تبیان، دستیار زندگی
قارون از ثروت فراوانى برخوردار بود که فقط کلید گنجهاى او را چند انسان نیرومند حمل مى کردند. مشاهده زندگى اشرافى و خیره کننده او دیگران را به مقایسه وامى داشت و آرزوى زندگى قارونى را در آنان به جوش مى آورد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مهارت های زندگی قرآنی

مهارت های زندگی در قرآن

زندگی در اندیشه دینی، مزرعه آخرت و خاستگاه رسیدن به کمال اُخروی است . گروهی به غلط، دین را «زندگی ستیز» و گروهی به اشتباه، «زندگی پرست» میدانند و ممکن است آنانی که از تفکر زندگی ستیزی جدا مى شوند، به دامان زندگى پرستی درافتند. دین، نه زندگی ستیز است و نه زندگى پرست؛ بلکه دین، زندگی را بستر تکامل و مقدمه آخرت مى داند. از این رو، زندگی موفق از آن کسی است که هنر زندگی کردن را داشته باشد. کسانی مى توانند به تکامل بیندیشند که با زندگی خود مشکل نداشته باشند. میان «مشکل داشتن در زندگی» با «مشکل داشتن با زندگی» تفاوت وجود دارد. همه انسان ها در زندگی مشکل دارند اما انسان موفق کسی است که با زندگى اش مشکل نداشته باشد و این مهارت خاص خود را مى طلبد.

دین و مهارت های زندگى

خوشبختانه و البته بر خلاف تصور موجود، دین، آموزه های فراوانی در حوزه مهارت های زندگی دارد؛ آموزه هایی که یا دیده نشدند و یا به درستی فهم نشدند. قرآن کریم نیز در این زمینه آموزه های مهمی دارد. بنابراین یکی از دغدغه های دین، رضامندی از زندگی است و یکی از رسالت های آن آموزش مهارت های زندگی کردن به پیروان خویش است.

عوامل رضایت از زندگی

احساس کامیابى عامل اساسى در شادکامى و رضامندى است. شادکامى و خرسندى هنگامى پدید مى آید که انسان تصور کند هر آنچه را مى خواسته به دست آورده و هر آنچه را باید داشته باشد، دارد (کامیابى). در طرف مقابل، احساس ناکامى عامل اساسى در ناخرسندى و نارضایتى است. منشأ احساس ناکامى امور متعددى مى تواند باشد که در این بحث به چند مورد آن اشاره مى کنیم:

الف) محرومیت مالى.

گاهى انسان به خاطر ندارى و محرومیت، دچار احساس ناکامى مى گردد. وقتى انسان احساس کند که چیزى ندارد تا با آن زندگى کند، به احساس ناکامى دچار مى شود. این قسم، «ناکامى مالى / دارایى» نامیده مى شود.

ب) بى معنایى زندگى.

گاهى ناکامى به این دلیل است که زندگى معنایى ندارد. کسانى که معنایى براى زندگى نمى یابند و نمى دانند که چرا باید زندگى کنند، دچار احساس ناکامى مى شوند؛ هر چند ثروتمند و دارا باشند. این قسم را «ناکامى معنایى» مى نامند.

ج) برآورده نشدن انتظارات.

در پاره اى موارد، احساس ناکامى به دلیل برآورده نشدن انتظارات است. اگر انسان از زندگى دنیا انتظاراتى داشته باشد و این انتظارات برآورده نشوند، دچار احساس ناکامى مى گردد. این قسم، «ناکامى انتظارات» نامیده مى شود. چگونه مى توان به احساس کامیابى دست یافت؟

داشته هاى زندگى

واقعیت این است که زندگى انسان (به ویژه انسان مؤمن) تهى و خالى نیست. نعمت هاى فراوانى در زندگى انسان وجود دارد که مى تواند احساس خوشبختى را به انسان دهد، ولى چون ناشناخته اند تأثیر خود را ندارند. «وجود نعمت» تأثیر چندانى در رضامندى ندارد، «درک نعمت موجود» عامل رضایت از زندگى است. اما سؤال این است که چگونه مى توان نعمت ها و داشته ها را شناخت؟

یکى از راه هاى شناخت داشته هاى زندگى، استفاده از روش «مقایسه» است.که خواه نا خواه پیش می آید  انسان مایل است زندگى خود را ارزیابى کند و مقایسه، ابزار این ارزیابى است. در این مقایسه است که انسان موقعیت زندگى خود و کامیابى یا عدم آن را شناسایى مى کند. ره آورد این مقایسه، یا شادمانى و رضایت از زندگى همراه با امید و پویایى است و یا ناخرسندى و نارضایتى از زندگى همراه با ناامیدى و ناتوانى.

امام باقر علیه السلام می فرماید: هر کس به آنچه در دست دیگران است، چشم بدوزد، اندوه او طولانى گردد و خشم او آرام نگیرد.

انواع مقایسه

الف) مقایسه کاهنده

مقایسه کاهنده مقایسه اى است که سطح رضامندى را کاهش مى دهد و این به وسیله مقایسه صعودى حاصل مى شود. سؤال این است که مقایسه صعودى چه تأثیر روانى دارد که به نارضایتى منجر مى شود؟ کوچک شمارى داشته هاى خود مقایسه وضع خود با وضع کسانى که در موقعیت برترى قرار دارند، سبب مى شود که انسان آنچه را دارد، کوچک و ناچیز بشمارد. به همین جهت امام صادق(ع) مى فرماید: «ایاکم أن تمدوا اطرافکم إلى ما فی ایدى ابناء الدنیا، فمن مدّ طرفه إلى ذلک طال حزنه و لم یشف غیظه واستصغر نعمة اللَّه عنده فیقل شکره» ؛ بپرهیزید از این که به آنچه در دست فرزندان دنیا است، چشم بدوزید، که هر کس به آن چشم بدوزد، حزن او طولانى گردد و خشم او آرام نمى گیرد و نعمت الهى را که نزد او است، کوچک مى شمرد و در نتیجه سپاسگزارى او کاهش مى یابد.

نمونه قرآنى

مهارت های زندگی در قرآن

نمونه این مقایسه را در جریان قارون مى توان دید. قارون از ثروت فراوانى برخوردار بود که فقط کلید گنجهاى او را چند انسان نیرومند حمل مى کردند. مشاهده زندگى اشرافى و خیره کننده او دیگران را به مقایسه وامى داشت و آرزوى زندگى قارونى را در آنان به جوش مى آورد. قرآن کریم در بیان این ماجرا مى فرماید: «فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ ى فِى زِینَتِهِ ى قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَوةَ الدُّنْیَا یَلَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَآ أُوتِىَ قَرُونُ إِنَّهُ و لَذُو حَظٍّ عَظِیم»1؛ (روزى قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگى دنیا بودند گفتند: اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده ما نیز داشتیم به راستى که او بهره عظیمى دارد. اما گروه دیگرى بودند که واکنش متفاوتى از خود نشان دادند. قرآن کریم در ادامه مى فرماید: «وَ قَالَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ وَیْلَکمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِّمَنْ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَلِحًا وَلَایُلَقَّل-هَآ إِلَّا الصَّبِرُونَ. و آنان که داراى دانش بودند گفتند: واى بر شما ثواب الهى براى کسى که ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد بهتر است و جز صابران کسى به آن نمى رسد.» 

تا اینکه زمین دهان گشود و قارون را با تمام دارائیش بلعید و خواهان زندگی دنیا به اشتباه خود رسیدند .

 پیامدهاى مقایسه صعودى

مقایسه صعودى پیامدهایى دارد که به طور مستقیم بر سطح رضایت از زندگى تأثیر مى گذارد این پیامدها عبارتند از:

1 - حزن و اندوه

مقایسه صعودى شادى را از دلها و لبخند را از لب ها مى زداید. از این رو خداوند مى فرماید: وَ لَاتَمُدَّنَّ عَیْنَیْک إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ ى أَزْوَجًا مِّنْهُمْ وَلَاتَحْزَنْ عَلَیْهِمْ.2؛ و به آنچه گروه هایى از آنان را از آن برخوردار کردیم چشم مدوز و به خاطر آنچه دارند غمگین مباش.

2 – افسردگى

حزن و اندوه اگر تشدید شود، به افسردگى منجر مى شود. مقایسه صعودى یکى از عواملى است که موجب طولانى شدن و شدید شدن اندوه مى گردد. امام باقر (ع) مى فرماید: من اتبع بصره ما فی أیدى الناس، طال همه ولم یشف غیظه ؛ هر کس به آنچه در دست دیگران است، چشم بدوزد، اندوه او طولانى گردد و خشم او آرام نگیرد.

3 - حسرت

کسى که مقایسه صعودى کرده باشد، لیست بلندى از نداشته ها را براى خود تهیه مى کند و پیوسته به خاطر آنچه ندارد، افسوس مى خورد.

رسول خدا(ص) به کسى گفتند این جمله را به گوش مردم برسان: «من لم یتأب بأدب اللَّه تقطعت نفسه على الدنیا حسرات»؛ هر کس با ادب الهى تربیت نشود، از حسرت بر دنیا نفَسَش به شماره مى افتد. مقایسه صعودى آنقدر زندگى را بر انسان سخت مى کند که گویى انسان در حال جان کندن است و در این شرایط نمى توان زندگى آرام و لذت بخشى را انتظار داشت.

اگر سپاسگزار باشید حتماً بر شما مى افزاییم و اگر ناسپاسى کنید، حقیقتاً عذاب من شدید است. بنابراین براى افزایش بهره مندى باید از مقایسه نزولى استفاده کرد.

4 - حسادت

ریشه برخى حسادت ها، مقایسه صعودى است. حسادت در جایى شکل مى گیرد که برترى و فضیلتى در طرف مقابل باشد و این یعنى مقایسه صعودى. این را مى توان در آیات قرآن دید.برای مثال: «وَلَا تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَکمْ عَلَى بَعْضٍ... وَسَْلُواْ اللَّهَ مِن فَضْلِهِ»3؛  و آرزو نکنید آنچه را که به وسیله آن خداوند برخى را برخى دیگر برترى داده است... و از فضل خداوند درخواست کنید.

حسد

در آیه دیگرى نیز چنین آمده است: «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَآ ءَاتَل-هُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ یا»4؛ این که بر آنچه خداوند از فضل خود به مردم داده است، حسادت مى ورزند. همچنین در حدیثى که از رسول خدا (ص) نقل شده است، به خوبى رابطه میان مقایسه صعودى و حسادت به چشم مى خورد. رسول خدا (ص) مى فرماید که خداوند متعال به موسى بن عمران فرمود: یابن عمران لا تحسدنّ الناس على ما آتیتُهم من فضلى ولا تمدن عینیک إلى ذلک و لاتتبعه نفسک فان الحاسد ساخط لنعمى صاد لقسمى الذی قسمت بین عبادى اى پسر عمران! نسبت به آنچه از فضلم به مردم داده ام حسادت نورز و چشمهایت را به آن مدوز و نفْست را در پى آن روان مساز که شخص حسود دشمن نعمت من و سد کننده روزى اى است که من میان بندگانم تقسیم کرده ام. حسادت، آثار زیانبارى دارد که زندگى را تلخ و به جهنم تبدیل مى کند.

5 و 6 - ناسپاسى و بى تابى

«ناسپاسى» و «بى تابى» نیز ریشه در مقایسه صعودى دارند. رسول خدا در این باره مى فرماید: «من نظر... فی دنیاه إلى من هو فوقه فأسف على ما فاته منه، لم یکتبه اللَّه شاکراً و لا صابراً. کسى که... در دنیاى خود به کسى که بالاتر از او است نگاه کند و نسبت به آنچه ندارد افسوس خورد، خداوند نه او را شاکر مى نویسد و نه بردبار»

ب) مقایسه افزاینده

مقایسه افزاینده مقایسه اى است که موجب افزایش سطح رضامندى مى شود و این به وسیله مقایسه نزولى حاصل مى شود.

سؤال مهم این است که کارکرد روانى مقایسه نزولى چیست و چگونه منجر به افزایش سطح رضامندى از زندگى مى گردد؟ مقایسه نزولى نقاط مثبت و امیدوار کننده زندگى را که زیر سایه سیاه مقایسه صعودى از دیده ها پنهان شده است، هویدا مى کند. مقایسه نزولى از قبیل آموزه هایى تلقینى و توهمى نیست، مقایسه نزولى این است که نقاط مثبت و امیدوار کننده زندگى را آشکار ساخته و در برابر دید فرد قرار مى دهد. رسول خدا (ص) در این باره مى فرماید: إذا أحبّ احدکم ان یعلم قدر نعمة اللَّه علیه، فلینظرا الى من هو تحته ولاینظر الى من هو فوقه؛ هرگاه کسى از شما خواست قدر نعمت هاى خدا بر خود را بداند، باید به کسى نگاه کند که پایین تر از اوست و به کسى که بالاتر از اوست نگاه نکند.

پیامدهاى مقایسه نزولى

1 - سپاسگزارى

سپاسگزارى متوقف بر نعمت شناسى است و مقایسه نزولى چون نعمت ها را آشکار مى سازد، موجب سپاسگزارى مى گردد. به همین جهت امام على (ع) مى فرماید: و اکثر أن تنظر إلى من فضلت علیه فان ذلک من أبواب الشکر و زیاد به کسانى که بر آنها برترى داده شده اى نگاه کن که این از دروازه هاى شکر است.

امام علی علیه السلام می فرماید: آرزو مثل سراب است؛ کسى را که به آن نگاه کند، مى فریبد و کسى را که به آن امید بندد، ناامید مى سازد.

2 - افزونى نعمت

راه افزایش نعمت چیست؟ کتاب "قانون زندگى" راه افزایش نعمت را سپاسگزارى از نعمت هاى موجود مى داند. خداوند متعال در قرآن کریم مى فرماید: «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِیدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ »؛ اگر سپاسگزار باشید حتماً بر شما مى افزاییم و اگر ناسپاسى کنید، حقیقتاً عذاب من شدید است. بنابراین براى افزایش بهره مندى باید از مقایسه نزولى استفاده کرد.

3 - افزایش آستانه بردبارى :

در طرف مقابل مقایسه نزولى مى تواند تحمل و بردبارى انسان را افزایش دهد رسول خدا (ص) درباره این حقیقت مى فرماید: «من نظر... فی دنیاه إلى من هو دونه فحمد اللَّه على ما فضل اللَّه به علیه، کتبه اللَّه شاکراً صابراً. کسى که... در دنیاى خود به پایین تر از خود نگاه کند و خدا را به خاطر برترى هایى که به او داده ستایش کند، خداوند او را سپاسگزار و بردبار مى نویسد.»

4 - قناعت کردن

افزایش نعمت

قناعت احساس ناخرسندى و نارضایتى را از میان مى برد، نه تلاش و فعالیت را. براى توسعه معقول و مشروع در زندگى، احساس «نیاز به بیشتر» لازم است ولى این منافاتى با قناعت ندارد. انسان مى تواند قناعت داشته باشد تا احساس نارضایتى نکند و مى تواند احساس نیاز کند تا به تلاش معقول دست زند. مهم این است که بدانیم تلاش براى توسعه زندگى الزاماً نباید همراه با احساس ناخرسندى و نارضایتى باشد.

ویژگى هاى آرزوهاى دور و دراز

آرزو که مى توانست موتور حرکت انسان به سوى آینده باشد، به عاملى جهت رکود و نارضایتى تبدیل مى شود. دلیل آن را مى توان در چند چیز جستجو کرد که به آنها اشاره مى گردد؛

1- دست نایافتنى بودن آرزوهاى دور و دراز

چون پایان ناپذیرند، دست نایافتنى هستند. به دست نیاوردن خواسته ها و تحقق نیافتن آروزها نیز موجب احساس ناکامى مى گردد و احساس ناکامى از عوامل نارضایتى از زندگى است. به همین جهت امام على (ص) مى فرماید: حاصل الامانى الأسف؛ نتیجه آرزوها(ى دور و دراز) افسوس خوردن است.

2 - انتظار بى پایان

آرزو و انتظار همراه یکدیگرند. اگر آرزوها دست نایافتنى اند، پس انتظار انسان نیز انتظارى طولانى و بى پایان خواهد بود. امام على (ص) مى فرماید: من أمل ما لا یمکن طال ترقبه؛ هر کس آرزو کند آنچه را ناممکن است، انتظار او طولانى (و بى پایان) خواهد شد.

3 - ناکامى و ناامیدى

وقتى انسان آنچه را داشت، ندید و آنچه را خواست، نجُست، ناکام مى گردد. امام على(ع) درباره ویژگى فریبندگى و ناامیدسازى آرزوها مى فرماید: إن الدنیا حلوة خضرة، تفنن الناس بالشهوات وتزین لهم بعاجلها، وأیم اللَّه أنها لتغر من أملها وتخلف من رجاها؛ همانا دنیا شیرین و زیبا است، مردم را با شهوات مفتون مى سازد و با پدیده هاى ظاهرسازى مى کند. به خدا سوگند دنیا هر کس را که به آن آرزومند باشد فریب مى دهد و هر کس را که به آن امید داشته باشد ناامید مى سازد.

از این جهت مى توان آرزوها را به سراب تشبیه کرد، سرابى که انسان را به دنبال خویش مى کشاند و در پایان انسان را تشنه تر از قبل و ناامید و خسته رها مى کند. امام على (ع) مى فرماید: الامل کالسراب، یغرّ من رآه ویخلف من رجاه؛ آرزو مثل سراب است؛ کسى را که به آن نگاه کند، مى فریبد و کسى را که به آن امید بندد، ناامید مى سازد.

بدیهى است چنین پدیده اى موجب تلخ کامى و آزردگى روحى مى گردد و در نتیجه رضایت از زندگى را به مخاطره مى اندازد. امام على (ع) در این باره مى فرماید: من أمل الری من السراب، خاب أمله ومات بعطشه؛ هر کس از سراب آرزوى سیراب شدن داشته باشد، آرزویش ناامید مى شود و با تشنگى مى میرد.

انسان مى خواست با گسترش دامنه آرزوها به زندگى بهترى دست یابد و درجه رضامندى خود را بالا برد اما غافل از این که این کار نتیجه اى جز افزایش حزن و اندوه و ناامیدى ندارد. امام على  مى فرماید: الامل الممثل فی الیوم غداً اضرک فی وجهین: سوفت به العمل وزدت به فی الهم و الحزن ؛ آرزوى نمایان امروز، فردا از دو جهت به تو آسیب مى رساند: به خاطر آن عمل کردن را به تاخیر مى اندازى و حزن و اندوه را افزون مى سازى.

گروه دین و اندیشه تبیان، تلخیص فاطمه محمدی

مهدی خیراللهی/  کارشناسی علوم حدیث و دکترای افتخاری ریاضی محض از ایتالیا


1- سوره نساء آیه  / 32

2سوره نساء ایه / 2.

3- سوره  ابراهیم / 7

4- سوره نساء  / 52