تبیان، دستیار زندگی
زنان آثار عطار، رسالت های چندگانه‏ای را ایفا می‏كنند.زن در نقش همسر، زن در نقش مادر، زن مظهر عشق و دلدادگی، زن مظهر پارسایی و توكل، زن مظهر زهد و پرهیزكاری و زن مظهر خردمندی. جدول زیر نام چهره های شاخص زنان و شماره تعداد حكایاتی را كه نام آنها در آن .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زنان درآثار عطار

زن در آثار عطار نیشابوری *

بخش اول :

زنان آثار عطار

این قدیس، این پیر افسانه‏ای  عطار نیشابوری ، روشنفكری متجدد و مقدس است كه با در هم پیچیدن تفكر اسطوره‏ای و آرزوهای نوین نمونه والای اندیشمندی است كه پا در سنتها و اعماق و سر به سوی جهان های تازه كشیده است. عطار عارفی پزشك است. تجربه های عارفانه را چشیده و آن را به نوعی با علم طب و دانش مدرن آمیخته است. از عرفان ، شیفتگی و شیدایی، زهد و تقوا، عشق و محبت و علم دین را آموخته و از طبابت، تفكر و استدلال، عقل و خردگرایی و علم زمین را فراگرفته است.

عطار عارفی است كه در زمین می‏زید و عاشقی است كه با تجربه‏های ملموس دنیای مادی و چشیدن عشق زمینی قصد پل زدن و رسیدن به عالم بالا را دارد. چهره اش در اعماق تاریخ گم شده است. آن ناپیدای پیدایی است كه ذكرش همه جا هست و خود در میان نیست.

فرید الدین محمد عطار متولد كدكن نیشابور است و مدفون در همانجا. تاریخ تولد و وفاتش در هاله مبهمی از قصه ها و افسانه ها پیچیده شده است. زندگی او را در طول قرن ششم رقم زده‏اند و تاریخ وفاتش را با حمله مغولان به نیشابور یكی دانسته‏اند؛ و وفات نه، كه شهادتش را، كه به روایت تذكره‏ها به دست مغولان كشته شده است. او وارث گنجینه های شعر سنایی و مولانا ست. قلمش را در هر دو عرصه نظم و نثر دوانده است و شیفتگی اش را به زندگی زهاد و عباد با آثار عرفانیش نمایانده است. در عرصه نثر تذكرة‏الاولیاء را نوشت و دفتر زندگی صد عارف را با قلم شیرینش نگاشت. وی مجموعه منظومه‏هایش را در دو مثلث شمرده است: مثلث اول، الهی نامه و اسرار نامه و مقامات طیور (منطق الطیر) و مثلث دوم، مصیبت نامه ، مختارنامه و دیوان.[1] دیوان عطار شامل مجموعه غزلیات، قصاید و ترجیعات اوست و مختارنامه حاوی رباعیات وی می‏باشد. بجز اسرارنامه سه مثنوی الهی نامه، مصیبت نامه و منطق الطیر دارای روایت داستانی واحدی است كه با مجموعه حكایات و تمثیل های فراوان آراسته شده است.

سیمرغ

طرح كلی الهی نامه یا خسرونامه عبارتست از مناظره خلیفه‏ای  با شش پسر خود كه هر یك آرزو و خواهشی در دل دارد. پسر نخست طالب رسیدن به دختر شاه پریان است، دومی می‏خواهد جادوگری بیاموزد، سومین در جستجوی جام جم است. چهارمین آرزو دارد چشمه آب حیات را بیابد. پنجمین انگشتر حضرت سلیمان را می‏جوید و ششمین در اندیشه دست یافتن به علم كیمیاست.[2]

مشهورترین و عمیق ترین مثنوی عطار منطق الطیر اوست كه در آن ضمن ذكر اجتماع مرغان و سؤال و جوابی كه بین آنها و هدهد پیش می‏آید، عطار از مقامات تَبَتُّل[3]تا فنا و از سلوك و سیر الی الله و از هفت وادی و به تعبیر مولوی هفت شهر عشق سخن گفته است.[4]

منطق الطیر عطار یكی از برجسته ترین آثار عرفانی در ادبیات جهان است و شاید بعد از مثنوی شریف جلال الدین مولوی هیچ اثری در ادبیات منظوم عرفانی در جهان اسلامی به پای این منظومه نرسد و آن توصیفی است از سفر مرغان به سوی سیمرغ و ماجراهایی كه در این راه بر ایشان گذشته و دشواری های راه ایشان و انصراف بعضی از ایشان و هلاك شدن گروهی و سرانجام، رسیدن «سی مرغ» از آن جمع انبوه به زیارت «سیمرغ». در این منظومه لطیف ترین بیان ممكن از رابطه حق و خلق و دشواری های راه سلوك عرضه شده است.[5]

مصیبت نامه هم از برجسته ترین آثار عطار است. شاید پس از منطق الطیر مهم ترین منظومه او باشد و به لحاظ پختگی فكر و تنوع اندیشه‏ها در كمال اهمیت است و ظاهراً به لحاظ تاریخی آخرین منظومه عطار بشمار می‏آید.[6] این منظومه مفصل ترین منظومه عطار نیز هست. مصیبت نامه داستان سیری است روحانی كه در آن از روح به سالك فكرت تعبیر شده است. این سالك به راهنمایی پیر به سیر آفاق و انفس می‏پردازد و سلوك خود را از عالم غیب آغاز می‏كند. نخست نزد جبرئیل می‏رود. سپس نزد ملائكه مقرب و حَمَلة عرش و آسمانها و عناصر اربعه و كوه و جماد و نبات و وحوش و طیور و جن و انس می‏رود و ماجرای خود را بیان می‏كند، اما هر بار نومید به نزد پیر باز می‏گردد. پس از آن سالك فكرت سلوك خود را در مرتبه انبیاء ادامه می‏دهد و مشكل خویش را نزد حضرت آدم، نوح، ابراهیم، موسی، داود، عیسی و حضرت محمد(ص) می‏برد. حضرت محمد(ص) اسرار فقر را به او می‏آموزد و او را به طی مراحل سیر انفس یعنی پنج وادی حس، خیال، عقل، دل و جان دلالت می‏كند. بدین ترتیب طی مراحل آفاقی و انفسی سالك فكرت به پایان می‏رسد.[7]

عطار

اسرارنامه كوتاهترین منظومه عطار است. مشتمل بر 98 حكایت كه در 22 مقاله بیان شده است. در این منظومه عطار بر خلاف سایر مثنوی هایش حكایت های كوتاه فرعی را در ضمن یك حكایت جامع نیاورده بلكه آنها را به صورت مقاله ها و خطابه های جداگانه تنظیم كرده است كه هر یك شامل حكایتها و تمثیل‏هایی است و از این نظر بی شباهت به حدیقة الحقیقه سنایی و مخزن الاسرار نظامی نیست.[8]

در اینجا مجالی فراهم آمده است تا به زن و جایگاه او در زمانه عطار بپردازیم و ببینیم دیدگاه این شیخ روشنفكر قرن ششم در مورد زنان چه بوده است و در مجموعه آثارش به كدام دسته از زنان توجه بیشتری داشته و تعبیر او از زن و هویت انسانی و نقش او در جامعه چگونه بوده است.

«عطار به احتمال قوی همسر و فرزندانی داشته، اما اسناد مستقیم زندگی او در این باره اطلاع روشنی به دست نمی‏دهد.»[9] بدیهی است كه عطار با التفاتی كه به چهره های برتر زنان تاریخ ایران و اسلام و عرفان نشان می‏دهد هویت انسانی ـ اجتماعی زن را كاملاً پذیرفته است.

زنان آثار عطار، رسالت های چندگانه‏ای را ایفا می‏كنند.زن در نقش همسر، زن در نقش مادر، زن مظهر عشق و دلدادگی، زن مظهر پارسایی و توكل، زن مظهر زهد و پرهیزكاری و زن مظهر خردمندی.

جدول زیر نام چهره های شاخص زنان و شماره تعداد حكایاتی را كه نام آنها در آن ذكر شده نشان می‏دهد.

نام اثرلیلیزلیخارابعه عدویهمریمحوافاطمهعایشهزبیدهام هانیزین العرب
منطق  الطیر

3

1

5

1

-

-

1

-

-

-

الهی نامه

10

2

2

-

1

2

1

2

-

1

مصیبت نامه

14

3

2

-

-

3

1

-

1

-

اسرار نامه

-

1

-

1

-

-

-

-

-

-

مردی در دام یک زن

همانگونه كه ملاحظه می‏كنید حكایات مربوط به لیلی 27 مورد، رابعه عدویه 9 مورد، زلیخا 6 مورد، فاطمه(س) 5 مورد، مریم و زبیده و حوا و ام هانی و زین‏العرب (رابعه قزداری) هم هر یك، یك یا دو حكایت را به خود اختصاص داده‏اند.

از تكرار فراوان نام لیلی و رابعه و زلیخا معلوم می شود كه دو دسته زنان عارف و عاشق مهم‏ترین گروههای زنان مورد نظر عطار هستند. لیلی و زلیخا دو سمبل اسطوره‏ای  عشق و رابعه چهره زاهدانه تقوی و پرهیزكاری.

عشق و زن در آثار عطار

بیا ای مرد اگر با ما رفیقی/بیاموز از زنی عشقی حقیقی[10]

غیر از داستانهای لیلی و مجنون و یوسف و زلیخا كه از داستانهای مشهور ادب فارسی است، داستان زین‏العرب و بكتاش كه در الهی نامه آمده است از جمله داستانهای خواندنی و جالب عطار است. این داستان كه نمونه عشق عذری و پاك عشاق است، مظهر و مثال عشق آرمانی، الهی و پاك است. عشق، بی شائبه شهوت و آلودگی جسمانی و نفسانی. داستان زین‏العرب كه در الهی نامه آمده است همان داستان رابعه بنت كعب قزداری است كه از شاعران مشهور قرن چهارم هجری است. عوفی گفته است كه او بر نظم تازی و فارسی هر دو دست داشته است. [11] جامی هم در نفحات الانس از قول ابوسعید ابی الخیر گفته است كه: «دختر كعب عاشق بود بر آن غلام. اما پیران همه اتفاق كردند كه این سخن كه او می‏گوید نه آن سخن باشد كه بر مخلوق توان گفت. او را جای دیگر كار افتاده بود.» [12]

این داستان نمونه عشق خاكساری و حبّ عذری در ادب فارسی است. [13] داستانهای لیلی و مجنون و رابعه و بكتاش در آثار عطار در پی بیان نوعی عشق دیگرند. عشقی فراتر از عشق مادی و مجازی، عشق حقیقی. عشقی كه فراتر از معشوق، خود عشق هدف عاشق باشد. عشق انسانی، منهاج عشق ربانی است و داستان تحقق حدیث نبوی است: «من عشق وعفّ ثمّ كتم فمات مات شهیداً»[14]در این داستان زین‏العرب یا همان رابعه دختر كعب بكتاش را وسیلة عشق ورزیدن می‏داند. او عشق را می‏یابد و جز عشق، چیزی دیگر طلب نمی‏كند. چنانكه بوسعید گفت سخنی كه او گفته است نه چنان است كه كسی را در مخلوق افتاده باشد و عطار با آوردن این داستان و تكرار پیاپی داستان لیلی و مجنون بر ارزش اینگونه عشق و اینگونه زنان پاكدامن تأكید می‏ورزد. در الهی نامة عطار بیش از ده بار و در طی چند حكایت نام لیلی و مجنون تكرار می‏شود و بر روحانی و الهی بودن عشق ایشان تأكید می‏شود. طی حكایتی در پایان الهی نامه مجنون در پاسخ سائلی كه از عشق لیلی پرسش می‏كند، می‏گوید:

مقام و موقعیت زن

جوابش داد كان بگـذشت اكنون
كه مجنون لیلی و لیلی ست مجنون
دویی برخاست اكنـــون از میــــانه
همه لیلــی ست مجنون بر كــرانه
چو شیر و می به هم پیوسته گردنــد
زنقصان دو بودن رسته گردند
اگر هستـی به جان او را خریدار
چو تو گم گشتـی او آمد پدیدار
چنان گم شو كه دیگر تا توانی
نیابی خویش را در زندگانی[15]

در مصیبت نامه عطار هم حكایتی مندرج است كه طی آن سائل از مجنون می‏خواهد كه لیلی را طلب كند و او در پاسخ می‏گوید كه من دیگر به یاد لیلی خوشم و هر چه فراتر از این بی ارزش است، چرا كه من عاشق شهوت پرستی نیستم كه از یاد دوست دست بردارم:

آن یكی در خواند مجنـــون را ز راه
گفت اگر خواهی تو لیلی را بخواه
گفت هــــرگز می‏نباید زن مــــرا
بس بود این زاری و شیـــون مرا
گفت او را چــون نمی‏خواهی برت
این همه سودا برون كــن از سرت
یــاد خوشتــــر گفت از لیلــی مرا
ســـركشـــی او را و وا ویلــی مـرا
مغــز عشـــق عاشقـــان یادی بـود
هر چه بگذشتی از این یادی بــود
من نیم زان عاشقـی شهــوت پرست
تا كنـــم خالـی ز یاد دوست دست[16]

در منطق الطیر هم داستان لیلی و مجنون برای عطار مثالی از عشق حقیقی است كه در آن خودی عاشق برمی‏خیزد و همه عشق و معشوق جایگزین آن:

عشـــق باید كــز خرد بستــاندت
پس صفــات تو بــدل گرداندت
كمترین چیزی ست در محو صفات
بخشش جان است و ترك ترهات[17]

حكایت عطار در الهی نامه كه از اتحاد لیلی و مجنون خبر می‏دهد از جمله تمثیلاتی است كه سابقه پیشین دارد. در این حكایت عطار می‏نویسد كه مجنون در رباطی نشسته بود و از خیال با لیلی بودن و دیدن تصویر خود و او سرخوش بود و می‏گفت اگر عمری عشق ورزیدم، در نهایت هر دو را با هم دیدم.[18]

عین القضاة می‏گوید: مگر نشنیده‏ای  كه مجنون را گفتند كه لیلی آمد. گفت: من خود لیلی ام و سر به گریبان فرو برد یعنی لیلی با من است و من با لیلی.[19]

در اینگونه داستانها عشق ورزی برای رسیدن به كمال است و عشق مجازی پل و نردبان عشق الهی است.

ادامه دارد ...


پی نوشت ها :

* به مناسبت بزرگداشت عطار نیشابوری به بررسی زن در آثار او خواهیم پرداخت .

[1] - برای اطلاع بیشتر در بارة زندگی نامه و آثار عطار ر.ك. مقدمه زبور پارسی (نگاهی به زندگی و غزل های عطار) شفیعی كدكنی، مقدمه مختارنامه از همین نویسنده، شرح احوال و آثار عطار از بدیع الزمان فروزانفر صدای بال سیمرغ از عبدالحسین زرین كوب و شرح احوال شیخ عطار در مقالات محمد قزوینی در باره افكار و اندیشه های عطار نیز ر.ك. دریای جان،‌ هلموت ریتر، جستجو در احوال و آثار زیدالدین عطار نیشابوری سعید نفیسی و همچنین جهان بینی عطار از پوران شجیعی، در جستجوی سیمرغ، تقی پورنامداریان.

[2] - صنعتی نیا، فاطمه، مآخذ قصص وتمثیلات مثنوی های عطار، ص25.

[3] - انقطاع ازدنیا.

[4] - صنعتی نیا، فاطمه، مآخذ قصص وتمثیلات مثنوی های عطار، ص129.

[5] - شفیعی كدكنی، زبور پارسی، ص39.

[6] - دكتر شفیعی كدكنی ترتیب تاریخی نظم و تدوین آثار عطار را اینگونه پیشنهاد می كند: الهی نامه، اسرارنامه، منطق الطیر، مصیبت نامه، دیوان و مختارنامه، ص32؛ اما دكتر زرین كوب ترتیب زیر را صحیح می داند: دیوان، اسرارنامه، الهی نامه، مصیبت نامه، منطق الطیر، صدای بال سیمرغ، صص89،85،81،69،59.

[7] - صنعتی نیا، فاطمه، ص 173.

[8] - همان، ص105.

[9] - عطار، فریدالدین، مختارنامه، ص25.

[10] - عطار، فریدالدین، الهی نامه،ص51

[11] - صفا، ذبیح الله،‌ تاریخ ادبیات ایران، ج1،449.

[12] - جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، تصحیح عابدی، 627.

[13] - برای اطلاع بیشتر ر.ك. ستاری، جلال،‌ پیوند عشق میان شرق و غرب، صص115-104؛ مقصود از حب عذری عشقی است كه به قبیله بنی عذره نسبت داده می شد كه در آن قبیله عشاق به وصال هم نمی رسیدند و تعفف پیشه می كردند.

[14] - هر كه عشق ورزید و عفاف پیشه كرد و عشق خود را كتمان نمود و مرد، شهید از دنیا رفته است.

[15] - عطار، فریدالدین، الهی نامه،ص361.

[16] - عطار، فریدالدین، مصیبت نامه، ص69.

[17] - عطار، فریدالدین، منطق الطیر، ص189.

[18] - عطار، فریدالدین، الهی نامه، ص329، این حكایت در خلاصه شرح تعرف ص152 و تمهیدات عین القضاة، ص35 آمده است.

[19] - صنعتی نیا، فاطمه، مأخذ قصص و تمثیلات مثنوی های عطار، ص93.


دکتر مریم حسینی

تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان