تبیان، دستیار زندگی
در بهار طبیعت، باران بر دل كویرها، صخره‏ها و كوهها مى‏بارد. در بهار قرآن رحمت الهى بر كویر قلب‏ها، جانها و عقل‏ها مى‏تابد.در بهار طبیعت آنچه مى‏بارد و بر آنچه باریده مى‏شود، از امور مادى و مادیات است. اما در بهار قرآن آنچه مى‏بارد و بر آنچه باریده مى‏شود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از بهار طراوت تا بهار تلاوت‏

قرآن‌کریم

در بهار طبیعت، باران بر دل كویرها، صخره‏ها و كوهها مى‏بارد. در بهار قرآن رحمت الهى بر كویر قلب‏ها، جانها و عقل‏ها مى‏تابد.

در بهار طبیعت آنچه مى‏بارد و بر آنچه باریده مى‏شود، از امور مادى و مادیات است. اما در بهار قرآن آنچه مى‏بارد و بر آنچه باریده مى‏شود، هر دو معنوى و ملكوتى است.

در بهار طبیعت آب است و گل و گیاه و خوشه و سنبل. در بهار قرآن ایمان است و عشق. نور است و شیدایى.

در بهار طبیعت گیاهان سبز مى‏شوند، گلها شكوفه مى‏كنند، قمرى‏ها چهچه مى‏زنند. اما در بهار قرآن دلهاى پژمرده، روحهاى سوخته و قلب‏هاى زنگار گرفته شیداى جمال حق مى‏گردند.

در بهار طبیعت خانه‏هاى گلى، آجرى، سنگى و... غبار روبى مى‏كنند. اما در بهار قرآن خانه دل، پنجره چشم و روزنه جان را صیقل مى‏زنند.

در بهار طبیعت همه گونه علف‏ها، زشت و زیبا، هرزه و مفید، مى‏روید. در بهار قرآن، فقط گلبوته‏هاى ایمان و پارسایى و میوه شیرین توبه و آمرزش به چشم مى‏خورد.

در بهار طبیعت گونه‏هاى حیوانات درنده، پرنده و چرنده و... سر بر مى‏آورند. در بهار قرآن خصلت‏هاى انسانى و اخلاق الهى بر دیو شهوات حیوانى چیره مى‏گردد.

در بهار طبیعت، عمر گل و بلبل، لاله و سنبل كوتاه است. ولى در بهار قرآن، شاخه‏هاى ایمان و انسانیت با دوام و جاودانه مى‏روید.

در بهار طبیعت درختان شكوفه مى‏كنند و میوه مى‏دهند. اما در بهار قرآن درخت ایمان شكوفه مى‏كند و گل نماز، دعا و... باز مى‏شود.

در بهار طبیعت انسان و حیوان به دامان طبیعت پناه مى‏برند. ولى در بهار قرآن آدمیّت و انسانیّت به مهمانسراى خدا گام مى‏نهند.

بهار طبیعت خزان و زمستان در پى‏دارد. ولى بهار قرآن حیات است و نهضت جاویدان الهى.

در بهار طبیعت انسان محو چشمه‏ساران و گلستانها مى‏شود. اما در بهار قرآن انسان محو جمال و جلال حضرت حق مى‏شود. در بهار طبیعت انسان در فكر آرایش و پیرایش قد و قیافه است. اما در بهار قرآن، آدمى در فكر پالایش جان‏ها و جامعه هاست.

در بهار طبیعت موجودات یخ زده زنده مى‏شوند. اما در بهار قرآن فطرت‏ها و وجدان‏هاى خوابیده بیدار مى‏گردد.

در بهار طبیعت ماده و مادیات تكامل مى‏یابند. اما در بهار قرآن روح و روان انسان به تعالى مى‏رسند.

بهار طبیعت خزان و زمستان در پى‏دارد. ولى بهار قرآن حیات است و نهضت جاویدان الهى.

قرآن

آنجا ظهور است و اینجا حضور.

آنجا شور است و اینجا شیدایى.

آنجا ناز است و اینجا نیاز.

آنجا دوا است و اینجا شفا.

آنجا رفتن و اینجا ماندن.

آنجا مبدأ است و اینجا مقصود.

آنجا خاك است و اینجا افلاك.

آنجا ملك است و اینجا ملكوت.

آنجا جلال است و اینجا جمال.

آنجا جذب است و اینجا وصل.

آنجا عقل است و اینجا عشق.

آنجا شك است و اینجا یقین.

آنجا گل است و اینجا آب.

آنجا دنیا است و اینجا دین و دنیا.

آنجا كرم است و اینجا كریم.

آنجا رویش بذر است و فلاحت، اینجا. زایش شهد است و شهود و شهادت.

آنجا توالد است و تناسل، اینجا تعارف است و تناول، آنجا كسب است و تحصیل، اینجا معرفت است و زیارت جبریل.

آنجا خیر است و شرّ، اینجا خیر است و از شرّ خبرى نیست.

آنجا فنا است و زوال، اینجا بقاء است و صحّت.

آنجا فكر است و تلاش معاش، اینجا ذكر است و یاد معاد.

آنجا شب است و روز، اینجا روز است و نوروز، نه از سوز سرما خبرى است و نه از حرارت خورشید اثرى.

شکوری - گروه دین و اندیشه تبیان


سید حسن احمدى‏نژاد بلخابى‏، فصلنامه كوثر ـ شماره 53