تبیان، دستیار زندگی
چاقاله بادوم تابستون با بابا و مامانش رفت به ده «کلاسر» خانه خاله چانش
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هزار تا پرتقال

چاقاله بادوم تابستون

با بابا و مامانش

رفت به ده «کلاسر»

خانه خاله چانش

وقتی برای بازی

رفت تو حیاط خاله

یکدفعه دید تو باغچه

درخت پرتقاله

به شاخه‏ها نگاه کرد

هزار تا پرتقال بود

ولی تمامشان حیف

که ریز و سبز و کال بود

چاقاله بادوم پکر شد

ساکت و بی‏صدا شد

نشست یکی دو ساعت

خیره به شاخه‏ها شد

طفلک در انتظار بود

زرد بشه پرتقال‏ها

خاله‏ش با خنده می‏گفت:

«یه ماه دیگه ایشالله»

پرتقال

شعرهای شیرین برای بچه‏ها

گروه کودک و نوجوان سایت تبیان

************************************

مطالب مرتبط

گُل وگلدون

چاقاله با یک عروسک رفته به مهد کودک

چاقاله بادوم و کندوی عسل

چاقاله بادوم و گربه دیوانه

دفتر نگو درخته

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.