تبیان، دستیار زندگی
توبه یک واکنش درونی است مختص به انسان بر علیه خودش این انقلاب به دلیل تک بعدی عمل کردن در زمینه های مختلف است بطوری که شخص بعدی را نادیده انگارد وبه نیاز هایش پاسخ نگوید بنابراین به تنگ می آید و شخص را متوجه به خود می کند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تحلیل توبه از نظر روانى

توبه قریب

توبه یعنى چه؟ توبه از نظر روانى براى انسان چه حالتى است و از نظر معنوى براى انسان چه اثرى دارد؟ در نظر بسیارى از ما توبه یک امر بسیار ساده است ، هیچ وقت به این فکر نیفتاده ایم که توبه را از نظر روانى تحلیل کنیم. اساسا توبه یکى از مشخصات انسان نسبت به حیوانات است . یعنى انسان بسیارى ممیزات و مشخصات و کمالات و استعدادهاى عالى دارد که هیچ کدام از آنها در حیوانات وجود ندارد، یکى از این استعدادهاى عالى در انسان، همین مساله توبه است، توبه این نیست که ما لفظ (استغفرالله ربى و اتوب الیه) را به زبان جارى کنیم ،یعنی از مقوله لفظ نیست. توبه یک حالت روانى و روحى و بلکه یک انقلاب روحى در انسان است که این لفظ بیان این حالت است نه خود این حالت، نه خود توبه ، مثل بسیارى از چیزهاى دیگر که در آنها لفظ خودش ‍ آن حقیقت نیست بلکه مبین آن حقیقت است این که ما روزى چندین بار مى گوییم استغفرالله ربى و اتوب الیه نباید خیال کنیم که روزى چند بار توبه مى کنیم . ما اگر روزى یک بار توبه واقعى بکنیم ، مسلما مراحل و منازلى از قرب به پروردگار را طی مى کنیم .

توبه این نیست که ما لفظ (استغفرالله ربى و اتوب الیه) را به زبان جارى کنیم ،یعنی از مقوله لفظ نیست توبه یک حالت روانى و روحى و بلکه یک انقلاب روحى در انسان است که این لفظ بیان این حالت است

انسان ، یک شخص مرکب :

انسان بر خلاف آنچه خودش خیال مى کند، یک شخص واحد‍ نیست بلکه یک شخص مرکب است ، یعنى ما که اینجا نشسته ایم یک جماد هم هست، یک گیاه هم هست ، یک حیوان شهوانى هم اینجا نشسته است و یک فرشته هم در همین حال اینجا نشسته است ، یعنى یک انسان به قول شعرا طرفه معجونى است که همه خصایص در وجود او جمع است. گاهى آن حیوان شهوانى - که مظهر آن را خوک مى دانند - این خوکى که در وجود انسان هست ، زمام امور را به دست مى گیرد و مجال به آن درنده و شیطان و فرشته نمى دهد. یک مرتبه در ناحیه یکى از این ها علیه او قیام مى شود. تمام اوضاع بهم مى خورد و یک حکومت جدید بر وجود انسان حاکم مى گردد. انسان گنهکار آن انسانى است که حیوان وجودش بر وجودش مسلط است یا شیطان وجودش بر او مسلط است یا آن درنده وجودش بر او مسلط است ، یک فرشتگانى ، یک قواى عالى هم در وجود او محبوس و گرفتار هستند.

توبه

توبه یعنى آن قیام درونى ، که مقامات عالى وجود انسان علیه مقامات دانى وجود او که زمام امور این کشور داخلى را در دست گرفته اند. یک مرتبه انقلاب مى کنند، همه اینها را مى گیرند. همان طور که عکسش هم هست ، یعنى گاهى مقامات دانى وجود انسان علیه مقامات عالى وجود او قیام و انقلاب مى کنند، آنها را مى گیرند و به زندان مى اندازند و زمام امور این کشور را در دست مى گیرند.

اگر تجربه کرده باشید، افرادى هستند که فن تربیت را نمى دانند، نمى دانند در تربیت، تمام قوایى که در وجود انسان هست حکمت و مصلحتى دارند. اگر در ما غرایز شهوانى هست. لغو و عبث نیست. ما باید این غرایز شهوانى را در حد احتیاج طبیعى اشباع کنیم ، یک حدى دارند، یک حقى دارند، یک حظّى دارند، حظّ این ها را به اندازه خودشان باید بدهیم.

مثل این است که شما اسبى یا سگى در خانه تان داشته باشید. اگر این اسب را براى سوارى یا این سگ را براى پاسبانى مى خواهید. این اسب یا سگ احتیاج به خوراک دارد، خوراکش را باید بدهى .

انسان باید روح خودت را به عبادت کردن راضى کند، یعنى این حق و حظ را باید به او بدهد، انسان یک موجود ملکوتى صفات است، باید پرواز کند به سوى آن عالم، وقتى این فرشته را زندانى کرد، آیا مى داند بعد چه عوارض و ناراحتیی هاى زیادى دارد؟ گاهی دیده میشود یک جوان مرفه، جوانى که همه وسایل برایش فراهم بوده است، به بهانه کوچک خودکشى مى کند همه مى گویند نمى دانیم چرا خودکشى کرد. او که چیزی کم نداشت چرا خودکشى کرد؟! نمى داند که در وجود او نیروهاى مقدسى زندانى بوده، آن نیروهاى مقدس از این زندگى رنج مى برده اند، طاقت نمى آورده اند، در نتیجه طغیانى به آن شکل به وجود آمده است. گاهى مى بینید شخصى همه چیز دارد و ناراحت است و رنج مى برد. گفت :

آن یکى در کنج زندان مست و شاد          وان دگر در باغ ، ترش و بى مراد

مى بینى در باغ و بوستان زندگى مى کند. همه وسایل زندگى برایش فراهم است . اما ناراحت است ، خوش نیست و از زندگى ناراضى است .

براى اینکه یک لذت هایى هم هست که از درون انسان باید به او برسد نه از بیرون ، و آنها لذت هاى معنوى انسان است .

پس توبه عبارت است از عکس العمل نشان دادن مقامات عالى و مقدس‍ روح انسان علیه مقامات دانى و پست و حیوانى انسان. توبه عبارت است از قیام و انقلاب مقدس قواى فرشته صفت انسان علیه قواى حیوان صفت و شیطان صفت انسان . این ماهیت توبه است . حالا چطور مى شود که این حالت بازگشت و ندامت و پشیمانى براى انسان پیدا مى شود؟

عکس العمل نشان دادن روح انسان در مقابل معاصى نیز بستگى به دو چیز دارد: از یک طرف بستگى دارد به شدت عمل یعنى شدت معصیت ، شدت ضربه اى که مقامات دانى روح شما بر مقامات عالى روحتان وارد مى کند

شرایط پیدایش توبه

اگر در وجود انسان کارى بشود که آن عناصر مقدس ‍ وجود انسان بکلى از کار بیفتد، یک زنجیرهاى بسیار نیرومندى به آن ها بسته شده باشد که نتوانند آزاد بشوند، دیگر انسان توفیق توبه پیدا نمى کند ولى همان طورى که در یک کشور آن وقت انقلاب مى شود که عده اى (ولو کم ) عناصر پاک در میان مردم آن کشور باقى مانده باشند، در وجود انسان هم اگر عناصر مقدس و پاکى فى الجمله باقى باشند، در وجود انسان هم اگر عناصر مقدس و پاکى فى الجمله باقى باشند. انسان توفیق توبه پیدا مى کند والا هرگز توفیق توبه پیدا نمى کند. حالا در شرایطى انسان بازگشت مى کند، پشیمان مى شود، و اگر خدا را بشناسد به سوى خدا توبه مى کند و اگر خدا را نشناسد حالت دیگرى پیدا مى کند. احیانا جنون و دیوانگى پیدا مى کند، وضع دیگرى پیش مى آید؟

توپ را که شما به زمین مى زنید چقدر بالا مى رود؟ از یک طرف بستگى دارد به شدت ضربه شما، و از طرف دیگر بستگى دارد به چگونگى سطح زمین ، هر مقدار زمین سفت تر و صافتر باشد و صلابت بیشترى داشته باشد، عکس العمل بیشتر مى شود

عکس العمل نشان دادن روح انسان در مقابل معاصى نیز بستگى به دو چیز دارد: از یک طرف بستگى دارد به شدت عمل یعنى شدت معصیت ، شدت ضربه اى که مقامات دانى روح شما بر مقامات عالى روحتان وارد مى کند هر چه معصیت انسان کمتر و کوچکتر باشد، عکس العمل کمترى در روح ایجاد مى کند و هر چه معصیت بزرگتر باشد، عکس العمل بیشترى به وجود مى آورد. لهذا افرادى که بسیار شقى و قسى القلب هستند. در عین اینکه شقى و قسى القلب اند اگر جنایتشان خیلى بزرگ و فاحش باشد، همان ها را هم مى بینید که روحشان عکس العمل نشان مى دهد شما مى بینید خلبان آمریکائى که مى رود آن بمب را روى هیروشیما مى اندازد، بعد که بر مى گردد و یک نگاهى به اثر عمل خودش مى کند، مى بیند یک شهر را به آتش کشیده است ، پیر و جوان ، زن و مرد، کوچک و بزرگ دارند در یک جهنم سوزان مى سوزند.

توبه

از همان جا وجدانش به جنبش مى آید، حرکت مى کند، ملامتش مى کند (در صورتى که چنین کسانى را از میان قسى القلب ها انتخاب مى کنند) بر مى گردد به کشور خودش ، از او استقبال مى کنند، گل به گردنش مى اندازند، درجه اش را بالا مى برند، حقوقش را زیاد مى کنند، عکسش را در روزنامه ها مى اندازند، تشویقش مى کنند اما خیانت آنقدر عظیم بوده است، معصیت آنقدر بزرگ بوده است که وجدان چنین قسى القلبى را هم بیدار مى کند، یعنى آنقدر ضربه بر روح شدید است که در چنین زمینه روحى آدم قسى القلبى هم باز عکس العمل پیدا مى شود همین آدم در مجالس که مى نشیند تبسم مى کند، نقل مى کند چنین کردم و چنان، اما وقتى که خود خلوت مى کند، خودش با خودش است، در بستر مى خواهد بخوابد، یک مرتبه آن منظره در نظرش مجسم مى شود: اى واى، این من بودم که چنین جنایتى کردم؟! اى واى، چه جنایت بزرگى مرتکب شدم! در نتیجه، همین آدم دیوانه مى شود و کارش به تیمارستان مى کشد، چرا؟ چون جنایت خیلى بزرگ بوده است

عامل دوم عکس العمل نشان دادن روح انسان این است که سطحى که ضربه بر آن وارد مى شود صاف باشد، صلابت و استحکام داشته باشد یعنى اگر وجدان انسانى ، فطرت انسانى و ایمان شخص مستحکم و قوى باشد. در این صورت ولو ضربه کم باشد، عکس العمل نسبتا زیاد است

بسر بن ارطاه ، یکى از سرداران معاویه ، بسیار مرد قسى القلب و عجیبی بود . یکى از سیاست هایى که معاویه براى مضطر و بیچاره کردن على علیه السلام انتخاب کرده بود این بود که یک مرد جانى نظیر بسر یا سفیان غامدى را در راس یک سپاه مى فرستاد داخل مرزهاى على بن ابى طالب و مى گفت دیگر به بى گناه و با گناه نگاه نکنید (نظیر همین کارى که امروز اسرائیل با کشورهاى اسلامى انجام مى دهد). این کار را مى کردند یک مرتبه همین بسر بن ارطاة را فرستاد. او رفت . این طرف رفت ، آن طرف رفت ، وارد یمن شد، جنایت هاى زیادى کرد، از جمله توانست بر بچه هاى عبدالله بن عباس بن عبداالمطلب پسر عموى امیرالمومنین که والى یمن بود دست یابد. دو تا بچه صغیر بى گناه را گیر آورد، گردن آنها را زد. چون جنایت خیلى بزرگ بود کم کم وجدان همین آدم قسى القلب هم بیدار شد، بعد دچار عذاب وجدان شد، مى خوابید، در خواب این جنایت خودش را مى دید راه مى رفت، در جلوى چشمش این دو طفل، این دو کودک بى گناه مجسم بودند و سایر جنایت هایش، کم کم کارش به جنون کشید و دیوانه شد. یک اسب چوبى سوار مى شد، یک شمشیر چوبى هم به دست مى گرفت و در خیابان ها مى دوید و شلاق مى زد. بچه ها هم دورش را مى گرفتند و هو هو مى کردند.

گفتیم عامل دوم عکس العمل نشان دادن روح انسان این است که سطحى که ضربه بر آن وارد مى شود صاف باشد، صلابت و استحکام داشته باشد یعنى اگر وجدان انسانى ، فطرت انسانى و ایمان شخص مستحکم و قوى باشد. در این صورت ولو ضربه کم باشد، عکس العمل نسبتا زیاد است . و بنابراین شما مى بینید گناهان کوچک، حتى اعمالى که مکروه است و گناه شمرده نمى شود در وجود مردم با ایمان ، مردمى که روح محکمى دارند و آن فرشته معنوى ، آن ایمانشان ، آن وجدان معنویشان استحکام دارد، محکوم است و عکس العمل ایجاد مى کند، اعمالى که من و شما روزى صد تایش را مرتکب مى شویم و هیچ احساس نمى کنیم که یک عملى انجام داده ایم پاکان ، یک عمل مکروه که انجام مى دهند، روحشان مضطرب مى شود و مرتب پشت سر هم توبه و استغفار مى کنند. تا مبادا آلودگی وجودشان را بگیرد و دیگر راه برگشتی نداشته باشند.

از بیانات شهید مطهری در باب توبه

تنظیم : فاطمه محمدی، گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.