از طلوع تا عروج امام (ره)(4)
مجموعهای که در پیش روی دارید مقدمه رساله دکتر اکبری است که تحت عنوان «نقد و تحلیل ادبیات انقلاب اسلامی از طلوع تا عروج امام(س)» به رشته تحریر در آمد.
بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم ، بخش چهارم :
شعر انقلاب شعری وزین و محجوب و در عین حال ستیهنده و طوفانی است. شعر انقلاب شعری است جوان اما برومند و استوار، معصوم و پویا و زنده، شعر انقلاب شعر خشم و خروش و مقاومت و مبارزه است، شعر اعتراض و فریاد، شعر زندگی و مردانگی است. آمیزهای از مهر و قهر، لطف و خشم، و زمزمهای است از توحید و اخلاق، جویباری است از نیایش و دعا در عین حال دریایی است از حماسه و آتش، شعر انقلاب شعر ایدایی ملوس و عریانی نیست که تمام قد در آیینه شاعر عریان شده و تمام وجود یک شاعر را از آن خویش کرده باشد. شعر انقلاب آمیختهای است از عشق و عرفان و حماسه. عرفان در شعر انقلاب دکهسازی و مرید تراشی و صوفیگری یاسآلود یا انتظارهای طاقت فرسای بیعمل و نومیدانه نیست. عرفان در شعر انقلاب در مبارزه با طاغوت در میدان آتش و گل و گلوله و خون و در سنگرها و جبهههای نور در برابر ظلمت رقم خورده است و عارفان و سالکان طریق، این عرفان را آگاهانه انتخاب کرده در گردانهای منتظر شهادت یا در تیپهای مین پیمای شهادتطلب، ثبتنام کردهاند، عزیزانی که طیران مرغ جانشان را تا باغ ملکوت لحظهشماری کردهاند. عارفان شعر انقلاب «فهمیدههائی» هستند که معادله جدید تن و تانک را خلق کردهاند: که خود جلوه دیگری است از پیروزی خون بر شمشیر و غلبه تن بر تانک. شعر انقلاب شعر عشقهای حیوانی و توصیفهای شیطانی یک شاعر هماره مست لایعقل نیست، شعر انقلاب باد گلوی یک شاعر لاابالی و یک خمار فاسد نیست، شعر انقلاب شعر حرامزادگیهای روشنفکران خودباخته نیست، شعر افسوس بر بخشش تمامت آبرو و حیثیت فلان شخص بر فلان شخص نیست. شعر انقلاب آروغهای روشنفکری یک بیگانه با مردم نیست، شعر انقلاب شعر درد نکشیدگان دردی ناشناس و خراباتیان بیگانه با معرفت و عبادت و سلوکی نیست که در عمرشان سر به مهری را حتی یک بار هم تجربه نکردهاند، شعر انقلاب شعر جوانان تازه بالغی نیست که در مجلههای زن روز و جوانان و اطلاعات هفتگی و سیه نامههای پوچ قبل از انقلاب خودی مینمودند و بی آنکه الفبای شعر و شاعری را فرا گرفته باشند خزعبلاتی را به چاپ میسپردند، شعر انقلاب شعر شرف و حریت و غیرت است. شعر خونین دار بدوشانی دعبلوار است که زبان حالشان ترنم این سخن شاعر بزرگ شیعی دعبل خزاعی است که: «عمری است دار خویش را بر دوش میکشم».
توفان انقلاب و سیل خروشان ادبیات پویا و در خورش، ادبیات فریادگر، ادبیات مقاومت، ادبیات شیعی و عاشورایی و کربلایی اندیشههایی چون هنر برای هنر را به زبالهدان نظریههای ادبی سپرد و ادبیات را در خدمت تعالی انسان و انسان متعالی درآورد، به شعر آبرو بخشید، شعر از حد یک وسیله برای ابراز صرف احساسهای عاشقانه و توصیفهای شهوانی و... پا فراتر نهاد و در کوثری از قداست و طهارت فرو رفت. شهیدان یکی از جانمایههای ارزشمند ادبیات خصوصاً شعر انقلاب شدند شهیدانی که براستی از توصیف واقعی و فراخورشان عاجزیم. اگر چه شهیدان در ادامه راه علمایند و به این درجه از عظمت و قرب الهی نائل آمدهاند که در جوار رحمت الهی آسودهخاطر خوابیدهاند اما حتی علما هم از بیان و توصیف شهیدان و مقامشان واماندهاند. زیرا تنها شهیدان توانستهاند «آنچه اندر وصف ناید آن کنند» اگرچه در صدد نیستم در این مقدمه کوتاه به وصف شهیدان (آنهم با این مایه اندکم) بپردازم اما تذکار این نکته خالی از لطف نیست که اگر حتی حکیم طوس هم زنده بود و شاهد این همه حماسهآفرینیها، با آنهمه ذوق و توانمندی، در توصیف بایسته نونهالان دلاور و جوانان قهرمانی چون محمدحسین فهمیده و بهنام محمدی و... دچار حیرت میشد. شعر امروز در بستری پاک افتاده است، لذا از آیندهای درخشان برخوردار خواهد بود. شاعر امروز زندگی نمیکند که شعر بگوید بلکه شعر میگوید که در ارتقاء شعور و آگاهی مردم شریک باشد. شاعر امروز سفارشپذیر نیست در بند جاه و صله و خلعت نیست بلکه در جهت انجام تکلیف است و سعی دارد ذوق و استعداد و... و سایر ودایع الهی خویش را در جهت اهداف مقدس انقلاب اسلامی و تداومش بکار گیرد.
اگر مدعیام که شعر امروز سالم و متعهد است، در مقایسه با شعر قبل از انقلاب است البته نه تمام شعرها و شاعران قبل از انقلاب بلکه آنان که از جهت مسائل اخلاقی قابل دفاع نبودند. در شعر انقلاب از بدآموزیها و منفیبافیها خبری نیست.
شاعر انقلاب اگر هم از کسی تعریف و تمجید میکند. از پیشوای شبشکنان و بزرگمرد قرن حاضر حضرت امام(ره) حرف میزند. زیرا امام(ره) یک شخص نیست بلکه عصاره یک ملت است. مرجعی است که حرام و حلال زندگی ما را مشخص میکند.
پیامبر گونهای است که ما را از غرق شدن در گندابه رژیم شاهنشاهی نجات داد، به ما آبرو و اعتبار بخشید. در مجموع، شعر انقلاب شعری است جمع گرا تا فردانگار زیرا شعر انقلاب زبان حال مردم است، و امام هم جان ملت و تجسم عملی و عینی خواست و اراده این ملت بود.
بنا به گفته یکی از ادبای عرب، شعر جز با دو انگیزه بوجود نمیآید:
«یکی حب فراوان و دیگری بغض فراوان، نسبت به کسی یا چیزی»
اگر قرار باشد با این ملاک به شعر بنگریم و یا با این دید ادبیات انقلاب اسلامی را در محک نقد بگذاریم باید بگوئیم: در شعر انقلاب یا ادبیات انقلاب حب به آرمانخواهی و قضاوت و ایثار و توحید و در خدمت خدا و خلق خدا بودن است، حب به بیان ارزشهای الهی است، حب درد و رنج انسان گرفتار و به تعبیر فرانتس فانون:
زبانحال مغضوبین روی زمین است. حب شاعر انقلاب به خدا و بغض او به دشمنان خداست. به زبان دیگر شاعر انقلاب اهل «ولایت» است که همانا دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا سرلوحه کار اوست. قبل از این که به شرح و چگونگی تدوین این رساله بپردازم تعریف و رسالت شعر واقعی را از زبان یکی از شاعران متعهد و خداجوی و ثابتقدم انقلاب حجةالاسلام بهجتی زینتبخش این قسمت از مقدمه قرار میدهم. شاعر میگوید:
شعر مسوؤل بوَد حق پرور |
نه ستایشگر زور است و نه زر |
شعر مسوؤل پیام است و خروش |
از خدا نغمه و از غیب سروش |
شعر مسوؤل حماسه تپش است |
بعثت و نهضت و شور جهش است |
شعر مسوؤل سرافراشتن است |
در درون تخم وفا کاشتن است |
شعر مسوؤل جهاد است و تلاش |
نه شکمبارگی و حرص معاش |
شعر مسوؤل تب انداختن است |
نه ز مداحی، بت ساختن است |
باید گفت مراحل و چگونگی تدوین این سه دفتر از ادبیات انقلاب (قسمت شعر) که اینک بعونالله تعالی در پیش رو دارید بدین قرار بوده است:
در مرحله اول به گردآوری و فراهم آوردن اشعاری که در مطبوعات و جراید و ماهنامهها و کتابها و جنگها چاپ شده بود پرداختم. در کنار این کار هر وقت که با شاعران دیداری حاصل میآمد از آنها آخرین سرودههایشان را که حتی چاپ هم نکرده بودند می گرفتم چه بسا که در این دیدارها اشعار گردآوری شده را به آنها نشان میدادم و بعضیها از دستکاریهای ارباب مطبوعات و جراید و مسئولین صفحههای ادبی روزنامهها و مجلهها شدیداً ناراحت و گلایهمند بودند که خودسرانه و به استناد نظر و ذوق خود ابیاتی را جابجا و پایین و بالا کرده بودند یا تعابیری را تغییر داده یا در لحظه چاپ ابیاتی را حذف کرده بودند اضافه بر این دستکاریها (در چاپ و حروفچینی و ماشین کردن) چه بسا که در اثر سهو و خطا کلماتی را غلط چاپ میکنند. این دیدارها نوعی تصحیح و بازنگری مستقیم توسط خود شعرا در سرودههایشان محسوب میشد.
از چند سال قبل به فکر تدوین آثار ادبی و نقد و تحلیل ادبیات انقلاب بودهام.
قسمتی از آثار را برای پایان برنامه کارشناسی ارشد در محک نقد گذاشتم و قسمت دیگر را در این دوره و مقطع تحصیلی نقد کردهام. خدای را شکر که باز هم چندین دفتر گرانقدر باقی مانده است و اگر عمری باشد و حضرت دوست مدد فرماید در آینده بدانها خواهم پرداخت بدان امید که ادای دینی به حضرت امام و شهیدان انقلاب و خانوادههای سربلند آنها و ذخیرهای برای آخرتم باشد و تحفهای هر چند ناچیز برای انقلاب بزرگ و شکوهمند اسلامی.
پس از گردآوری و قبل از هر گونه تقسیمبندی و تدوین و ترسیم کلی طرح یا طرح کلی میبایست اشعار را بارها میخواندم و غث و سمین آنها را معین میکردم. هفتهها و چه بسا، ماهها کارم شده بود شعرخوانی (آنهم به تنهائی) اتفاقاً در همین مرحله شعر خوانی بود که به محور گزینی و موضوعبندی رسیدم. بیتردید در موضوعبندی و تحلیل موضوعی شعر انقلاب در مقایسه با شعر جنگ به دو دلیل وسعت میدان و فراخنای انتخاب بازتر بود نخست به علت طولانیتر بودن دوران انقلاب به لحاظ زمان مورد نظر در رساله (از بهمن 57 تا خرداد 68). و از یک جهت باید گفت: (از خرداد 41 تا خرداد 68) دیگر تنوع موضوعها و کثرت محورهای قابل نقد از آنجمله وجود خورشید ولایت و فقاهت و بنیانگذار انقلاب نور، امام راحل چه در دوران تبعید (قبل از انقلاب) چه در لحظههای باشکوه و تاریخی ورود جان به کالبد مرده ایران و چه در دوران پربرکت آن عزیز پس از ورود به کشور و سرانجام چه در روزهای غم و اندوه لحظههای شکننده و طاقتفرسای عروج ملکوتی آن رهبر بزرگ و الهی که بیتردید سنگینترین و عظیمترین ضربهای بود که در عصر ما بر مستضعفان و اسلام وارد شد. شهادتها و مناسبتهای تاریخی، سیاسی و بازتابهای ایامالله در شعر انقلاب (15 خرداد، 17 شهریور، 7 تیر، 8 شهریور... ) مبارزه با آمریکا، همدردی با انقلابیون سایر کشورها، و حتی نحوه نگرش شاعران انقلاب به طبیعت و برداشتهای مختلف آنها از زندگی و انقلاب و ترسیم جلوهها و زمینههای عرفانی و بیان ابعاد و زمینههای اخلاقی در شعر انقلاب و... در نهایت نگرش به سبک شعر انقلاب و طرح این مهم که آیا شعر انقلاب دارای سبک خاص و مستقل و بدیع است یا خیر... هر یک می توانند محوری برای نقد و بررسی باشند. حتی میزان تأثیر و تاثر شاعران بر یکدیگر و از یکدیگر و نمود میزان توفیق آنها در دستیابی و تلاش برای کسب زبان و سبک و صبغه ویژه و خود و تعیین میزان پشتوانه شاعری هر یک از شعرا، گرایشهای هر یک از جهت قالبهای شعری و ترسیم زمینههای روحی هر یک از لحاظ موضوع و هزار نکته باریکتر از مو که ذیل نقد شعر انقلاب از دیدگاه سبکی میتوان بیان کرد.
پس از بازخوانی چند باره اشعار این سه محور که هر یک عنوان یکی از دفترهای موجود است برای پایاننامه انتخاب و گزینش شد که به ترتیب عبارتند از: ...
ادامه دارد ...
تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان