تبیان، دستیار زندگی
رشد و توسعه از دیدگاه امام(ره) مفهومى وسیع و فراگیر دارد به گونه‏اى كه همه‏ى ابعاد وجود انسان را شامل شده و او را از تك بعدى و تك ساختى بودن در گرایشات مادى رها ساخته و معنویت، اخلاق، تهذیب نفس و قرب الى‏اللّه را در مسیر اهداف و زندگى او قرار مى دهد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امام خمينى(ره) و توسعه‏ى فرهنگى

امام خمینی

  1. رشد و توسعه از ديدگاه امام(ره) مفهومى وسيع و فراگير دارد به گونه‏اى كه همه‏ى ابعاد وجود انسان را شامل شده و او را از تك بعدى و تك ساختى بودن در گرايشات مادى رها ساخته و معنويت، اخلاق، تهذيب نفس و قرب الى‏اللّه را در مسير اهداف و زندگى او قرار مى دهد.

فرهنگ، هم زير بناى توسعه وهم عامل آن و هم هدف و نتيجه‏ى توسعه تلقى شده است. فرهنگ هر ملّتى نشانه‏ى هويت و استقلال اوست. كسب و حفظ استقلال فرهنگى و فكرى نشانه‏ى حيات و قدرت يك جامعه است. ويرانى و انهدام يك فرهنگ، ويرانى يك ملّت است. تمدن سيماى تجسم يافته‏ى فرهنگ و از مظاهر بر جاى ماندنى و باقى آن است. همه‏ى مردم عموما و حكومت خصوصاً و بالأخص بخش‏هاى مربوطه همانند حوزه و دانشگاه و... در حفظ و ارتقا و توسعه‏ى فرهنگ ملى و اسلامى مسئول مى‏باشند.

در اين مقاله به ابعادى از توسعه‏ى فرهنگى اشاره شده كه داراى سه ويژگى است:

1. از ديدگاه امام داراى اولويت و اهميت مى‏باشد.

2. اين عوامل برآمده از توسعه‏ى فرهنگى بوده و معلول آن به شمار مى‏آيد.

3. همچنين علت و تأثيرگذار بر توسعه‏ى فرهنگى نيز تلقى شده و در رشد و سرعت آن مؤثر مى‏باشد.

سوادآموزى، خودباورى، حوزه و دانشگاه، آزادى، صدا و سيما و رسانه‏ها از مباحث اين مقاله است.

امروز جايگاه و اهميت توسعه به گونه‏اى است كه يكى از شاخص‏هاى تفكيك و تشخيص كشورهاى پيشرفته از عقب‏مانده به شمار مى‏آيد. يكى از ابعاد توسعه در كشورها توسعه‏ى فرهنكى است، و با توجه به تأثيرگزارى فرهنگ هر جامعه در اقتصاد و سياست آن، نقش توسعه‏ى فرهنگى و اهميت آن در هر جامعه به خوبى به دست مى‏آيد. ذكر اين نكته لازم است كه منظور از فرهنگ مجموعه اعتقادات، باورها و سنّت‏ها در يك جامعه است؛ و از توسعه لزوماً معناى گسترش و افزايش منظور نيست، بلكه گاه اصلاح و يا تغيير در جهت رشد و تعالى جامعه منطبق با اهداف و سياست‏هاى توسعه در همين راستا انجام مى‏پذيرد. به دليل آنكه موضوع سخن، تبيين ديدگاه امام خمينى(ره) در توسعه‏ى فرهنگى است ابتدا تعريف امام از فرهنگ و جايگاه آن در جامعه لازم به نظر مى‏رسد. از ديدگاه امام، فرهنگ هويّت و موجوديّت يك جامعه را شكل مى‏دهد و در تحّولات اجتماعى نقش اساسى و زيربنايى دارد و اصلاح آن نخستين گام، در اصلاحات ابعاد ديگر جامعه بايد ديده شود: «اساساً فرهنگ هر جامعه هويّت و موجوديّت آن جامعه را تشكيل مى‏دهد؛ و با انحراف فرهنگ، هرچند جامعه در بعدهاى اقتصادى، سياسى، صنعتى و نظامى قدرتمند و قوى باشد ولى پوچ و پوك و ميان تهى است.»1 «فرهنگ مبدأ همه‏ى خوشبختى‏ها و بدبختى‏هاى ملت است.»2 «راه اصلاح يك مملكتى (اصلاح) فرهنگ آن مملكت است، اصلاح بايد از فرهنگ شروع شود.»3

هدف توسعه‏ى فرهنگى

بر اساس ديدگاه امام هدف از توسعه‏ى فرهنگى: زدودن وابستگى، دستيابى به استقلال، خوشبختى، شرافت و انسانيّت و اصلاح جامعه و ساختارهاى آن در ديگر ابعاد است. و به دليل ارتباط توسعه‏ى اقتصادى و سياسى با توسعه‏ى فرهنگى و وابسته بودن هر يك به ديگرى امام براى توسعه‏ى فرهنگى نسبت به آن دو اولويّت قايل است، و هر توسعه‏ى واقعى را متأثر از توسعه‏ى فرهنگى مى‏بيند. امام ريشه‏ى سلطه غرب را در سلطه‏ى فرهنگى او ديده است «اين غرب يا شرق كه سلطه پيدا كرده است بر همه ممالك اسلامى، مهمّش اين سلطه فرهنگى بوده است.»4 امام در پيامى كه به مناسبت بازگشايى مدارس و دانشگاهها در سال 1358 صادر شد چنين مى‏گويند: «بزرگترين وابستگى ملّت‏هاى مستضعف به ابر قدرتها و مستكبرين، وابستگى فكرى و درونى است كه ساير وابستگى‏ها از آن سرچشمه مى گيرد. تا استقلال فكرى براى ملّتى حاصل نشود، استقلال در ابعاد ديگر حاصل نخواهد شد.... براى به دست آوردن استقلال فكرى و بيرون رفتن از زندان وابستگى خود، مفاخر و مآثرملى و فرهنگى خود را دريابيد. بزرگترين فاجعه براى ملّت ما اين وابستگى فكرى است كه گمان مى‏كنند همه چيز از غرب[ است] و ما در همه‏ى ابعاد فقير هستيم و بايد از خارج وارد كنيم.»5 بر اساس نظريه‏هاى توسعه، هدف از توسعه و سياست‏هاى اتخاذى در توسعه متفاوت است. امام هدف توسعه را در توليد امكانات فرهنگى، توسعه علم، رفاه و بهبود كيفيت زندگى محدود نمى‏كند، بلكه اين همه را زمينه و ابزار هدف واقعى توسعه يعنى الهى شدن انسان، شكوفايى ابعاد معنوى و روحانى در انسان و تهذيب نفس او مى‏داند. از اين‏رو مى‏توان از ديدگاه امام انسان را محور توسعه دانست و هدف نهايى توسعه را در ارتقاى معنوى و تهذيب انسان خلاصه نمود. با اين توضيح به تبيين برخى از ابعاد توسعه‏ى فرهنگى با منظور داشتن ديدگاه امام در توسعه و گسترش فرهنگى مى‏پردازيم.

ابعاد توسعه‏ى فرهنگى

1ـ سواد آموزى

نخستين گام در توسعه‏ى فرهنگى در هر كشورى، توانايى زن و مرد آن جامعه در بهره‏مند شدن از متون و مكتوبات و قدرت بر مكتوب كردن خواسته‏ها و اميال و دانش و تجربه خويش است. بدون بهره‏مندى از اين نعمت، تمامى اقدامات و فعاليتهاى دولت و جامعه در گامهاى بعدى بى تأثير و يا كم‏تأثير و ابتر خواهد بود. جامعه‏اى كه دچار چنين محروميتى است، قطعاً در فقر و رنج مضاعف درگير خواهد بود. با اهتمام اسلام و پيامبر او بر فراگير شدن دانش، روشن مى‏شود كه افراد و جوامعى كه از اين بينايى محروم‏اند، از اين دين و آيين آن فاصله دارند. دينى كه معجزه‏اش كتاب است. نام آن «قرآن» (خواندنى) است، اوّلين آيه‏ى نازل شده‏ى آن با «بخوان» شروع مى‏شود، به «قلم» سوگند ياد كرده و آن را بزرگ و مقدّس مى‏شمارد و سوره‏اى را به آن اختصاص مى‏دهد و پيامبرش اسيران جنگى را در برابر با سواد كردن ده مسلمان آزاد مى‏كند و براى دانشمندان و قلم آنان ارزشى بيش از جهاد و خون مجاهدان قايل است. طبعاً دانش‏آموزى در اين گونه جوامع بايستى رايج و فراگير باشد. امام خمينى(ره) با پيروزى انقلاب دستور تأسيس نهادى با عنوان «نهضت سوادآموزى» داد. و تعليم و تعلّم در آن را عبادت دانسته و همه‏ى افراد محروم از نعمت سواد را به يادگيرى و علم آموزى فرا مى‏خواند. امام در اين زمينه چنين مى گويد: «ما مبارزه با بى‏سوادى را به نحو احسن اجرا خواهيم كرد.»6 «مايه‏ى بس خجالت است در كشورى كه مهد علم و ادب بوده و در سايه‏ى اسلام زندگى مى‏كند كه طلب علم را فريضه دانسته، از نوشتن و خواندن محروم باشد.»7 «تمام بى‏سوادان براى يادگيرى و تمام خواهران و برادران باسواد براى ياد دادن بپاخيزند.»8 اين اهتمام به دليل آن است كه سوادآموزى آغاز كار و مقدمه دانش‏آموزى است. علم و دانش و لزوم فراگيرى آن در اسلام به دوره خاصّى از عمر، يا اشخاص خاص و يا به زمان و مكان خاصى محدود نيست و فراغت از تحصيل را اساساً واژه‏اى بى‏معنى مى‏داند. «هر انسانى تا آخر عمرش هم علم احتياج دارد و هم به آموزش و پرورش...»

رشد تحقيقات و گسترش امر پژوهش باچنين رويكردى از ارزش‏گذارى ميسر خواهد بود و نتيجه‏اى كه مطلوب اسلام است، يعنى غلبه قلم‏ها بر مسلسل‏ها در اين هنگام قابل دستيابى است. «بشر تا در سايه مسلسل و توپ و تانك مى خواهد ادامه حيات بدهد، نمى‏تواند به مقاصد انسانى برسد. آن وقتى مردم به مقاصد اسلامى وانسانى مى‏رسند، و به كمال دانش و علم مى‏رسند كه قلم‏ها بر مسلسل‏ها غلبه كند، و دانش‏ها در بين بشر به آنجا برسد كه مسلسلها را كنار بگذارد و ميدان، ميدان قلم باشد، ميدان علم باشد.»9 و بالأخره در پيامى مهمترين عامل در خودكفايى را توسعه‏ى مراكز علمى و پژوهشى مى‏داند «مهمترين عامل در كسب خودكفايى وبازسازى، توسعه‏ى مراكز علمى وتحقيقاتى و تمركز و هدايت امكانات، و تشويق همه جانبه‏ى مخترعين و مكتشفين و نيروهاى متخصص و متعهدى است كه شهامت مبارزه با جهل را دارند، واز لاك نگرش انحصارى علم به غرب وشرق را به درآمده، و نشان داده‏اند كه مى‏توانند كشور را روى پاى خود نگه دارند.»10


دكتر محمدحسن شيبانى‏فر

تنظیم:آشتیانی.حوزه علمیه تبیان


منابع و مآخذ

1. كلمات قصار، پندها و حكمت‏ها، امام خمينى(ره)، مؤسسه‏ى تنظيم و نشر آثار امام خمينى، ص 175.

2. همان.

3. همان، ص 176.

4. صحيفه نور، ج 6، ص 218.

5 . همان، ج 9، ص 186.

6. كلمات قصار، ص 205.

7. همان، ص 205.

8. همان.

9. همان، ص 188.

10. همان، ص 202.