تبیان، دستیار زندگی
همانا عزم را حیران و خاطر را بر می انگیزد که در هر آفت و شری که می بینیم تاب آورده, بیهوده به دامان بلیاتی جز از اینها که واقف نیستیم از حال آنها خویشتن را در نیندازیم ؟ بدین آیین شعور و معرفت ما جمله را نامرد می سازد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بودن یا نبودن!

بودن یا نبودن!

بودن یا نبودن

بحث در این است:

آیا عقل را شایسته تر اینکه مدام از منجیق و تیر دوران جفا پیشه ستم بردن ,

و یا بر روی یک دریا مصایب تیغ آهختن ,

و از راه خلاف ایام آنها را سر آوردن؟

بمردن خواب رفتن بس;

و بتوانیم اگر گفتن که با یک خفتن تنها همه آلام قلبی و هزاران لطمه و زجر طبیعی را جسم ما دچارش هست پایان می توان دادن,

چنین انجام را باید به اخلاص آرزو کردن.

بمردن

خواب رفتن

خواب رفتن

یحتمل هم خواب دیدن!

ها, همین اشکال کار ماست

زیرا اینکه در آن خواب مرگ و بعد از آن کز چنبر این گیرودار بی بقا فارغ شویم آنکه چه رویا ها پدید آید همین باید تامل را بر انگیزد:

همین پروا بلایا را

طویل العمر می سازد و گر نه کیست کو تن در دهد در طعن و طنز دهر و آزار ستمگر

و هم اهل کبر و رنج خفت از معشوق و سر گرداندن قانون تجریهای دیوانی و خواریها که دایم

مستعدان صبور از هر فرومایه همی بینند اینها جمله در حالی که هر آنی بنوک دشنه ای

عریان حساب سخویش را صافی توان کردن؟

کدامین کس بخواهد این همه بار گران بردن, عرق ریزان و نالان زیر ثقل عمر سر کردن جز آنکه خوف از چیزی پس از مرگ (آن زمین کشف ناکرده که هرگز هیچ سالک از کرانش بر نمی گیرد.)

همانا عزم را حیران و خاطر را بر می انگیزد که در هر آفت و شری که می بینیم تاب آورده, بیهوده به دامان بلیاتی جز از اینها که واقف نیستیم از حال آنها خویشتن را در نیندازیم ؟

بدین آیین شعور و معرفت ما جمله را نامرد می سازد, بدین سان, پوشش اندیشه و سودا صفای صبغه اصلی همت را به رو زردی مبدل سازد و نیات والا و گران سنگ از همین پرواز مجری منحرف گردیده از نام " عمل" محروم می مانند.

Hamlet

To be or not to be , that is the question:

Whether ,tis nobler in the mind to suffer

The slings and arrows of outrageous fortune,

Or to take arms against a sea of tronbles

And by opposing end them. To die – to sleep,

No more; and by a sleepto say we end

The heart-ache and the thousand natural shocks

That flesh is heir to: ,tis a consummation

Devoutly to be wish ,d. To die ,to sleep;

To sleep, perchance to dream – ay ,there,s the rub:

For in that sleepof death what dreams may come,

When we have shuffled off this mortal coil,

Must give us pause – there ,s the respect

That makes calamity of so long life

For who would bear the whips and scorns of time

Th ,oppressor ,s wrong ,the pound man , contumely,

The pangs of dispriz , d love , the law ,s delay

جواب سوال را در این جا بیابید.

مطالب مرتبط:

شکسپیر

3 اردیبهشت (23 آوریل) سالروز تولد ویلیام شكسپیر

بررسی تطبیقی معشوق در غزلیات حافظ و شکسپیر

یک غزلواره از شکسپیر

نقد روان شناختی

« نقد شعر » 

ما كجاییم، فردوسی كجاست؟

(پرده سوم – صحنه یکم- سطرهای 90-56 هملت شاهکار بی نظیر ویلیام شکیسپیر)

تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان