تبیان، دستیار زندگی
نزدیک‏ترین حالات بنده به پروردگارش وقتى است که سرش به سجده باشد(3) دلش شکسته باشد، چشمش گریان باشد، این نزدیکترین حالات بنده به خداست - آن وقت چنین سعادت عظیمى به تو داده اگر مثلاً خدا یک میلیون پول به تو بدهد و این سعادت کنار برود آیا مى‏ارزد؟ اگر پرده ع
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا دعاهایمان مستجاب نمی شود !

دعا

همه ما در زندگی با خواسته های ریز و درشتی رو به رو هستیم  و با توجّه به تربیت دینیمان آنچه را که دستمان میرسد تلاش میکنیم تا با یاری خداوند متعال به آنها برسیم اما گاهی میبینیم هر چه تلاش میکنیم هر چه دعا میکنیم نمی شود که نمی شود اینجاست که با خود میگوییم مگر دعا چاره مشکلات نیست پس چرا نمی شود دچار شک و بد دلی نسبت به خداوند و دین و زمین و آسمان میشویم  غافل از اینکه هیچ گاه خداوند یگانه آن مهربان ترین مهربانان از احوال بندگانش بیخبر نیست  که اگر چنین بود حتی برای یک لحظه، فیض حیات از عالم امکان رخت میبست ، حال این سؤال پیش می آید که پس چرا دعاهایمان مستجاب نمیشود ؟ در اینجا برای پاسخ از روایات اصول کافی استفاده میکنیم :

مردی نزد جعفر بن محمد الصادق (علیه السلام) عرضه داشت:1 گفت آیه ای در قرآن هست من آن را مى‏جویم ولى نمى‏یابم. فرمود کدام آیه است که تخلف شده است و تو، به نتیجه نرسیده‏اى؟ گفت اول اینکه خداوند در قرآن فرموده است و«وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ»2 ؛ مرا بخوانید تا استجابت کنم شمار را و من مکرر دعا کرده‏ام و نشده. امام فرمود: آیا گمان مى‏کنى خدا خلف وعده بکند؟ (خلف وعده قبیح است عقلاً و شرعاً مذموم است. خدا مى‏فرماید: «اوفوا بالعهد» ؛ هر عهدى که کردید وفا بکنید آن وقت خودش به وعده‏اش وفا نمى‏کند که دعا بکنند اجابت نشود؟) اظهار حیرت کرد گفت آقا البته هیچ وقت خدا خلف وعده نمى‏کند پس علت چیست؟ مى‏فرماید: اینکه فرمود دعا کنید تا من اجابت کنم، نه هر کس مى‏خواهد باشد اگر تو حرف خدا را شنیدى، خدا هم حرف تو را مى‏شنود.

سریع الاجابة براى بنده مطیع

حکایتی نقل شده بچه‏اى پشت بام بوده مادرش تعقیبش مى‏کند که او را بگیرد بچه مى‏رود روى لب بام نزدیک ناودان که مى‏رسد بچه است نمى‏فهمد، افتادن و مردن است بالاخره مادر بیچاره از پشت بام داد مى‏زند مسلمان ها به فریادم برسید،  خلاصه آن لحظه‏اى که موقع سقوط بچه بود از حسن اتفاق یک نفر از بندگان با ایمان خدا رد مى‏شد دید ناودان زیر پاى بچه شکست و افتاد آن بنده خدا گفت یا الله بگیر، بچه معلق در هوا ایستاد و سقوط نکرد. با اشاره یک مومن خرق عادت مى‏شود که بعد آن مومن صالح بچه را مى‏گیرد روى زمین مى‏گذارد این طرف و آن طرف کوچه مردم تا این منظره را مى‏بینند مى‏آیند به دست بوسى او و لباسش را به تبرک بردن، آن بنده صالح گفت: مسلمان ها چطور شده کسى که شصت سال فرمان خدا را برده اگر یک دفعه هم خداى عالم عرض این بنده را بشنود مگر مهم است؟ من شصت سال فرمان او را اطاعت مى‏کنم یک دفعه اگر خدا حرف مرا بشنود که مهم نیست.

آدمى باید مطیع باشد تا وقتى حاجت مى‏طلبد به او بدهند،

تو چقدر لبیک گفته‏اى به امر خدا تا خدا هم لبیک به خواهش تو بگوید اگر تمام امرهاى خدا را اطاعت کردى. اگر هیچ گناهى از تو سر نزد آن وقت حاجت طلبیدى و نشد گله کن‏ شما به عهد خدا وفا کنید خدا هم به عهد شما وفا مى‏فرماید.

اجابت به تدریج و به وسیله اسباب

اجابت دعا شرایط دارد و بعد از آن هم که شرایطش درست شد اجابت دعا دو قسم است گاهى صلاح در این است که فوراً بشود گاهى صلاح در تدریج است، اینکه فرمود استجب لکم نه اینکه بدون سبب اجابت شود؟

خدا فرمود دعا کن بگو خدایا این مریض را شفا بده آن وقت اگر اجابت شد اجابتش نه فورى و بدون اسباب است که مثلاً بدون دواء و جراحى خوب شود فرمود استجب لکم تو مى‏خواهى که این مریض خوب شود خوبش مى‏کنیم هر چند مثلاً ماه دیگر با دواء و جراحى نه این که آناً خرق اسباب شود مگر معجزه مى‏خواهى؟ آن هم مخصوص پیغمبر و امام است براى مصالح دیگرى وگرنه اجابت لازمه‏اش خرق اسباب نیست.

دعا بالاخره مستجاب است ولى به اسباب و به تدریج، نه این که خرق عادت و بدون اسباب، خدا مستجاب مى‏کند با اسباب گاهى مثلاً یک سال طول مى‏کشد.

در اصول کافى از عجله داشتن در استجابت دعا نهى شده است هیچ وقت نگو طول کشید تا گفتى چرا نشد کار خراب است، منتظر باش ببین چه وقت مى‏شود دست آخر اگر اینجا نشد براى آخرتت ذخیره فرموده است که راستى برایت بهتر است، خود شخص نمى‏فهمد خداى او که عالم الغیب است مى‏داند و برایش خیر باقى را اختیار مى‏فرماید همه دنیا چه ارزش دارد تا خواسته‏هاى جزئى آن چه باشد در هر حال مى‏گذرد مثلاً از خداوند خانه و پارک و فرش خواسته آیا مدت استفاده از اینها با آن همه دردسرهایش چند سال است به این مناسبت داستان ابو میسر عابد را بگویم که در مفاتیح هم ذکر کرده است.

گاهى مصلحت در تاخیر استجابت است
استجابت

جوان عزیز تو دعا بکن بگو: خدایا براى حفظ دینم همسر صالحه‏اى نصیب فرما، مستجاب مى‏شود. اما به مرور و گاهى هم مى‏شود که خود تاخیر مصالحى دارد یعنى ممکن است زود به او بدهند لکن مصلحت هایى زیر پرده است که کمى باید طول بکشد، گاه مى‏شود مومنى حاجتى دارد با سوز دل به درگاه خدا ندبه مى‏کند، ندا مى‏رسد حاجتش رواست اما به این زودى به او ندهید زیرا که اگر زود به او دادید دیگر ما را از سوز دل نمى‏خواند، ما صداى ناله بنده مان را دوست داریم این بنده تا گرفتار است با روى سوز دل ما را مى‏خواند و با سوز دل یا الله گفتن هم دواى تمام دردهاى باطنى اوست ولى همین که حاجحتش را دادند، دیگر در مسجد پیدایش نمى‏شود. واقعا اگر روزگارى یکى از شما مثلاً میلیونر شوید کجا در مسجد پیدایتان مى‏شود؟

نزدیک‏ترین حالات بنده به پروردگارش وقتى است که سرش به سجده باشد3 دلش شکسته باشد، چشمش گریان باشد، این نزدیکترین حالات بنده به خداست - آن وقت چنین سعادت عظیمى به تو داده اگر مثلاً خدا یک میلیون پول به تو بدهد و این سعادت کنار برود آیا مى‏ارزد؟ اگر پرده عقب برود مى‏گویى نه، کامیابى و رسیدن به مراد، نفس را گردن کلفت‏تر مى‏کند، انسان را از خدا دور مى‏کند، کام هاى مادى غالب مى‏شود، کام الهى، روحانى اخروى رها مى‏شود، اما در حاجات مادى صورتش ناکامى است باطنش رحمت، لطف، فضل کرم، ظاهرش گریه و انابه است اما باطنش خنده و شادمانى است.

خلاصه مطلب این که خداوند متعال خود، ما را آفریده و بهتر از خود ما و هر کس دیگر نیازهای واقعیمان را می داند که چه چیز برای ما بهتر است و چه چیز نیست! قرار نیست هرچه که ما فکر میکنیم به صلاحمان است همان باشد ما به واسطه جهل نسبی مان از عواقب آنچه که بدنبالش هستیم آگاهی نداریم چه بسا که آن خواسته برای ما چون زهر کشنده ای باشد که با اصرار می خواهیمش در بدست آوردن آن ناله ها میکنم و وقتی عواقب سوء اش دامنمان را گرفت باز ناله میکنیم که خدایا چرا چنین کردی و چنان کردی؟ و فراموش میکنیم این همان چیزی بود که در راه رسیدنش داشتیم هلاک می شدیم .

پس هر گاه شما را حاجتی پیش آمد بخوانید خداوند بلند مرتبه را اما با حسن ظن با آگاهی به اینکه او قادر مطلق است اعتماد کنید صبر داشته باشید تا نتیجه خواسته تان را به بهترین نحو بیابید خداوند هرگز خلاف وعده نمی کند.

منبع : کتاب معارفی از قرآن آیت الله دستغیب

فرآوری فاطمه محمدی گروه دین و اندیشه تبیان


1- اصول کافی ،جلد2 ص ، 325.

2- سوره غافر آیه 60 .

3- سفینة البحار، جلد 1 ص ،599.