تبیان، دستیار زندگی
آیا دارا و ندار را یک اثر طنز می توان نامید؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همه نداری آقای کارگردان

مقدمه:

دارا و ندار

بحث از مسعود ده نمکی و آثار سینمایی اش همواره جنجالی و پر سر و صدا بوده است.نه "فقر وفحشای" او اثری ساده بود و نمی توان از لحن انتقادی"کدام استقلال کدام پیروزی ؟" به راحتی گذشت.حضور او در سینمای حرفه ای نیز با جنجال همراه بود.از مرغ و سیمرغ نخواستن او برای اخراجیهای یک در جشنواره فجر تا سانسهای نیمه شب و موج جمعیت استقبال کننده اخراجی های دو نشان می داد که موج افکار عمومی پیگیر آثار او می باشد.

مسعود ده تمکی امسال اولین تجربه تلویزیونی خود را با دارا و ندار در ایام نوروز آغاز کرد.دارا و ندار عنوان سریالی تلویزیونی به کارگردانی مسعود ده نمکی است و در نوروز ۱۳۸۹ در ۱۴ قسمت از شبکه تهران،شبکه دوم ، مراکز استان‌ها و همچنین شبکه جام جم پخش شد.این بالاترین تیراژ پخش یک سریال است که در آن صدا و سیما کوشیده هم مخاطبان داخلی و خارجی را به تماشایش بنشاند. دارا و ندار اولین تجربه تلویزیونی مسعود ده نمکی است.مانند دو فیلم سینمایی پیشینش یعنی دو اخراجی ها چاشنی اصلی این فیلم طنز و تلاش برای خنداندن مخاطب بود.البته نه طنز در جبهه و جنگ که این بار ده نمکی مجموعه ای اجتماعی می ساخت.

هدف من در این نوشتار نقد سینمایی این اثر نیست.اگر چه بسیاری درست و یا نادرست به ضعفهای فیلمنامه،بازی ها،تدوین و یا کارگردانی نقدهایی دارند اما مراد از این بحث ورود به حوزه اخلاق اجتماعی و نقد سیاستهای رسانه ای است.

طنز یا هزل؟

خنداندن مخاطب، بنیانی ترین ویژگیِ هویت بخش یک برنامه طنز است. اما از این خنداندن به قیمت هزل و هجو چه گوهری بدست می آید؟ مجموعه های طنزی که به کارگردانی مهران مدیری، رضاعطاران و... تاکنون از صداوسیما پخش شده و اتفاقا پرطرفدار نیز بودند، از سوی برخی از فعالان عرصه فرهنگی همراه با از جمله همین آقای ده نمکی برچسب

دارا و ندار

لودگی و هجو می خوردند که البته برچسب دور از واقعی نیز نبود. وقتی خبر رسید آقای ده نمکی قصد ساخت یک مجموعه طنز دارد، برایم جالب بود که ببینم، چه تکنیکها و شگردهایی برای خنداندن مخاطب در پیش گرفته می شود، نتیجه واقعا بهت آور بود. یک تفاوت کمّی ساده، بدون هیچ تفاوت برجسته در کیفیت و ماهیت.

اگرچه شاید یادآوری مجدد را اهل ادب ناپسند بدانند، اما بی ادبی من را ببخشید و بگذارید چند مثال ساده بزنم: زنی که با شکم برجسته در فیلم ظاهر شده تا با حرکاتش و بعضا حرفهایی که عمدتا با اشاره دست به شکم همراه است، مخاطب را بخنداند. بحث بسیار شیرین آفتابه که نزدیک به ده دقیقه به درازها می انجامد و سرانجام با اهن و اوهونهای داخل دستشویی خاتمه می یابد، استفاده از الفاظی که شاید حرمت شرعی نداشته باشند اما دست کم در بین اهل ادب، حرمت عرفی دارند،یا تکرار عمدی برخی کلمات انگلیسی که تلفظ آنها در پارسی دور از ادب است و...

بحث رقصهای مجلس عروسی هم که بماند؛ همیشه ترسیم مراسم عروسی در صداو سیما و قبلترها در سینما برایم

دارا و ندار

خنده دار بود: از یک سو علاقه مفرط بازیگران و کارگردان برای به تصویر کشیدن رقص و از دیگر سو، ممنوعیتها و خطوط قرمز. همیشه ترکیب خنده داری حاصل می شد: رقصهای برره ای یا رقصهای ناقص مردان به همراه رقص یک دختربچه یا پسربچه در میان صحنه که چون به سن تکلیف نرسیده لابد بر او حرجی نیست! (از بحث لهجه و زبانهای قومی ایران نیز که به روال متعارف دست مایه طنز قرار گرفته و باز هم به روال متعارف صاحبان لهجه ها را آزرده است نیز گذر می کنیم!)

خوب خداراشکر که همه این موارد در فیلم ده نمکی وجود داشت تا خواننده بدون خنده برنخیرد!گویا امسال ممیزی صدا وسیما هم برای سریال آقای ده نمکی و هم دو سریال دیگر نوروزی زن بابا و چهار دیواری خطوط قرمز کمتری گذاشته بود که الفاظی چنین در آن بارها شنیده شد: دیوانه،نفهم،مرتیکه،زهرمار،بگیر بتمک،شاسکول ،بی شعور ،احمق ،کفتار،نادان،ابله،روی خرت،روی سگ ات،مرض داری،نامرد،خائن،قورباغه ،خرچنگ ،درد،جوجه خروس و ...!!!!

از نگاه ما ایرادات مشترکی به سریالهای طنز نوروزی امسال وارد است.اما سوال اصلی اینجاست که چرا آقای ده نمکی به این ورطه غالتیده است؟اگرچه آقای ده نمکی کوشیده اند مبنای تضاد طبقاتی و اختلاف سطح زندگی را که از آفات امروز جامعه ماست به تصویر بکشند و این یک قدم به جلو در صدا و سیما است اما  آفت لودگی و طرح مباحث سبک این مجموعه را هم فراگرفته است.

از انتقاد تا عمل:

تنها تفاوت با سایر طنزسازان یکی در کمیت بود که اندکی کمرنگ شده بود و دیگری در پیام فیلم. یعنی فیلم در پایان می کوشید درد ندارها از نداری و درد داراها از دارایی را همزمان به تصویر بکشد که با لحاظ این نکته پایانی البته بر سریالهای دیگر طنزسازان رجحان داشت، بدون آنکه سرشت و ماهیت طنز دگرگون شده باشد و به تعبیر شهید آوینی فاقد تسخیر ذات بود. البته انصافا در همین حد هم جای بسی تشکر و تقدیر است که فرمود فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما.

این سریال تنها مورد از کوششهای ناکام نبوده است، و در تداوم سلسله کوششهای بسیاری قرار دارد که از سوی آرمان گرایان صورت می پذیرد. قطعا اگر ده نمکی را پیش از آنی که به فیلم سازی وارد شود، می دیدیم، با فهرست عریض و طویلی از آرمانهای بلند روبرو می شدیم که در قالب شعارهای دهن پرکن و نقد تند پیشنیان بیان می شد، و اگر از او می پرسیدیم که سریال نهایی شما سریالی خواهد بود مشتمل بر برخی حرفهای ناپسند، شکم برجسته یک زن حامله و... به شدت انکار می کرد اما اکنون.....

ده نمکی

و این چرخه ای است که متاسفانه دیگر نیروهای دلسوز نیز می پیمایند.با سری پر از آرمان و نقد وارد عرصه عمل می شوند و دربرابر جهانی که به شدت در قید وبند واقعیات است منفعل می شوند. اسم این را گذاشته ام: اجبار اقتضائات در برابر اختیارپنداری آرمانها. منظورم آن است که گمان می کنیم آرمانها بدان گونه که پنداشته ایم و تخیل کرده ایم دست یافتنی هستند اما وقتی که در صحنه عمل وارد می شویم، اقتضائات بالاجبار ما را به پذیرش وادار می کنند. به قول حافظ "که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها" اما گفتن این حرف پیش از آغاز نیز متاسفانه نماد وادادگی و تسلیم است پس نمی گوییم و به ما نمی گویند و بسان مسافری می مانیم که بدون تمهید وسایل مناسب به دل بیابان زده و در گردابی چنین هائل وامانده می شویم. در حالی که اگر از همان آغاز با ترسیم دقیق واقعیت و تمهید امکانات حرکت آغاز می شد، سرانجام بهتری متصور می بود.

نتیجه گیری و جمع بندی

آقای دهنمکی با تولید اولین سریال تلویزیونی اش آن هم به صورت مناسبتی و برای نوروز به ناگاه قرار شد که پای در جای مهران مدیری و رضا عطارانی بگذارد که سالها با طنز یا هزل در مناسبتها از مردم خنده می گرفتند. اگرچه دهنمکی با ساخت اخراجی ها با عوامل حرفه ای توانسته بود مخاطب زیادی به سینما جلب کند اما خود می دانست که شرایط کار و مخاطب در تلویزیون به گونه ای دیگر است. این بزرگترین عاملی بود که دهنمکی را به فکر چاره اندشی انداخت.ده نمکی هم به دنبال  ارائه پیام اجنماعی و اخلاقی و سیاسی خودش از این سریال بود و می خواست تضاد طبقاتی و اجتماعی را به تصویر بکشد و هم می خواست با طنز ضمن حفظ مناسبت نوروز مخاطب را پای اثرش بنشاند.اما اغراق و زیاده روی و در عین حال خروج از خط قرمزهای نامرئی خانواده ایرانی باعث شد که خانواده های متدین و اصیل ایرانی حس امنیت اخلاقی از این درس دانشگاه جامعه نداشته باشند.

دکتر حمید نساج

سید حسین زرهانی

گروه جامعه و سیاست