تبیان، دستیار زندگی
در این بخش «1نكته تحقیقى - تبلیغى» را برای طلاب محترم به رشته تحریر در مى‏آوریم، به آن امید كه مقبولتان افتد و مطبوعتان آید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نکات تحقیقی- تبلیغی1

تبلیغ

در این بخش «1نكته تحقيقى - تبليغى» را  برای طلاب محترم به رشته تحریر در مى‏آوريم، به آن اميد كه مقبولتان افتد و مطبوعتان آيد.

نكته 1

نكته ديگر كه در اين شماره به آن اشارت مى‏رود، اين است كه در سلام و خطاب به امام مهدى(عج) عرض مى‏كنيم و عرضه مى‏داريم:

السلام عليك يا اباصالحِ المهدى

يا:

السلام عليك يا اباصالحَ المهدى

آيا در روايات ما كنيه «اباصالح» به گونه‏اى مستقيم و صريح و منصوص براى «حضرت مهدى (عليه‏السلام)» به كار رفته است؟

آيا تلفظ و اِعراب كلمه «صالح» به دو صورت پيشين است و يا به صورت ديگرى است كه به آن اشاره مى‏كنيم.

شايان گفتن است، آن چه نگارنده در اين باب تاكنون به آن دست يازيده، اين گونه است كه «شيخ صدوق» روايتى را از امام صادق (عليه‏السلام) بدين مضمون آورده است:

«اذا ضللت عن الطريق فناد: يا صالح - او يا اباصالح - ارشدونا الى الطريق يرحمكم الله. و روى أنّ البر موكل به صالح و البحر موكل به حمزه»

هرگاه راه خود را گم كردى، اين چنين بگو: اى صالح! (يا) اى اباصالح! راه را به ما نشان بده. خدا نيز از روى مِهر خويش، راه را به شما نشان خواهد داد، و نيز روايت شده است كه (از سوى خدا) خشكى‏ها داراى وكيل و مأمورى به نام «صالح» و درياها داراى وكيل و مأمورى به نام «حمزه» هستند.

اين روايت در كتاب‏هاى «مَحاسِن»، جلد 2، صفحه 110 و «مكارم الاخلاق»، جلد 1، صفحه 551 و «بحارالانوار»، جلد 76، صفحه 246 و جلد 100، صفحه 112 نيز آمده است.

شايان گفتن است كه مرحوم علامه محمد باقر مجلسى (رحمه‏الله) در كتاب «بحارالانوار»، جلد 52، صفحه 175 و در فصل «كسانى كه در زمان‏هاى نزديك به خودش امام زمان (عليه‏السلام) را ديده‏اند»، حكايتى را از مرحوم پدرش (رحمه‏الله) و بدين مضمون نقل مى‏كنند:

شخصى شريف و درستكار به نام «امير اسحاق استرآبادى» در زمان ما زندگى مى‏كرد كه در ميان مردم به داشتن «طى الارض» مشهور بود. وى در سفرى به اصفهان آمد و من علت اين شهرت را از خودش پرسيدم و وى چنين گفت: يك بار من در سفر حج از قافله خود جا ماندم و راه را گم كردم، به گونه‏اى كه بسيار نگران و تشنه و از زندگى نااميد شدم. من هم ندا كردم و گفتم: «يا صالح! يا اباصالح! ارشدونا الى الطريق يرحمكم الله». ناگهان از دور، جوانى خوش سيما، پاك‏جامه، سبزه‏گون، در چهره بزرگان و سوار بر اشتر به سويم آمد، در حالى كه همراه خود مَشكى داشت. به آن جوان سلام كردم و او نيز پاسخم را داد و گفت: تشنه هستى؟

گفتم آرى. از (آب) مشك به من داد و من آن را نوشيدم.

آن گاه پرسيد: مى‏خواهى به قافله خود ملحق شوى؟ گفتم: آرى. مرا بر اشتر خويش سوار كرد و به سوى مكه حركت نمود. من طبق عادت خود، شروع به خواندن حرز يمانى كردم و او گاه مى‏گفت: اين جا را اين چنين بخوان تا اين كه زمانى نگذشت و به مكه رسيديم. آن شخص به من گفت: پياده شو. من پياده شدم؛ اما همين كه برگشتم و نگاه كردم، وى را نديدم. در اين هنگام، متوجه شدم كه آن شخص حضرت قائم (عليه‏السلام) بوده است و تأسف خوردم كه چرا وى از من جدا شد و من او را نشناختم.

پس از هفت روز، قافله ما آمدند و مرا در مكه ديدند؛ در حالى كه فكر مى‏كردند من از دنيا رفته‏ام. بدين جهت بود كه من به داشتن «طى الارض» مشهور شدم.

مرحوم علامه مجلسى (رحمه‏الله) در جلد 53، صفحه 300 نيز حكايت ديگرى همانند اين حكايت را از شخص ديگرى به نام «شيخ قاسم» نقل مى‏كنند و در ذيل آن، چنين مى‏نگارند:

«اباصالح» كنيه امام زمان (عليه‏السلام) نزد بسيارى از عرب‏هاست كه در اشعار و مرثيه‏ها و استغاثه‏هايشان نيز آن را به كار مى‏برند و «ظاهر» اين است كه كنيه مذكور را از همين حكايتى كه گفته شد، برگرفته‏اند.

اينك به تلفظ و اِعراب اين عبارت مى‏پردازيم:

بر اهل علم و ادب پوشيده نيست كه در جمله «السلام عليك يا اباصالح المهدى!»، كلمه «صالح» براى كلمه «ابا» مضافٌ اليه است و در نتيجه «مَجرور» بوده، به صورت «اباصالحٍ» خوانده خواهد شد. و كلمه «المهدى» نيز براى «اباصالح» صفت و در نتيجه با دارا بودن «الف و لام» و پيروى از اعراب موصوف خود، يعنى «ابا...»، داراى اِعراب فتحه و به صورت «المهدىَّ» خواهد بود.

با توجه به آن چه گفته شد، عبارت پيش گفته چنين خوانده خواهد شد:

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا أَباصالِحٍ الْمَهْدِىَّ


منبع:حوزه نت                                                               تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان