آدمی باید اندرز پذیر باشد
ولا تَکونَن مِمَن لا تَنفَعُهُ العِظةُ اِلا اِذا بالغت فی ایلامه، فَاِن العاقلَ بالاداب وَ البَهایم لا تنعظ اِلا بالضرب. نامه 31
از کسانی مباش که اندرز نمیپذیرند مگر هنگامی که آزار و عذابی به آنها برسد. شخص عاقل، با ادب و ملایمت اندرز میپذیرد، و چهارپایان هستند که جز با کتک، فرمان نمیبرند و به راه نمیآیند.
انسان که برترین مخلوق خدا و ندامت، و به همین جهت «اشرف مخلوقات» نام گرفته، با سایر جانداران، تفاوتهای بسیاری دارد. یکی از مهمترین تفاوتهای انسان با حیوانات، این است که انسان اندرز و راهنمایی افراد بزرگتر و داناتر از خود را میپذیرد. در حالی که حیوانات، اندرز پذیر نیستند، و صاحب یا نگهبان حیوانات و چهارپایان، ناچار میشوند که به ضرب چوب و شلاق، آنها را به راه بیاورند و از خطر و ناراحتیها دور سازند.
انسان عاقل، میداند که پدر و مادر، یا معلم، یا سایر بزرگترها، که بیش از او دانش و تجربه دارند، جز خیر و صلاح او را نمیخواهند و به همین دلیل، هر گاه ببینند که کودک خردسال یا شاگرد کوچکشان به راه خطا میرود، او را اندرز میدهند و سعی میکنند با ارشاد و راهنمایی، از خطاها و خطرها، دورش کنند.
در چنین مواقعی، انسان اگر عاقل باشد، با زبان خوش و ملایم، اندرز بزرگترها را میپذیرد و مودبانه به راهنمایی آنها گردن میگذارد. اما، گاهی کسانی هم پیدا میشوند که برخلاف انتظار، اندرز افراد خیرخواه را نمیپذیرند و به راه خطای خود، ادامه میدهند.
حتما شما هم دیدهاید که گاهی، پدر و مادری، مجبور میشوند فرزند خود را، به خاطر آن که با زبان خوش اندرز نپذیرفته است، با تنبیه بدنی و کتک و خشونت تربیت کنند. در حالی که انسان عاقل، هرگز کاری نمیکند که با او مانند حیوانات و چهارپایان رفتار کنند و با کتک به راهش بیاورند. بلکه با ادب و ملایمت، اندرز بزرگترها را میپذیرد، و با خوبی و خوشی، به راهی میرود، که سعادت و خوشبختی او، در آن است.
حسین عسگری- گروه دین و اندیشه تبیان
پندهای كوتاه از نهج البلاغه، بنیاد پژوهشهای نهج البلاغه