تبیان، دستیار زندگی
روز محو وُ آموزه فراگرفته شده است، تو همه تن به پیش می خرامی خیره و خاموش، ژرف دراندیشه ی نقش مایه هایی، که بیش از همه عزیز می داری، شب ، آرمیدن ، مرگ و ستارگان.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ساعتی است از برای تو ای روح !

ترجمه ی سه شعر از والت ویتمن :

نوشته بر لوح قانون ، کلرادو

ساعتی است از برای تو ای روح !

این روح بود که به این مرحله هستی بخشید ،

به این انبوه صخره های لغزان سیاه وقرمز،

این قله های بی پروای آرزومند بهشت

این دره ها،  رودهای زلال سرکش ،این طراوت عریان

این رژه ی بی تناسب وحشی ، به دلایل خود آنها،

من تو را می شناسم ، ای روح وحشی – ما هم خانه بوده ایم

مال منهم  شبیه رژه ی وحشیانه ای ، به دلایل  خود آنهاست

آیا هنر فراموش شده ی آنها بهایی نبود در مقابل سرود ها و مناجات من ؟

برای به حرکت درآوردن درونشان حکم صریح وحساسی بود؟

ضرباهنگ وزن شعر شاعران، بیرون آمده از ستونهای آراسته و طاق های صیقلی معابد فراموش شده  آیا ؟

اما تو که لذت بخش ترین روح اینجایی، تو که به این مرحله هستی بخشیدی،

آنها  تو را بیاد آورده اند.

Spirit that Formُd this Scene

Written in Platte Ca?on, Colorado

Spirit that form"d this scene,

These tumbled rock-piles grim and red,

These reckless heaven-ambitious peaks,

These gorges, turbulent-clear streams, this naked freshness,

These formless wild arrays, for reasons of their own,

I know thee, savage spirit--we have communed together,

Mine too such wild arrays, for reasons of their own;

Was"t charged against my chants they had forgotten art?

To fuse within themselves its rules precise and delicatesse?

The lyrist"s measur"d beat, the wrought-out temple"s

grace--column and polish"d arch forgot?

But thou that revelest here--spirit that form"d this scene,

They have remember"d thee.

مترجم: سوری احمدلو

آن هنگام که آوای عالمانه ی اختر شناس را شنیدم

ساعتی است از برای تو ای روح !

وقتی آیات و نشانه های اختر شناس در ستونی مقابلم به صف شدند

آن هنگام که نگاره ها و نمودار ها کم و زیاد شده نشانم داده شدند

نشسته بودم گوش می سپاردم به خطابه های اخترشناس

در اتاقی و در انبوه کف زدن ها و تشویق ها

چقدر زود به ملالی غیر قابل وصف دچار شدم

تا جایی که از خودم بیرون زدم

از خودم بیرون زدم

و در هوای نمناک و راز آلود شب

سرگردان و متعجب لحظه به لحظه

به سکوت عمیق اختران چشم سپردم.

When I Heard the Learned Astronomer

When I heard the learn"d astronomer,

When the proofs, the figures, were ranged in columns before me,

When I was shown the charts and diagrams, to add, divide,

and measure them,

When I sitting heard the astronomer where he lectured with

much applause in the lecture-room,

How soon unaccountable I became tired and sick,

Till rising and gliding out I wander"d off by myself,

In the mystical moist night-air, and from time to time,

Look"d up in perfect silence at the stars.

مترجم: سوری احمدلو

نیم شبی روشن

ساعتی است از برای تو ای روح !

ساعتی است از برای تو ای روح !

پرگشایی ِ رهایت به اعماق ِ کلام ناپذیرندگان

بسی دور از کتاب ها !

بس دور از هنر!

روز محو وُ  آموزه فراگرفته شده است

تو همه تن به پیش می خرامی خیره و خاموش

ژرف دراندیشه ی نقش مایه هایی

که بیش از همه عزیز می داری

شب ، آرمیدن ، مرگ و ستارگان.

A clear Midnight

This is thy hour O Soul, thy free flight into the wordless,

Away from books, away from art, the day erased, the lesson

done,

Thee fully forth emerging, silent, gazing, pondering the

themes thou lovest best,

Night, sleep, death and the stars.

مترجم: علی ثباتی

جواب سوال را در اینجا بیابید...

تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان