در لانهی دیگران منه گام
مروری بر برجسته ترین آموزه های اجتماعی شعر پروین
بخش اول ، بخش دوم :
4ـ عدم تجاوز به حقوق دیگران:
در لانهی دیگران منه گام/ خاشاك ببر، بساز لانه
بی رنج، كسی نیافت آرام/بی سعی، نخورد مرغ دانه
زشت است ز خلق خواستن وام/تا هست ذخیرهای به خانه
(ص 396)
5ـ كمك به دیگران و نوع دوستی:
دل ویرانه عمارت كردن/خوشتر از كاخ برافراختن است
(ص 404)
و همچنین:
شاید كه سمند مهر راندی/نانی به گرسنهای رساندی
آفت زدهی حوادثی را/از ورطهی عجز وارهاندی
از دامن غرقهای گرفتی/تا دامن ساحلش رساندی
(ص 408)
6ـ توجه به امنیت جامعه:
بزرگمهر به نوشیروان نوشت كه خلق /ز شاه، خواهش امنیت و رفاه كنند
(ص 387)
یا:
از دست مده به فكرت خام/ امنیت ملك آشیانه
(ص 396)
7ـ قناعت، همراه سعی و كسب روزی حلال:
به صحرا سرود اینچنین خار كن/ كه از كندن خار، كس خوار نیست
جوانی و تدبیرو نیروت هست/به دست تو اینكارها كار نیست...
مپیچ از ره راست، بر راه كج/چو در هست، حاجت به دیوار نیست
گهی كم به دست اوفتد، گه فزون/بساز ار درم هست و دینار نیست
(ص 1-260)
از زیباترین اشعار پروین كه ابیاتی از آن به شكل ضرب المثل درآمده و فراگیر شده است و سعی و عمل را بسیار می ستاید؛ صحبت و مناظرهی "مور و سلیمان" است:
به راهی در، سلیمان دید موری/ كه با پای ملخ میكرد زوری
به زحمت خویش را هر سو كشیدی/وزان بار گران، هر دم خمیدی...
به تندی گفت: كای مسكین نادان/چرایی فارغ از ملك سلیمان؟
بیا زین ره، به قصر پادشاهی/بخور در سفرهی ما هرچه خواهی
رهست اینجا و مردم رهگذارند/مبادا بر سرت پایی گذارند
بگفت: از سور، كمتر گوی با مور/كه موران را قناعت خوشتر از سور
مرا امید راحت هاست زین گنج/من این پای ملخ ندهم به صد گنج...
(ص 4-263)
پروین در ادامهی این شعر، آنچنان هنرمندانه، ایدهها و آموزههای اخلاقی و اجتماعیاش را ارایه میكند كه عمل كردن به همین پندهای ساده و كوتاه میتواند، پایانی بر بزهكاری در هر جامعهای باشد:
مرو راهی كه پایت را ببندند/ مكن كاری كه هشیاران بخندند
گه تدبیر، عاقل باش و بینا/ره امروز را مسپار فردا
حساب خود نه كم گیر و نه افزون/منه پای از گلیم خویش بیرون
اگر زین شهد، كوته داری انگشت/نكوبد هیچ دستی بر سرت مشت
چه در كار و چه در كار آزمودن/نباید جز به خود محتاج بودن
(ص 265)
از این نمونهها در دیوان به وفور قابل مشاهده است:
بی رنج نوك و پا نتوان چینه جست و خورد/گر آب و دانهای است به خونابه خوردن است
(ص 37)
با كمی تأمل میبینیم كه این بیت، جوابی برای راحت طلبیهای جهان و جامعهی معاصر است. در ادامه نیز بیتی از زیاده طلبیهای جهان معاصر میآورد:
با طعمهای ز جوی جری اكتفا كنید/آسیب آدمی است هرآنجا كه ارزن است
(ص 371)
8ـ توجه به تربیت فرزندان به وسیله ی والدین:
در پایان این صفحات مختصر، با اشارهای كوتاه به جایگاه پند و اندرز و تربیت والدین با شكلهای نمادین در اشعار پروین، این مقاله را به پایان میبریم. اگر چه نمونهها و شواهد در تمام مقولههای یافته شده بیش از مختصر مجال این چند سطر است:
موشكی را به مهر ،مادر گفت/ كه بسی گیر و دار در ره ماست
سوی انبار، چشم بسته مرو/كه نهان،فتنهها به پیش و قفاست
تله و دام و بند بسیار است/دهر بی باك و چرخ بی پرواست
(ص 320)
یا مرغی كه در پاسخ فرزند فزون طلبش از روی راهنمایی میگوید:
خندید مرغ زیرك و گفتش تو كودكی/ كودك نگفت: جز سخن كودكانهای
آگاه و آزموده توانی شد آن زمان/كآگه شوی ز فتنهی دامی و دانهای
زین آشیان ایمن خود، یادها كنی/چون سازد از تن تو حوادث نشانهای ...
(ص 323)
یا نصیحت ماكیان به جوجههای خود دربارهی طلب درست روزی:
با مرغكان خویش چنین گفت ماكیان/ كای كودكان خرد، گه كار كردن است
روزی طلب كنید، كه هر مرغ خرد را/اول وظیفه رسم و ره دانه چیدن است
(ص 37)
در اینجا یكی از زیباترین جلوههای پند پدر به فرزند، در داستان "مرد برزگر" رخ نمایی میكند:
برزگری پند به فرزند داد/ كای پسر، این پیشه پس از من تراست
مدت ما جمله به محنت گذشت/نوبت خون خوردن و رنج شماست
دانه چو طفلی است در آغوش خاك/روز و شب این طفل به نشو و نماست
هرچه كنی كشت همان بدروی/كار بد و نیك چو كوه و صداست
راستی آموز، بسی بو فروش/هست در این كوی كه گندم نماست
نان خود از بازوی مردم مخواه/گر كه تو را بازوی زور آزماست...
(ص 80-279)
همچنین نمونهی پایانی كه به آموزندهترین شیوه از زبان شاعر بیان شده است:
خلید خار درشتی به پای طفلی خرد/ به هم برآمد و از پویه بازماند و گریست
بگفت مادرش: این رنج اولین قدم است/ز خار حادثه، تیه وجود خالی نیست
هنوز نیك و بد زندگی به دفتر عمر/نخواندهای و به چشم تو راه و چاه یكی است
ندیده زحمت رفتار، ره نیاموزی/خطا نكرده، صواب و خطا چه دانی چیست
هزار كوه گرت سدره شوند، برو/هَزار ره گرت از پا در افكنند بایست
(ص 243)
محمد مرادی (دانشجوی كارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز)
تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان