تبیان، دستیار زندگی
با توجه به اینکه تقوی دارای مراتب و درجات هست، می توانیم بگوییم حسن عاقبت و سوء عاقبت هم دارای درجات است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سوء عاقبت و حسن عاقبت

عاقبت به خیری

مراتب و درجات سوءعاقبت و حسن عاقبت

با توجه به این که تقوا دارای مراتب و درجات هست، می توانیم بگوییم حسن عاقبت و سوء عاقبت هم دارای درجات است. یک حسن عاقبت داریم به طور مطلق به این معنا که در ابعاد گوناگونش چه اعتقادیِ عقلی‌اش، چه قلبی‌اش، چه عملی‌اش، همه بر طبق خواسته های الهی تنظیم شده باشد. آن تقوا در درجه عالی است؛ مقابلش هم بی‌تقوایی است؛ یعنی خالیِ خالی است از تقوا. در بِین این دو هم درجاتی است.

این را بدانید که اگر تقوایی در کار نبود _ به خصوص آن تقوایی که در ارتباط با قلب مطرح می کنند که عبارت از ایمان و دلبستگی به خدا است _ اگر این دلبستگی قطع شد دیگر کارش تمام است؛ یعنی او عاقبتش به شر است و دیگر تصحیح پذیر نیست. ولی اگر نه، انقطاع نسبت به خداوند به این معنا نبود، آنجاست که لطف و رحمت الهی می آید و در عقبات سیر بعدی‌اش در برزخ تصحیحش می کند تا می‌رسد به قیامت؛ اگر تصحیح نشد بعد در قیامت، اهوال قیامت است که من تصحیحش می‌کند. بحث رحمت آنجا هست. چون با خدا پیوند داشته، اما پیوند ضعیف بوده است.

آنگاه که شخص گناه مرتکب میشود در دل او نقطه ای سیاه حادث میشود؛

اولش این است؛

در نتیجه انسان باید دنبال این باشد که هنگام مرگ با تقوا از دنیا برود؛ که این آیه شریفه می گوید «حقّ تقاته.» تو که ایمان آوردی، تو که به خدا دل بستی، برو دنبال این که این ملکه را که ملکةٌ قدسیةٌ الهیة، در این دنیا تحصیل کنی برای خودت؛ و این اختیاریِ ماست؛ اکتسابی است برای ما؛ موهبتی نیست؛  و این هم در ارتباط با «و من یعظم شعائر الله» است اگر آداب دینی و شرعی را رعایت کردی به این ملکه می رسی؛ و هر چه بیشتر، سطحش بالاتر می‌شود.

«ولا تموتن الا و انتم متقون» - به تعبیرٍ مِنّی-  که من مسلمون را کردم متقون. من همه‌اش با آیه ها آمدم جلو. نعوذ بالله ما نخواستیم تصرف در آیه بکنیم؛ مثل آنجا می ماند که «و ما خلقت الجن والانس الا لیبعبدون.» آنجا آقایان مفسران دارند «اَی لیعرفون.» این مثل همان است. قبلش هم دارد «حَقَّ تُقاتِه»، حقش را ادا کن. «یا أَیُّهَاالَّذینَ آمَنوا اتَّقُواللهَ حَقَّ تُقاته»؛ بعد می گوید «وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنتُم مُّسْلِمُونَ» اشاره به این است «الا و انتم متقون.»

عاقبت دروغگویی

اثر گناه در سوء عاقبت

لذا برویم سراغ روایاتی که در باب هست. به عنوان نمونه یک روایتی را مطرح می کنم که اثر سوءگذاری گناه در قلب را بیان می‌کند که منجر به این می‌شود که انسان نعوذبالله به سوءخاتمه در زندگی‌اش مبتلا می‌شود و وقتی عبور کرد از این نشئه راه برگشت هم بر طبق آیات ندارد دیگر؛ کاری از دستت ساخته نیست دیگر؛ نمی توانی دیگر اصلاح کنی؛ راهی نیست؛ روایت از امام صادق «صلوات الله علیه» است «قال: اِذا اَذنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فی قَلبِه نُکتَةٌ سَوداء» آنگاه که شخص گناه مرتکب می شود در دل او نقطه ای سیاه حادث میشود؛ اولش این است؛ یک نقطه سیاه؛ «فَاِن تابَ اِنمَحَت» اگر پشیمان شد، توبه کرد، لطف الهی این است که آن سیاهی را و تاریکی را خدا محو می کند؛ «وَ اِن زادَ» اگر نعوذ بالله این متنبه نشد و افزود بر گناه، «زادت»؛ آن نکته سوداء توسعه پیدا می کند «حَتّی تَغلِبَ عَلی قَلبِه» گناه  بر روی گناه، گناه بر روی گناه، هر چه گناه بر روی گناه بیاید این سیاهی و تاریکی توسعه پیدا می کند تا این که غلبه می کند بر دل.

گناه، عامل غلبه سیاهی بر سپیدی قلب

یک نکته ای در این روایت هست؛ «غلبه» در جایی است که به تعبیر ما دو نفر با هم درگیر می شوند؛ درست است یا نه؟! کشتی گرفته‌اید یا نه!؟ آن کسی که قوی تر است دیگری را می زند زمین، می گویند «غلبه» کرد بر او؛ معمولاً در درگیری ها می گویند غلبه؛ می دانی اشاره به چیست که حضرت میفرماید «حَتّی تَغلِبَ قَلبِه»؟ معلوم میشود این صفحه دل، سپید است؛ این صفحه الهیه سپید است. اشاره به این است که سیاهی بر سپیدی دل چیره می شود؛ غلبه چیره شدن است. یعنی هر انسانی قلب و دلش از نظر خلقت الهیه مفطور به سپیدی است. یعنی صفحه دلش سیاه نیست؛ این صفحه سپید است؛ خدا به تو صفحه سپید داده است؛ تو داری با این کارهایت سیاهش میکنی. اینجاست که سیاهی بر سپیدی چیره می­شود؛ تاریکی و سیاهی ناشی از گناه بر سپیدی صفحه دل تو غلبه پیدا میکند.

آن وقت کار به کجا می رسد؟ «فَلا یُفلِح بَعدَها اَبدا» وقتی سراسر دل را گرفت دیگر راهی ندارد؛ راه رستگاری دیگر ندارد؛ بسته می‌شود. این همان سوءعاقبت ناشی از عمل خارجی انسان است؛ فرورفتن در گناه سوءخاتمه می آورد. سوءخاتمه یعنی این. سراسر دل را این تاریکی معصیت می گیرد؛ گناه می گیرد؛ جوری که دیگر راه بسته می شود بر او. این همان معنا است که در باب مسئله تقوا آمده است و آن این است که شخصی که از این دنیا بی تقوا برود دیگر راه به جایی نخواهد برد. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی محمد و آل محمد...


برگرفته از فرمایشات حضرت آیت الله مجتبی طهرانی

تنظیم: گروه دین و اندیشه – مهدی سیف جمالی