تبیان، دستیار زندگی
شاید شروع این گرایش را در دوران معاصر بتوان به نهضت فمینیست ها نسبت داد. با این حال به نظر می رسد که برنامه ریزی جنسیتی زبان ها نیز همچون خود فعالیت برنامه ریزی زبان مسبوق به سابقه ای بسیار طولانی است. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زبان شناسی جنسیت!(2)

کنکاشی در پژوهش های زبانشناسی جنسیت

بخش اول ، بخش دوم :

3) زبانشناسی جنسیت و زیرشاخه های آن

زبان شناسی جنسیت!(2)

موضوع زبان و جنسیت را می توان از منظرهای گوناگونی مورد بررسی قرار داد. می توان الگوهای جنسیتی متجلی در زبان را مورد بررسی قرار داد. تجلی این الگوها در زبان به شیوه های گوناگونی ممکن است. صورتی از این الگوهـــا ممکن است در قالب های دستوری زبان متجلی شود. در نظام دستوری بسیاری از زبان ها طبقه واژه هایی که متعلق به مقوله دستوری اسم هستند، به طور احتمالاً قـــراردادی و تصادفی در دو طبقه مذکر و مؤنث و یا سه طبقه مذکر و مؤنث و خنثی طبقـــه بندی می شوند. البته می توان احتمال داد که چنین طبقه بندی هایی، قراردادی و تصادفی نبوده و مبناهای معنایی و منطقی منطبق با مشخصه های جنسیتی جهان خارج از زبان داشته باشد. با این حال، آنچه امروز در چنین زبان هایی بر ما روشن است، این است که در قراردادن برخی اسامی در یک طبقه جنسیتی هیچ تناسبی نمی توان یافت. به هر ترتیب، واقعیت این است که جوهر زیست شناختی یا جامعه شناختی جنسیت آنچنان در ذهن گویشوران یک زبان نفوذ نموده است که در نظام دستوری طبقه بندی واژه ها نیز متجلی شده است. البتـــه این نفوذ به همین جا ختم نمی شود؛ در طبقه افعال نیز رد جنسیت را می بینیم. فعل در چنین زبان هایی از نظر جنسیت با اسم متناظر خود باید مطابقت داشته باشد. سایر مقوله ها نیز در این زبان ها همین وضعیت را دارند. اگرچه چنانکه متذکر شدیم در بیشتر مواقع هیچ نوع ارتباطی بین این اقلام و جنسیت تعیین شده برای آنها وجود ندارد، وجود چنین نظام دستوری جنسیتی در زبان ها و ضرورت حفظ هماهنگی جنسیتی بین مقولات واژگانی همنشین نشان دهنده حضور قدرتمند طبقه بندی های جنسیتی در ذهن گویشوران این زبان هاست.

البته شاید برخی معتقد باشند که زبان هر ملت میراث گذشتگان آن ملت است و در نتیجه گویشوران هر زبان، آن را آنچنان که به ایشان به ارث رسیده است به کار می برند.
زبان شناسی جنسیت!(2)

از طرف دیگر، برخی از تمایزات جنسیتی موجود در اقلام واژگانی زبان ها که در دستور زبان ها وارد شده اند با جنسیت زیست شناختی مصداق واقعی خود در جهان خارج تطابق دارند. پس به این ترتیب، می توان گفت که جنسیت دستوری می تواند قراردادی و یا طبیعی باشد. جنسیت دستوری طبیعی خود ممکن است زیست شناختی و یا اجتماعی- فرهنگی باشد. مراد از جنسیت دستوری در زبان به طور کلی وجود وندهای دستوری برای بیان تمایزات جنسیتی(چه منطبق و چه غیر منطبق با جهان خارج) می باشد. گاهی نیز ممکن است که جنسیت زیست شناختی و اجتماعی بدون هیچ نشانه خاص دستوری و به صورت مستمر در مفهوم عناصر زبانی ویژه ای بیان شود. مثلاً واژه پرستار در زبان فارسی نشان دستوری دال بر جنسیت مونث ندارد، با این حال نمونه اعلای این مفهوم, جنس مونث را ترسیم می کند. در واقع در این موارد این مفاهیم درون خود عنصر زبانی نهفته است و شاید بتوان گفت که مفاهیم جنسیتی جزئی از مولفه های معنایی یا کاربردی خود عناصر زبانی است.

آنچه گفته شد، به طور یکسان به زبان نوشتار و گفتار مربوط می شود. اما فقط به زبان در حالت تک گویی[2] می پردازد و بیشتر نظام ساختاری زبان در یک متن غیرمکالمه ای مد نظر است. نظام ساختاری زبان را نمی توان از نظام نقش های ارتباطی آن جدا کرد. در تعامل تنگاتنگ این ساختار و نقش های ارتباطی زبان ناچاریم برای هر رخداد زبانی (چه نوشتاری و چه گفتاری) مخاطب یا مخاطبانی در نظر بگیریم و در این جاست که موضوع عناصر زبانی مورد استفاده برای «خطاب» در جنسیت های مختلف طرح می شود. گفته شده که در کاربردهای زبانی در حالت ســـوم شخص (غایب، مفرد و جمع) سه نوع جنسیت مطرح می شود: جنسیت زیست شناختی، جنسیت اجتماعی و جنسیت فرهنگی. در مورد خطاب های زبانی (مثــلاً در مکالمات) نیز همین سه مفهوم بر شکل گیری صورت های زبانی حاکم است.خطـــاب، در برخی زبان ها از منظر جنسیت، دستوری شده است، یعنی در این زبان ها، خطاب مختص هر جنس با نشانه های دستوری نشاندار می شود. آنچه گفته شد به نظام درونی زبان با نیم نگاهی به نظام نقشی - تعاملی زبان مرتبط بود. اما منظر نقشی- تعاملی نظام جنسیت و زبان را باید به طور مستقل مورد بحث قرار داد. به همین دلیل، اکنون با نگاهی گفتمان­مدار به جنسیت گویندگان و مخاطبان یک رخداد ارتباطی زبانی توجه می کنیم. در برخی زبان ها جنسیت گویشور یک زبان، تعیین کننده عناصر زبانی است که باید مورد استفاده قرار گیرد.

زبان شناسی جنسیت!(2)

علاوه بر این گاهی جنسیت مخاطب نیز در نوع انتخاب عناصر زبانی تاثیرگذار است. در این موارد اگرچه ممکن است تفاوت ها به سطح آوا، واژه و مانند آن هم مربوط باشند، توجه پژوهشگر بیشتر به سطوح جمله و فراتر از جمله است. یعنی اگر عناصری دستوری در این موارد نشانگر یا شاخص قرار گیرند، وندهای بندی، گروهی و جمله ای و به تعبیری وندهای گفتمانی یا گفتمان نماها هستند. به طور کلی این حوزه به مطالعه تاثیرجنسیت (مخاطب، گوینده/نویسنده و هر دو) بر کاربرد های زبانی می پردازد. از جمله نمونه های این نوع پژوهش می توان به بررسی موضع گیری نویسنده یا گوینده در متن (نوشتاری/ گفتاری) اشاره نمـــود. مسائلی چون ادب، شـــک، تردید و مانند آن در این حوزه از مطالعات، مورد ارزیابی قرار می گیرند.

تفاوت در کاربردهای زبانی دو جنس در برخی زبان ها آنچنان چشمگیر می شود که برخی قائل به وجود نوعی دوزبانگونگی جنسیتی می شوند.

وضع اصطلاح «گونه جنسیتی» در زبان انگلیسی(genderlect) نیز دلالت بر وجود چنین واقعیت زبــانی دارد. گونه های جنسیتی را هم در نوشتار و هم در گفتار می توان یافت.

حوزه دیگر قابل مطالعه در ارتباط با زبانشناسی جنسیت، مطالعه تأثیر جنسیت بر شکل گیری فرایندهای زبانی مختلف است؛ فرایندهایی که بعضاً حاصل برخوردهای زبانی هستند، مثلاً مطالعه تاثیر جنسیت در تمایل به رمزگردانی، قرض گیری و حتی زبان آموزی و فراگیری زبان. در این حوزه اخیر یعنی بررسی تاثیر جنسیت در زبان آموزی و فراگیری زبان، زیرشاخه های متعددی قابل بررسی و ارزیابی است که از جمله می توان به تاثیر جنسیت بر فراگیری مهارت های مختلف زبانی و استراتژی های ارتباطی اشاره کرد.

زبان شناسی جنسیت!(2)

مطالعات زبانشناسی جنسیت را می توان از منظری غیرزبانی پی گرفت. مثلاً بررسی تفاوت های طول زمان گفتاری و یا تطویل نوشتاری، محتوا و موضوع(گفتار یا نوشتار)، محافظه کاری یا معیارگرایی در دو جنس از جمله این عناوین هستند.

موضوع آخری که در اینجا طرح آن لازم و ضروری است، برنامه ریزی جنسیتی زبان هاست. شاید شروع این گرایش را در دوران معاصر بتوان به نهضت فمینیست ها نسبت داد. با این حال به نظر می رسد که برنامه ریزی جنسیتی زبان ها نیز همچون خود فعالیت برنامه ریزی زبان مسبوق به سابقه ای بسیار طولانی است. این حوزه از مطالعات رابطه تنگاتنگی با حوزه تحلیل گفتمان انتقادی دارد. فمینیست ها معتقدند که ساختارهای زبانی مردمحور، جهان را مردمحور نموده است، بنابراین برای رفع این تبعیض تاریخی لازم است که از برخی عناصر زبانی مذکرزدایی شود. با این استدلال است که آنها اقدام به تغییر واژه هایی در زبان انگلیسی نموده­اند. مثلاً جزء man موجود در همه واژه های مرکب را یا به person تغییر داده اند یا برای آنها جفت دارای جزء woman نیز ساخته اند و سعی در رواج آنها دارند. البته این نمونه نوعی برنامه ریزی جنسیتی زبان در سطحی بسیار خرد است که معمولاً مبتنی بر فرض جنسیت زده بودن یک زبان است. برنامه ریزی جنسیتی زبان همچون برنامه ریزی در سایر حوزه های زبــان می تواند در سطوح گفتمانی کلان و با تکیه بر واقعیت های اجتماعی موجود طرح ریزی و اجرا گردد.

پس به طور کلی منشاء شکل گیری مفهوم «جنسیت» در زبان را می توان قراردادی، زیست شناختی- روانشناختی و اجتماعی- فرهنگی دانست. از دیگرسو، موضوع جنسیت در زبان را (با توجه جداگانه به هر یک از سه منشاء مذکور) می توان در عناصر زبانی (اعم از آوا ، واژه ، بند ، گروه ، جمله و متن)، گونه های نوشتاری و گفتاری، گویشوران و مخاطبان زبان و تعامل جنسیت ها مورد مطالعه قرار داد. به این ترتیب، با محدود کردن این حوزه مطالعاتی وسیع به برخی موضوعات جزئی و نیز مبتنی ساختن مطالعات این حوزه به برخی فرضیات محدود (مانند تسلط یک جنس بر دیگری و یا تفاوت دو جنس با یــکدیگر) نمی توان تصویر دقیقی از این حوزه به دست داد. در جمــع آوری داده های زبانی نیز همواره باید متوجه پیچیدگی وچندبعدی بودن مسئله زبان و جنسیت بود و در تحلیل یافته های میدانی نیز باید بر واقعیت های اجتماعی - بافتی تکیه کرد.

ادامه دارد ...


پی نوشت :

[2] - این اصطلاح معادل monologue است که در مقابل dialogue قرار دارد. مـــراد از زبــان در حالت تک گویی، صورت و کاربرد غیر مکالمه ای زبان است، مثلاً زبان یک متن نوشتاری یا گفتاری (مانند یک سخنرانی).


نگار داوری اردکانی / عطیه عیار

تهیه و تنظیم برا ی تبیان : زهره سمیعی – بخش ادبیات تبیان