تبیان، دستیار زندگی
از امام صادق (علیه‌السلام) درباره آیة أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأمْرِ مِنْكُمْ(5) پرسیدم فرمود: آیه درباره علی و حسن و حسین نازل شده [و مراد از اولی‌الامر آنانند] گفتم: مردم می‌گویند: چرا نام امام علی و اهل بیت او در كتاب خدا ن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا نام ائمه در قرآن نیست؟

قرآن کریم

چرا نام ائمه(علیهم‌السلام) و مقام پیشوایی آنان در قرآن نیامده؟

پیشینه این پرسش به عصر ائمه معصومین(علیهم‌السلام) می‌رسد و روایات بر جای مانده در مصادر و منابع فریقین(شیعه و سنی) شاهد آن است. در پاسخ به این پرسش سه دیدگاه مطرح است:

1. دیدگاه افراطی:

در این دیدگاه گفته‌ می‌شود نام اهل بیت (علیهم‌السلام) و مقام امامت آنان در قرآن به طور صریح ذکر شده بوده، لیكن پس از وفات پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) و در عصر جمع آوری قرآن و تدوین آن، قرآن تحریف گشته و نام اهل بیت از آن ساقط شده است. این دیدگاه در میان فریقین طرفدارانی بسیار اندك دارد. استناد این افراد چیزی جز روایات نیست، روایاتی كه از نظر سند و دلالت مخدوش و بسیاری از مصادر آن‌ بی‌اعتبار است.

2. دیدگاه تفریطی:

در این دیدگاه گفته می‌شود، نه تنها نام اهل بیت در قرآن نیامده بلكه هرگز مقام پیشوایی و امامت آنان به طور مطلق در قرآن مطرح نشده است و هر آیه‌ای كه درباره اهل بیت به طور عام و یا امام علی (علیه‌السلام) به طور خاص نازل شده باشد تنها بیان كننده فضایل و مناقب آنهاست. نه آنكه خداوند از امامت آنان سخنی گفته باشد. این دیدگاه همه اهل تسنن است كه ضعف این دیدگاه در بررسی تطبیقی آیات ولایت اهل بیت، آشكار می‌شود.

3. دیدگاه معتدل:

این دیدگاهِ همه متكلّمان، مفسّران و محدثان شیعه است. آنان بر این باورند كه نام اهل بیت (علیهم‌السلام) به طور صریح در قرآن نیامده است، لیكن خداوند آیاتی متعدد درباره پیشوایی اهل بیت ـ به ویژه امام علی(علیه‌السلام) و مناقب آنان نازل كرده است و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) كه مبین و معلم آیات خداست، آنها را به طور صریح و روشن برای امت بیان كرده است، به گونه‌ای كه اگر جهالت‌ها و عنادها رخت بربندد برای هر كس این مطلب روشن خواهد شد. و در پی آن تبیینی معقول از برخی احادیث به دست خواهد داد كه می‌گوید: "اگر قرآن را همانگونه كه نازل شده بخوانند، ما را با نام می‌یابند."1

در منابع فریقین (شیعه و سنی)، روایاتی به چشم می‌خورد كه دلالت بر حجم عظیمی از آیات قرآن درباره اهل بیت(علیهم‌السلام) دارد، مانند احادیثی كه به نقل از ابن عباس می‌گوید: "درباره هیچ كس به اندازه امام علی آیه نازل نشده است."2

همچنین حدیثی دیگر به نقل از ابن عباس می‌گوید: «خداوند خطاب "یا أیهاالذین آمنوا" در قرآن را نازل نكرد جز آن كه حضرت علی(علیه‌السلام) پیشگام در این خطاب است، خداوند یاران پیامبر را در مواردی متعدد مورد عتاب قرار داد اما از حضرت علی(علیه‌السلام) جز با خیر و خوبی یاد نكرده است."3

در این میان احادیث دیگری نیز وجود دارد كه از این مقوله در تمام كتاب‌های آسمانی حكایت می‌كند. مانند حدیث: "ولایت علی بن ابیطالب در تمام كتاب‌های انبیا آمده است و خداوند هیچ پیامبری را نفرستاد، جز آن كه بر نبوت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) و ولایت علی وصی او‍ ]اقرار گرفت]."4

افراطیون می گویند: نام اهل بیت (علیهم‌السلام) و مقام امامت آنان در قرآن به طور صریح ذکر شده بوده، لیكن پس از وفات پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) و در عصر جمع آوری قرآن و تدوین آن، قرآن تحریف گشته و نام اهل بیت از آن ساقط شده است.

تفسیر پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) و دیگر معصومان از آیاتی كه درباره اهل بیت نازل شده این دیدگاه را تأیید می‌كند. به طور نمونه مرحوم كلینی با سند صحیح از ابابصیر چنین نقل می‌كند: "از امام صادق (علیه‌السلام) درباره آیة "أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأمْرِ مِنْكُمْ"5 پرسیدم فرمود: آیه درباره علی و حسن و حسین نازل شده [و مراد از اولی‌الامر آنانند] گفتم: مردم می‌گویند: چرا نام امام علی و اهل بیت او در كتاب خدا نیامده است؟‌ فرمود:‌ به آنان بگویید[كلیات] نماز بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نازل شده ولی تعداد ركعات آن بیان نشده است و رسول اکرم آن را برای مردم تفسیر كرد... [به همین گونه كلیات ولایت به طور عام در قرآن نازل شده و پیامبر اكرم آن را تبیین كرد]."6

آزمون امت، حكمت عدم تصریح

به نظر می‌رسد یكی از حكمت‌های عدم تصریح نام ائمه در قرآن و واگذاشتن تبیین آیات در این زمینه به عهده پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) (و دیگر معصومان) به خاطر آزمون این امت بوده كه در سرنوشت نسل‌ها، اثر مستقیم دارد.

یكی از آزمون‌های الهی از این امت در چگونگی پیروی آنان از پیامبر خداست. خداوند برای اجرای این آزمون و پیشگیری از هر نوع عذر و بهانه مقدمات آن را به اینگونه فراهم كرد.

اهل بیت

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نیز بر مشروعیت اطاعت از سنت خود و پیروی از تبیین و تفسیرش از قرآن در همه اعصار تأكید كرده‌ و وقوع تخلف در این امر را پیش‌بینی نموده و امت را از این تخلف و نافرمانی بر حذر داشته‌ است. در این زمینه احادیثی با سندهای متعدد از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شده از جمله، این حدیث صحیح السند كه می‌گوید: «لا أعرِفَنَّ الرّجلَ یأتیه الأمر مِن أمری، امّا أمرتُ به و إمّا نَهیتُ عَنْهُ فیقولُ: ما نَدْری ما هذا، عندنا كتابَ‌ الله لَیس هذا فیه؛‌ نشناسم(كنایه از این كه نباید چنین امری رخ دهد)‌ مردی را كه امری از من به وی رسد كه یا به آن دستور داده و یا از آن نهی كرده باشم، پس بگوید: نمی‌دانم این چیست! نزد ما كتاب خداست در آن این امر به چشم نمی‌خورد[پس ملزم به اطاعت آن نیستیم]."7

خداوند در این پیروی و اطاعت، تفاوتی بین دستورها و تبیین‌های رسولش نگذاشته است و هیچ مرزبندی در قرآن و روایات در این مورد، بین امور اعتقادی و غیراعتقادی فرعی نیست. از این رو كسی نمی‌تواند بهانه كند یا عذر بیاورد و بگوید: چون فلان مسأله جزو اعتقادات است(مثلاً مسأله امامت كه یكی از اركان مذهب شیعه است)‌ باید در قرآن به صورت نص بیان می‌شد. به هر حال اطلاق پیروی از رسول خدا و تأكید فراوان بر آن مرزبندی را در هم می‌شكند؛ بلكه بعید است آن همه آیات و روایات در پیروی مطلق از رسول مكرّم اسلام(صلی الله علیه و آله) تنها در مورد پیروی از احكام فرعی باشد؛ چون برای هر كس روشن است كه هرگز نمی‌توان تنها با قرآن به دستورهای خدا در احكام فرعی، عمل كرد چون قرآن جزئیات آنها را نگفته و نیازی هم به این همه تأكید ندارد.

كوتاه سخن آنكه خداوند نام ائمه اهل بیت را به صورت صریح در قرآن نیاورده و با بیان مفاهیم كلی تبیین آیات درباره مقام ولایت، عصمت و ... اهل بیت را به عهده پیامبرش نهاده تا یكی از راه‌های آزمون این امت هموار شود و جوهره ایمان آنان در فرمانبرداری یا نافرمانی از پیامبر خدا، آشكار گردد. پیامبر خدا نیز بدون هیچ مدارا و كوتاهی آن را به انجام رسانده است.

نویسنده: فتح الله - نجارزادگان

گروه دین و اندیشه، فاطمه محمدی


پی‌نوشت‌ها:

1- عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی؛ ج 1، ص 13، ح 4.

2- ابن مردویه، احمد، مناقب، ص 218؛ ابن عساكر، علی، ترجمه الامام علی بن ابی طالب من تاریخ دمشق؛ ج 27، ص 428، ح 935 - 940.

3- مناقب، ص 219، ح 305؛ طبرانی، سلیمان، المعجم الكبیر، ج 11، ح 11687.

4- الكافی، ج 1، ص 437، رقم 6؛ شواهد التنزیل، ج 2، ص 222؛ ثعلبی، احمد، الكشف و البیان، ج 8، ص 338.

5- نساء/ 59.

6- الكافی، ج 1، ص 286- 287، ح 1؛ حموئی، فرائدالسمطین، ج 1، ص 317؛ ابن عقده، احمد، كتاب الولایة، ص 202.

7- حاكم نیشابوری، ابوعبدالله، مستدرك: ج 1، ص 108- 109؛ ابن ماجه قزوینی،‌ سنن: ج 1، ص 6، ح 12؛ دارمی، عبدالله، سنن: ج 1، ص 117.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.