سلطنت را به مكبث میدهند اما نه به فرزندان او و یكی از عوامل مهم جنگ قدرت مكبث و تلاشاش برای از بینبردن اطرافیانش در همین نكته نهفته است اما این نكته مهم در اجرای ثروتی حذف میشود در حالی كه با توجه به تأكید بر مفهوم سترونی، این خود میتوانست دستمایه خلق لحظات زیبایی باشد.
از دیگر پیشگوییهای جادوگران نحوه مرگ مكبث است كه به او میگویند پسری كه از زهدان مادر بیرون نیامده تو را به قتل میرساند، هنگامی كه درختان جنگل به حركت درمیآیند.
این پیشگویی بیش از پیش مكبث را به ادامه سلطنتش امیدوار میسازد و او را در جنگ علیه اطرافیان جسورتر میكند اما با حذف این پیشگویی نحوه مرگ مكبث در اجرا مسكوت میماند و این در حالی است كه در تمام اجرا ما شاهد تأكید بر مردهبودن مكبث و لیدی مكبث هستیم؛ مردگانی كه از گور یا سردخانه یا اتاق تشریح برخاستهاند.
اما در سراسر اجرا مرگ مكبث و لیدی مكبث بر ما نامكشوف میماند و اجرای وفادارانه به متن شكسپیر كه از آغاز نمایش وجود داشت به یكباره و در اواسط نمایشنامه قطع میشود و مخاطبانش را گیج، گنگ و مبهوت و در حالی كه هنوز اقناع نشدهاند برجای میگذارد.حذف این صحنههای مهم و شتاب در به پایان رساندن اجرا در حالی است كه برخی صحنهها و تأكید بر آن كاملا در ساختار اثر و تحلیل رضا ثروتی از مكبث زائد به نظر میرسد.
از بارزترین این صحنهها باید به صحنه دربان اشاره كرد كه نسبت به زمان كوتاه نمایش حجم زیادی را به خود اختصاص داده است و این در حالی است كه نه به لحاظ مفهومی و نه به لحاظ كنش دراماتیك تأثیر چندانی در وقایع و سیر تحول آنها ندارد.
با این همه و چنانكه گفته شد مكبث را میتوان اثر موفقی قلمداد كرد؛ اثری كه نشان از استعدادهای كارگردان جوان آن دارد، به شرطی كه این استعداد چندان مقهور تعاریفی نشود كه این روزها از او میشود و او را به عنوان یك پدیده معرفی میكند.
تنظیم برای تبیان : مسعود عجمی