تبیان، دستیار زندگی
شعر ملک الشعرا در عین دوری از هر گونه تکلف و تصنع زیباست و در عین زیبایی رسا و روان و فصیح، و ترکیبات صحیح از مختصات شعری اوست، در دقت نظر و باریک اندیشی و لطف تخیل و زیبایی و تمامی وصف کم نظیر دارد. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سبک اشعار بهار(2)

قسمت اول ، قسمت دوم:

سبک اشعار بهار(2)

در اینجا یک مختصر مقدمه ای لازم است تا از این حیث مقام بلند استاد در شعر فارسی بهتر نموده شود. امروز چنانکه معلوم است جنبشی و حرکتی در شعر فارسی بوجود آمده است که اگر ادامه بیابد و شعرای صاحب طبع در آن ممارست کنند ممکن است پس از چندی روش تازه ای در شعر فارسی بوجود بیاورد. به طور کلی شعرای معاصر که بعضی از آن را باید مدعیان شعر و شاعری خواند و اطلاق کلمه شاعر با آن حقاً صحیح نیست به سه دسته می توان تقسیم نمود:

نخست افراد سست طبع کم مایه ای که برای تغییر سبک جز بر هم ریختن اساس وزن و قافیه و قیود شعری قدیم راهی آسان تر نیافته اند و طبع خام آنان در پی وصول  به هدفی، که خود نمی دانند چیست و در کجا هست، از جاده صواب به بیراهه خطا افتاده و آثاری بوجود آورده اند که از کثرت خامی و بی مایگی نه همان در این دوره بلکه به فرض ادامه یافتن نیز ممکن نیست راه بجایی ببرد.

سبک اشعار بهار(2)

دسته دیگر بر اثر آشنایی با ادبیات اروپایی و ادبیات قدیم فارسی و با توجه به هر دو قسمت سعی می کنند تا در عین حفظ و رعایت قبود شعر فارسی چنانکه بوده و هست آن را به طرق جدیدی بیندازند و رهبری کنند که هنوز نسبت به نتیجه آن نمی توان خوب قضاوت کرد و نظری صریح و صحیح ابراز داشت ولی می توان امیدوار بود که اگر ادامه بیابد و تکمیل شود و ارباب قرایح سلیم و طبایع مستقیم در آن کار کنند، به نتیجه برسد. در آثار این دسته نمی توان و نباید انتظار داشت که حدود لفظ و معنی چنانکه در اسلوب قدیم هست مراعات شده باشد ولی یکباره نیز مانند اشعار دسته اول سست و بی مایه نیست و در حد وسط قرار دارد.

دسته سوم شعرائی هستند که با رعایت حدود کامل زبان فصیح فارسی و طرد و ردّ الفاظ نادرست و دخیل، می کوشند تا در شعر از طریق ابداع مضامین نو و معانی تازه تجدد و تنوعی ایجاد کنند و تردیدی نیست که چون در هر کلامی اصل معنی است و لفظ جز وسیله ای برای ابراز مفاهیم و معانی نیست می توان این روش را بهترین طریقه ای دانست که باید انتخاب نمود و استاد بهار سر سلسله این مکتب جدید به شمار می رود.

سبک اشعار بهار(2)

در اینجا بد نیست برای روشن شدن مقصود توضیح مختصری عرض کنم و آن اینست که اگر چه لفظ در هر حال وسیله و واسطه بیان معنی است. اما هیچ گاه  نباید انتظار داشت که در شعر الفاظ، درست همان حالت را داشته باشند که در نثرهای ساده و علمی دارند، بلکه لفظ در شعر، هر چند ساده و بدون رعایت تکلف و تصنع بکار رود همواره در پی آنست که خود نیز ارزشی داشته باشد، یا از الفاظ و ترکیبات مجاور این ارزش و کمال را کسب کند، و توجه خواننده را بطریقی به خود جلب نماید، و به همین جهت باید گفت از نظر فن شاعری بهترین شعر آنست که در آن الفاظ در عین بیان معنی زیبایی و تناسب و هم آهنگی نیز داشته باشند زیرا نسبت بین لفظ و معنی در هر کلامی از سه صورت بیرون نیست: بالفط بخود هیچ گونه ارزشی ندارد و هدف آن بیان معنی است، بالفظ و معنی در یک حد قرار دارند بدین طریق که الفاظ و تعبیرات با رعایت کامل جانب معنی انتخاب می شوند ولی خود نیز در پی آنند تا به کیفیتی که به روانی و صراحت معنی لطمه ای نزند برجستگی و تناسب آهنگی داشته باشند، و یا اینکه به عکس معنی و مضمون وسیله ای می شود تا به مدد آن شاعر بتواند نثر خود را در عبارت پردازی و ترکیب سازی و تناسب الفاظ و تقارن ترکیبات و غیره نشان دهد، خواه در این میان معنی مجال به روز و ظهور داشته باشد یا نه، بلکه باید گفت که در این دسته از آثار معنی به خود هیچ گونه اصالت و ارزشی ندارد بلکه برای رعایت مناسبات لفظی ابداع می شود به طوری که اگر آن تناسب در میان نباشد و در نظر گرفته نشود نه همان معنی به کلی سست و بارد خواهد افتاد بلکه رشته ارتباط معنوی کلام نیز خواهد گسیخت.

خانه ملك‌الشعرا تبدیل به انبار شده است

حال اگر به تاریخ شعر فارسی رجوع کنیم و سبک های مختلف را بطور کلی از این لحاظ بسنجیم، مشاهده می کنیم که در سبک قدیم خراسانی همواره طریق اول مسلوک بود یعنی شاعر بی هیچ گونه پیرایه و تکلفی معانی را در قالب الفاظ متناسب از نظر معنی می ریخت و ساده ترین وجه بیان می کرد. پس از آن به تدریج جنبه لفظی در شعر غلبه یافت. ابتدا لفظ و معنی در یک حد قرار گرفت، سپس به تدریج در اواخر دوره سبک عراقی شعرائی پیدا شدند که تقریباً جانب معنی را رها کردند و از شعر تنها تنوع لفظ و تناسب ترکیب را در نظر داشتند و این میل مفرط به شکافات لفظی که مجال آن سخت محدود بود موجب آمد که به ابداع مضامین و ترکیبات بسیار دشوار متکلف، و بعضی اوقات نادرست، بپردازند و در این ضمن هر قدر توجه به ظاهر کلام بیشتر می شد از قدرت و زیبایی و رسائی معنی می کاست و طبعاً دامنه خیالبافی و باریک اندیشی در انتخاب مضامین وسعت می یافت، و این دو عامل مهم دست به هم داده شعر فارسی را به سبک هندی کشانید که در آن مجال برای ورود همه گونه الفاظ و ترکیبات در شعر فارسی آماده بود، و شاعران برای یافتن مضامین نو و استعمال کلمات متنوع جدید توسن اندیشه را عنان گسیخته در پهنه میدان بی کران تخیّل رها می کردند تا به هر جانب که می خواست بتازد، و در این سبک اگر چه بسیاری مضامین بدیع کم نظیر و بلکه بی نظیر می یابیم، اما شک نیست که پایه و مقام شعر در آن به استواری سبک قدیم باقی نمانده است زیرا گذشته از همه جهات تقریباً از قرن نهم به بعد لغات دخیل از اصل ترکی با فارسی های غلط و بی ریشه یا عربی ساختگی در زبان فارسی زیاد شد و طبعاً با توجهی که در شعر این دوره به تنوع الفاظ وجود داشت در آن به شدت تأثیر نمود.

خانه ملك‌الشعرا تبدیل به انبار شده است

از مطالب دور شدیم سخن در این بود که اکنون بهترین مکتب شعر فارسی کدامست، و گفتیم در میان طرق مختلفی که انتخاب شده با توجه به نکاتی که ذکر شد بهتربن مکتب همانست که استاد ما بهار پیش رو آن بشمار می رود، و آن در چند کلمه عبارت است از ایجاد و ابداع معانی و مضامین نو متناسب با افکار امروزی با حفظ نسبی حدود و قیود لفظی سبک قدیم. یعنی دوره ای که زبان پارسی آنچه داشته از خود داشته و حواشی آن از ورود الفاظ غریب و نادرست و کلمات دخیل و سست مصون و محفوظ بوده است. بهار در این سبک بهترین روش را بکار بسته به این معنی که  دوری از هر گونه  تکلف در معنی و اصالت مضمون و فکر را در عین قدرت و تناسب و هم آهنگی و زیبایی لفظ مراعات نموده و اهل فن می دانند که این نشانه بالاترین درجه هنر و مهارت در فن شاعری است که شاعر بتواند بین دو عنصر متضاد لفظ و معنی را که طبعاً توجه به یکی موجب سلب توجه از دیگری خواهد بود چنان با یکدیگر پیوند دهد و تلفیق کند که شعر در عین انسجام و روانی سبک ساده متانت سبک فنی این داشته باشد و این بسیار آسان است که شاعر یکی از دو عنصر لفظ و معنی را انتخاب کند و در آن طبع آزمائی نماید چنانکه بعضی از شعرای قدیم کرده اند اما این دو را چنان با یکدیگر تلفیق کردن که هم لفظ زیبا و متناسب باشد، و هم معنی روان و سلیس این جز بر یکه سواران میدان بلاغت میسر نیست و در حقیقت صنعت سهل و ممتنع را از نظر فنی باید به همین روش تعریف و تعبیر نمود. اکنون بدون مبالغه باید بگویم استاد بهار به بهترین وجه از عهده این مهم بر آمده و در این شیوه چنان طبع آزمایی کرده و آن را به سوی کمال واقعی خود پیش برده که جاده برای هر صاحب ذوق سلیم طبعی که بخواهد در این راه برود و همین هدف را در شاعری خواسته باشد بخوبی هموار شده است.

آرامگاه ملک الشعرا بهار

شعر ملک الشعرا در عین دوری از هر گونه تکلف و تصنع زیباست و در عین زیبایی رسا و روان و فصیح، و ترکیبات صحیح از مختصات شعری اوست، در دقت نظر و باریک اندیشی و لطف تخیل و زیبایی و تمامی وصف کم نظیر دارد. تنافر و تعقید در لفظ و معنی او نیست، در توصیف طبیعت استادیست بی بدیل، و در انتخاب و استعمال مفردات هنرمندی است کم نظیر، جمال اسلوب را با کمال معنی در هم می آمیزد و پایه سخن را به آسمان علیین و در عذوبت بماء معین می رساند.

بهار شاعری است تمام ، و نویسنده ای به نام، در انواع مختلف شعر قوی دست و هنرمند به هر فنی بود چون مردی ذی فن. از میان اقسام شعر چنانکه رسم شعرای قدیم بوده است و به تقلید از آنها بیشتر به قصیده توجه دارد، قصائد او یا اخلاقی است یا اجتماعی و سیاسی و انتقادی و حماسی ، و یا وصفی، و کمتر پیرامون مدیحه سرایی گشته است. مثنوی و رباعی و غزل و قطعه هم زیاد دارد اما بپایه قصائد او از حیث بلندی سبک نمی رسد. در دوره های جوانی و در مبارزات سیاسی خود چنانکه رسم آن دوره بود مستزاد هایی نیز در انتقاد از روش زمان سروده است. چند سال پیش روزی که افتخار مصاحبت با وی را داشتم خود ترکیب بندی از آثار خویش را که در حبس سروده بود برای من خواند و متاسفانه چون بطبع نرسیده است اکنون در دست نیست تا با خواندن آن و پراکندن این عطر جانفزای دماغ جان حاضران را معطر کنم، این ترکیب بند به پیروی از طریقه استاد سخن خاقانی شروانی سروده شده است. خاقانی چند ترکیب بند دارد که خاص اوست به این صورت که در آن بندهای ترکیب اگر با هم جمع شود خود قصیده مستقلی خواهد شد در مدح ممدوح، استاد ما این ترکیب بند را به اصطلاح شعرا جواب گفته است. آشنایان به فن شاعری  می دانند که تتبع در سبک خاقانی چقدر دشوار است زیرا این شاعر زبان شعری مخصوصی دارد که مربوط به زمان و مکان و ذوق و مختصات شعری آن دوره است. بهار در پیروی این سبک چنان خوب از عهده بر آمده که کمتر می توان تصور کرد، بلکه با حفظ کامل حدود سبک خاقانی بعضی از تعقیدات آن را از میان برده و از ایراد عبارات پیچیده و ترکیبات ساختگی چنانکه شیوه خاقانی است خودداری کرده و در حقیقت روش آن شاعر را در این ترکیب بند اصلاح و تهذیب نموده است.

از شاعری گذشته در نویسندگی هم بهار یکی از مفاخر ایران به شمار می رود و در تحقیقات ادبی نیز مقام بسیار شامح و ارجمندی دارد. بالجمله حقیقت اینست که این استاد به هر طریق که گام نهاد و اسب فصاحت در هر میدانی که براند « قصب السبق از کلیه سابقان حلبه دعوی بربود» و نام خود را در ردیف بزرگترین شاعران ایران جاودانه ثبت کرد.

این بود بطور مختصر نکاتی چند که در باره سبک اشعار استاد بهار به نظرم رسید. بنده اقرار می کنم که آنچه در این باب گفتم به اقتضای موقع و مقام بسیار موجز و مختصری از مفصل و فقط شامل چند نکته اصلی و اساسی بود. البته سخن گفتن در چنین موضوع مهمی مستلزم داشتن وقت و مجال وسیع تری است، هم برای تحقیق و تتبع، و هم برای بیان مطلب، و در این زمان هیچ یک از این دو برای من فراهم نبود. یقیناً حاضران گرامی قبول دارند که بیان مطلب و مقام شاعری استاد چون ملک الشعرای بهار مستلزم آن است که

مکتب های شعری قدیم و مختصات هر یک به شرح و تفصیل بیان شود آنگاه روش استاد با مقایسه و تطبیق با اصل روشن گردد، امیدوارم این توفیق در فرصت مناسبت تری بدست آید تا بتوانم این وظیفه را بهتر و کامل تر ادا کنم ، و این فرض عین و فرض و دین را به واجبی، چنانکه در خور مقام بلند استاد، و توانایی مختصر علمی این بنده است بگزارم.

مطالب مرتبط:

سال‌روز درگذشت شاعر مرغ سحر

بر سنگ مزارم بنویسید

شعر و ادب پارسی

انجمن های شعر فارسی

ای نگار روحانی ، خیز و پرده بالا زن

آخرین شعر رسالت را بخوان

ب ه ا ر یه

نگاهی گذرا به چند شعر بهارانه

تطورات زبان فارسی در ضمن29قرن


دکتر حسین خطیبی

تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان