میراث شهیدان |
از خون شقایقها، گلگون شده دامانها | |
وقت است بیافشانیم خونابه ز مژگانها | |
اندوه چمن دارم، افسوس دمن دارم | |
بس سرو سهی در باغ، بشكسته ز توفانها | |
از حسرت گل بلبل، می نالد و می گوید | |
فریاد ازین گلچین، و ز غارت بستانها | |
چون لاله به دل صد داغ از درد وطن دارم | |
داغ سر و تن دارم، كافتاده به میدانها | |
جائی كه دو صد ابلیس در جامه انسان است | |
هر گوشه دو صد دام است در معبر انسانها | |
روزی كه صف اسلام، با كفر درآویزد | |
كافر صفتی باشد خفتن به شبستانها | |
گر شوق حرم باشد پروای حرامی نیست | |
بنقش قدم صدق است بر ریگ بیابانها | |
وامق زپی عذرا، می پوید و می داند | |
زكاین بادیه خالی نیست، از خار مغیلانها | |
سوگند «بلی» داریم، پیوند ولا داریم | |
عمریست كه بنهادیم، سر در خط پیمانها | |
میراث شهیدان را هرگز ندهیم از دست | |
كاین شیوه به نام ما ثبت است به دیوانها | |
بر دفتر عاشورا، اینك ورقی دیگر | |
تا از پی ما خوانند این قصه به دورانها | |
حمید سبزواری |