تبیان، دستیار زندگی
ناگهان دیدم كه دورافتاده ام از همرهانم/ مانده با چشمان من دودی بجای دودمانم/ ناگهان آشفت كابوسی مرا از خواب كهفی/ دیدم آوخ قرنها راه است از من تا زمانم/ ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاعر شنیدنی است

شاعر شنیدنی است

«محمدعلی بهمنی»،در سال 1321 درقطار و نزدیکی های شهر دزفول به دنیا آمد. پدرش سوزنبان خطوط راه آهن بود وی به دلیل شرایط زندگی از کودکی در چاپخانه مشغول به کار شد. به قول خود او شاید چاپخانه مدرسه دیگری بود، برای آموختن. وی در سال های کار در چاپخانه، به طوراتفاقی با «فریدون مشیری» آشنا شد وهمین آشنایی او را کم کم وارد دنیای شعر کرد. بهمنی با تشویق مشیری که به ذکاوت و طبع شعر او پی برده بود دست به سرودن شعر زد. طولی نکشید که با توجه به توانایی هایش جایگاه خاصی بدست آورد واین جایگاه با « در بی وزنی»و«باغ لال»محکم تر شد. آشنایی با شاعران تاثیر گذاری چون منوچهر نیستانی باعث روی آوردن او به غزل شد. بهمنی به همراه دوست دوران جوانی اش- حسین منزوی- بعدها،بانی جریانی در شعر امروز به طور اعم وغزل معاصر بطور اخص شده اند که حاصل آن روی آوردن هزاران شاعر جوان به غزل بود. محمد علی بهمنی با مجموعه ی کم نظیر«گاهی دلم برای خودم تنگ می شود» به عنوان چهره ی ماندگار غزل امروز جایگاه خود را تثبیت کرد و بعدها با مجموعه ی«شاعرشنیدنی است» ومجموعه های پس ازآن مهر تاییدی بر شایستگی خود برای کسب این جایگاه زد. بهمنی که بندرعباس از سال 1352 افتخار سکونت او را داشته در ترانه سرایی نیز یکی از توانمند ترین ها و یکی از موثر ترین ترانه سرایان روزگار ما بوده است. آخرین مجموعه شعر منتشر شده ی او «این خانه واژه های نسوزی دارد» می باشد. مشتاقان شعر بهمنی و دوستداران او چشم به راه آثار تازه تر او هستند.

شاعر شنیدنی است

سال شمار زندگی محمد علی بهمنی

1321ش.=1942م. فروردین ماه- درسفر خانواده اش به دزفول متولد شد.

1328ش.=1942م. آغاز کار درچاپخانه .

1331ش.=1952م. ادامه کار در چاپخانه تابان،آشنایی با زنده یاد فریدون مشیری،سرودن اولین شعر برای مادر (ای واژه بکر جاودانه ای شمع موشح زمانه) وچاپ آن در مجله روشنفکر.

1350ش.=1971م. باغ لال،چاپ اول،انتشارات بامداد.

1351ش.=1972م. دربی وزنی،چاپ اول،انتشارات بامداد.

1352ش.=1973م. ورود به (رادیو ایران- تهران)،خلق ترانه های ماندگار.

1353ش.=1974م. باغ لال،چاپ دوم،انتشارات بامداد.

1355ش.=1976م. عامیانه ها ، چاپ اول،انتشارات پدیده.

1356ش.=1977م. گیسو،کلاه،کفتر(کودکان)،چاپ اول،انتشارات پدیده.

1356ش.=1977م. عامیانه ها،چاپ دوم،انتشارات پدیده.

1356ش.=1977م. شعر خوانی(ده شب) گوته،شب دوم.

1369ش.=1990م. گاهی دلم برای خودم تنگ می شود،چاپ اول،نشر آفرینش.

1371ش.=1992م. همکاری با صدا وسیمای مرکز خلیج فارس و ارایه برنامه صفحه شعر.

1371ش.=1992م. گاهی دلم برای خودم تنگ می شود،چاپ دوم،نشر دارینوش.

1373ش.=1994م. گاهی دلم برای خودم تنگ می شود،چاپ سوم،نشر دارینوش.

1374ش.=1995م. آغاز همکاری با هفته نامه ندای هرمزگان و ارایه صفحه(تنفس در هوای شعر).

1375ش.=1996م. گاهی دلم برای خودم تنگ می شود،چاپ چهارم،نشر دارینوش.

1377ش.=1998م. غزل(کتاب- سی دی- کاست)،نشر دارینوش.

1377ش.=1998م. شاعر شنیدنی ست،چاپ اول،نشر دارینوش.

1377ش.=1998م. گاهی دلم برای خودم تنگ می شود،چاپ پنجم،نشر دارینوش.

1378ش.=1999م. عشق است(کتاب- سی دی- کاست)،نشر دارینوش.

1378ش.=1999م. دریافت(تندیس خورشید مهر)به عنوان برترین.غزل سرای ایران مهر ماه،تالار وحدت

1378ش.=1999م. شاعر شنیدنی ست،چاپ دوم،نشر دارینوش.

1379ش.=2000م. نیستان،چاپ اول،نشرنیستان.

1380ش.=2001م. شاعر شنیدنی ست،چاپ سوم،نشر دارینوش.

1380ش.=2001م. یه حرف یه حرف حرفای من کتاب شد(امانم بده)،چاپ اول،نشر دارینوش.

1381ش.=2002م. شاعر شنیدنی ست،چاپ چهارم،نشر دارینوش.

1381ش.=2002م. گاهی دلم برای خودم تنگ می شود،چاپ ششم،نشر دارینوش.

1382ش.=2003م. این خانه واژه های نسوزی دارد،چاپ اول،نشر دارینوش.

شاعر شنیدنی است

مجموعه‌های اشعار محمدعلی بهمنی:

باغ لال (1350)

در بی‌وزنی (1351)

عامیانه‌ها (1355)

گیسو، کلاه، کفتر (1356)

گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود (1369)

غزل (1377)

شاعر شنیدنی است (1377)

عشق است (1378)

نیستان (1379)

کاسه آب دیوژن، امانم بده (1380)

این خانه واژه‌های نسوزی دارد (1352)

چند شعر زیبا از محمدعلی بهمنی :

آن بهاری باغها و این بیابانی زمستان
شاعر شنیدنی است

ناگهان دیدم كه دورافتاده ام از همرهانم

مانده با چشمان من دودی بجای دودمانم

ناگهان آشفت كابوسی مرا از خواب كهفی

دیدم آوخ قرنها راه است از من تا زمانم

ناشناسی در عبور از سرزمین بی نشانی

گرچه ویران خاكش اما آشنا با خشت جانم

ها ... شناسم این همان شهر است شهر كودكی ها

خود شكستم تك چراغ روشنش را با كمانم

می شناسم این خیابان ها و این پس كوچه ها را

بارها این دوستان بستند ره بر دشمنانم
آن بهاری باغها و این زمستانی بیابان
ز آسمان می پرسم آخر من كجای این جهانم ؟
سوز سردی می كشد شلاق و می چرخاند و من
درد را حس می كنم در بند بند استخوانم
می نشینم از زمین سرزمین بی گناهم
مشت خاكی روی زخم خونفشانم می فشانم
خیره بر خاكم كه می بینم زكرت زخمهایم
می شکوفد سرخ گلهایی شبیه دوستانم

می زنم لبخند و برمی خیزم از خاك و بدینسان

می شود آغاز فصل دیگری از داستانم

این غزلها همه جانپاره ی دنیای منند

شاعر شنیدنی است

پیش از آنی كه به یك شعله بسوزانمشان

باز هم گوش سپردم به صدای غمشان
هر غزل گر چه خود از دردی و داغی می سوخت
دیدنی داشت ولی سوختن با همشان
گفتی از خسته ترین حنجره ها می آمد
بغضشان شیونشان ضجه ی زیر و بمشان
نه شنیدی و مباد آنكه ببینی روزی
ماتمی را كه به جان داشتم از ماتمشان
زخم ها خیره تر از چشم تو را می جستند
تو نبودی كه به حرفی بزنی مرهمشان
این غزلها همه جانپاره های دنیای منند
لیك با این همه از بهر تو می خواهمشان
گر ندارد زبانی كه تو را شاد كنند
بی صدا با دگر زمزمه ی مبهمشان
شكر نفرین به تو در ذهن غزل هایم بود
كه دگر تاب نیاوردم و سوزاندمشان

در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من

شاعر شنیدنی است

در دیگران می جویی ام اما بدان ای دوست

اینسان نمی یابی ز من حتی نشان ای دوست
من در تو گشتم مرا در خود صدا می زن
تا پاسخم را بشنوی پژواك سان ای دوست
در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من
سردی مكن با این چنین آتش به جان ای دوست
گفتی بخوان خواندم اگر چه گوش نسپردی
حالا لالم خواستی پس خود بخوان ای دوست
من قانعم آن بخت جاویدان نمی خواهم

گر می توانی یك نفس با من بمان ای دوست

یا نه تو هم با هر بهانه شانه خالی كن
از من من این برشانه ها بار گران ای دوست

نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت

بیهوده می كوشی بمانی مهربان ای دوست

انسان كه می خواهد دلت با من بگو آری
من دوست دارم حرف دل را بر زبان ای دوست

دلم برای خودم تنگ می شود

اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم
كسی كه حرف دلش را نگفت من بودم
دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟
اشاره ای كنم انگار كوهكن بودم

تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان