تبیان، دستیار زندگی
عده‏ای دیگر اعتقاد به آخرت را به معنای محرومیت از زندگی دنیا، و زهد را به معنای پلید دانستن تمامی زندگی مادی انگاشته و با این توجیهات مسیر زندگی خود را از جامعه جدا می‏نمودند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا کشورهای اسلامی ضعیف و عقب مانده‏اند؟

فقر و عقب ماندگی

با تابش آفتاب اسلامی در سرزمین عربستان و آغاز تمدن اسلامی، اندک اندک مملکتی به وجود آمد که شکوه و جلال آن هنوز هم در میان ملل مختلف مثال زدنی است. در آغاز و سده‏های نخستین تاریخ اسلام، کشورهای اسلامی جزو پیشروترین سرزمین‌های آن روزگاران به حساب می‏آمدند و در هنگامه‏ای که در قرون وسطی جهان غرب در تباهی و سیاهی غوطه‏ور بود تمدن درخشان اسلامی جهان را از تابش خویش خیره ساخته بود. اما متأسفانه رفته رفته، عوامل متعددی باعث شد تا آن شکوه و جلال از دست برود و کشورهای اسلامی تبدیل به سرزمین‌های فقیر و وابسته گردد. این عوامل را می‏توان از زوایای مختلفی بررسی کرد و نیز شایسته است برای رهایی از وضعیت موجود این عوامل به دقت بررسی و معضلات ناشی از آنها برطرف شود. بنابراین و در پاسخ به پرسش مطرح شده این عوامل به صورت مختصر مورد بررسی قرار می‏گیرد.

این عوامل را می‏توان به سه دسته تقسیم کرد:

الف - عامل اقتصادی و انحراف از مسیر واقعی اسلام

1- عوامل اعتقادی فردی

تا مدتی پس از ظهور اسلام کم و بیش اسلام واقعی و دستورات آن در بین مسلمانان به شکل ناب و واقعی آن وجود داشت ولی اندک اندک انحراف از مسیر اصلی اسلام در میان مسلمانان پدید آمد. و بخشی از عقاید راستین تبدیل به  انحراف‌ها، خرافه‌گری‌ها و توجیهات نادرست گردید و این تحول، تمدن اسلامی را تحت تأثیر قرار داد. در این مرحله بسیاری از برنامه‏های زندگی‏ساز اسلام نادیده گرفته شد و توجیهات نادرست مردم را از مسیر پیشرفت و ترقی باز داشت.

برخی از این توجیهات نابجا ارتباط تنگاتنگی با عوامل عقب ماندگی، کشورهای اسلامی دارد چنان که عقیده به سرنوشت و ملازم دانستن آن با چیره‏گرایی باعث شده و می‏شود که عده‏ای گمان کنند، وضعیت آنان غیر قابل تبدیل و بهبود یافتن است و آنچه نصیب آنان شده تغییرناپذیر است و بنابراین تلاش برای پیشرفت و ترقی بی فایده می‏باشد.

و عده‏ای دیگر اعتقاد به آخرت را به معنای محرومیت از زندگی دنیا، و زهد را به معنای پلید دانستن تمامی زندگی مادی انگاشته و با این توجیهات مسیر زندگی خود را از جامعه جدا می‏نمودند.

عده‏ای دیگر نیز صبر را به معنای تحمل مشکلات و عدم انجام هرگونه تلاشی برای رفع آنها و انتظار فرج را به معنای تحمل انواع بی عدالتی‌ها و ستم‌ها دانسته و اینها همگی از عوامل اعتقادی انحطاط تمدن اسلامی و کشورهای اسلامی بوده و هست.

2- عوامل اعتقادی جمعی

خوش‌گذرانی و توجه بیش از حد به لذایذ دنیا در میان عده‏ای و بی توجهی به پیشرفت‌های علمی و مسؤولیت افراد در قبال اجتماع از عوامل دیگری است که تمدن اسلامی را به انحطاط کشانده است.2

مرحوم سیدجمال الدین اسدآبادی معتقد است که اساساً روح و روان انسانها و جوامع و افکار و عقاید آنان، بسته به نوع درک آن در زمان و بقا یا انحطاط و ترقی فرد و جامعه نقش حساس و تعیین کننده‏ای دارد و مفاسد اخلاقی اجتماعی با بقای هر جامعه رابطه داشته و ظهور و رواج آن جامعه را به انحطاط خواهد کشانید.3

خوش‌گذرانی و توجه بیش از حد به لذایذ دنیا در میان عده‏ای و بی توجهی به پیشرفت‌های علمی و مسؤولیت افراد در قبال اجتماع از عوامل دیگری است که تمدن اسلامی را به انحطاط کشانده است.

ب) عوامل سیاسی

عوامل سیاسی انحطاط تمدن اسلامی و به تبع آن فقر و عقب ماندگی کشورهای اسلامی را می‏توان به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم کرد.

1- عوامل سیاسی داخلی

یکی از اساسی‏ترین عوامل افول تمدن اسلامی، زمامداران نالایق و رهبران گمراهی بوده‏اند که در طول تاریخ بر جامعه اسلامی حکم رانده و رهبری‌های نادرست آنان و کارگزارانشان جامعه را از ترقی بازداشته است.4

بارزترین نمونه این حکمرانان را می‏توان در حکومت امویان جستجو کرد چنان که مشخصات این دوران چیزی جز رواج عیاشی و فساد، رواج عقاید نادرست و انحطاط عقیدتی و ایجاد جو خفقان و سرکوب چیز دیگری نیست.5

2- عوامل سیاسی و خارجی

تمرد استعمار غرب و استیلای کشورهای غربی بر سرزمین‌های اسلامی از دیگر عواملی است که باعث شده ثروت کشورهای اسلامی به یغما رفته و زمینه‏های خود باوری در میان مسلمانان از میان برود چنان که توجه به غرب و دنباله روی آن یکی از پیامدهایی است که همچنان گریبان کشورهای اسلامی را رها نساخته است و تمدن اسلامی را از حرکت بازداشته و مسیر حرکت آن را ناهموار و پویایی‏اش را کند کرده است.

ج) عوامل اجتماعی

حیات در مسیر اسلان

با توجه به عوامل اعتقادی و سیاسی، رواج روحیه بی توجهی به پیشرفت و علم و دانش از عوامل اجتماعی عقب ماندگی و ضعف کشورهای اسلامی است.

جدایی دین از سیاست و در مقوله دانستن آن بی توجهی در دست داشتن زمام امور و نیز دو مقوله بودن علم و دین باعث بی توجهی به دانش شده و اینها همگی چرخ تمدن را از گردش بازداشته است. جهان بینی‏های نادرست از اقتصاد، ماده و علم تصویری شیطانی ساخته و گروهی را از گرایش به آن بازداشته است. طرد و نفی ارتباط بین دین و دنیا، ماده و معنا، معاش و معاد، عقل و دین، عقیده و عمل و نیز دین و سیاست بر فرهنگ، اعتقادات، سنت‌ها و آداب و رسوم ملل اسلامی سایه افکنده و در عقب ماندگی آنها نقش اساسی داشته است.6

نتیجه

با بررسی عوامل مختلف انحطاط تمدن اسلامی و فقیر و عقب مانده شدن کشورهای اسلامی به راحتی می‏توان دریافت که دوری از اسلام راستین و تفسیرهای نادرست از آن، زمامداران نالایق، استعمار خارجی، رواج سنت‌ها و آداب و رسوم و باورهای ناصحیح از ارتباط دنیا و مسایل اقتصادی با آخرت و دین مردم از اصلی‏ترین عوامل است که باعث شده کشورهای اسلامی در وضعیتی نامساعد قرار گرفته، در فقر و ضعف به سر برده و همچنان عقب مانده، باقی بمانند و این در حالی است که در روزگاری تمدن اسلامی درخشان‏ترین تمدن زمان خویش بوده است و هیچ منعی در میان نیست که آن جلال و عظمت گذشته دوباره تکرار شود و این به دست نخواهد آمد جز با توجه ژرف و عمیق به علل و عوامل انحطاط و عقب ماندگی مسلمانان و رفع آنها و نیز توجه به علل و عوامل پیشرفت دیگر کشورها و استفاده از آن عوامل در دل اصول و چهارچوب‌های فرهنگ و تمدن اسلامی.

محمد رضا بهروز

گروه دین و اندیشه تبیان، فاطمه محمدی


1- علل پیشرفت و انحطاط مسلمین، زین العابدین قربانی، ص 271، نشر فرهنگ اسلامی، تهران 1361.

2- همان.

3- علل و عوامل ضعف و انحطاط مسلمین در اندیشه‏های سیاسی و آرای اصلاحی سیدجمال الدین اسدآبادی، سید احمد موثقی، ص 51، نشر فرهنگ اسلامی، تهران 1373.

4- علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، زین العابدین قربانی، ص 345.

5- همان، ص 358.

6- علل و عوامل ضعف و انحطاط مسلمین در اندیشه‏های سیاسی و آرای اصلاحی سیدجمال الدین اسدآبادی، سید احمد موثقی تا ص 54.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.