تبیان، دستیار زندگی
زبون – به فتح اول و سکون آخر که نون باشد ، به معنی ضایع و بد باشد و زیردست و بیچاره و ضعیف ، و نالنده و گرفتار و راغب نیز گویند ، و به ضّم اول خریداری باشد که چیزها را برغبت تمام بخرد ، و در عربی شتری را گویند که به وقت...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بحثی لغوی درباره ی واژه ی" زبون" در فرهنگ برهان قاطع (1)

«زبون – به فتح اول و سکون آخر که نون باشد ، به معنی ضایع و بد باشد و زیردست و بیچاره و ضعیف ، و نالنده و گرفتار و راغب نیز گویند ، و به ضّم اول خریداری باشد که چیزها را برغبت تمام بخرد ، و در عربی شتری را گویند که به وقت دوشیدن دوشنده را لگد زند ، و جامه ی کوچکی که در زیر قبا پوشند.» (2)

صفحه ی 1005 ، ستون دوم ، زبون – در برهان قاطع و برخی از نسخ بسیار مغلوط جهانگیری و نسخه ی پر غلط چاپی آن کتاب «زبون» به معنی «خریداری که در خریدن راغب بود» با ضم زاء ضبط شده است. به نظر می رسد که این ضبط اصلی ندارد و صرفاً ناشی از غلط و سقط در نسخه های جهانگیری است . اتفاقاً در نسخ جهانگیری مکرر دیده می شود که به خاطر سقط یک لغت ، ضبطی نادرست برای لغت دیگر به وجود آمده . برای مثال : در نسخه ی چاپی ، ذیل ماده ی «سبغانه» آمده :

«با اول مفتوح به ثانی زده بیعانه بود... و با اول مفتوح و ثانی مضموم دو معنی دارد: اول معروف و دوم به معنی چست و چالاک باشد ....» چنانکه ملاحظه می گردد ضبط های مختلف ماده ی «سبک» همه بر اثر افتادن آن از نسخه ، در ذیل ماده ی «سبغانه» قرار گرفته و بیننده ی زودگذر را دچار اشتباه می سازد. (3)

زبون علاوه بر معانی فارسی و عربی – که در کتب متداول لغت آمده است – بدین معانی نیز استعمال شده : گول ، ابله ، مغبون ، حریف ، ارباب رجوع ، مشتری دکانی که از یک فروشنده خرید کند ، مشتری ، فروشنده ، دوست...

شاید در مورد ماده «زبون» سقط و تشویشی در عبارت نساخ رخ داده باشد ، یا به دلیل دیگر این ضبط غلط در نسخه ها راه یافته باشد ، قرائنی که بی اصلی این ضبط ( ضم زاء) را در «زبون» تأیید می کنند از این قرار است:

1 – این ضبط در بسیاری از نسخ جهانگیری وجود ندارد.

2 – در فرهنگ میرزا و مؤید الفضلاء و شعوری و سروری و رشیدی «زبون» با همان ضبط معروف به معنی خریدار و راغب آمده.

3 – نقل رشیدی و سروری «زبون» به فتح زاء را به معنی راغب و خریدار از فرهنگ میرزا خود دلیل صحت نسخ فرهنگ میرزا است ، علاوه بر این که نشان می دهد این معنی را در مدرکی دیگر نیافته اند. با توجه به این نکته احتمال این که مؤلف فرهنگ جهانگیری که خود فرهنگ میرزا را در اختیار داشته ، ضبط ( ضم زاء ) را از جای دیگر و به معنی خریدار راغب آورده ، جداً ضعیف به نظر می رسد.

در عین حال وجود یک نکته عامل تردید بیشتری است و آن این است که عبارت برهان و جهانگیری با عبارت سروری ، رشیدی ، مؤید الفضلاء و فرهنگ میرزا ابراهیم کاملاً متفاوت است و هر یک مفهومی جداگانه دارد.

در برهان و جهانگیری عبارت چنین است : «به معنی خریداری باشد که چیزها را برغبت تمام بخرد.»

اما عبارت فرهنگ میرزا و آن دیگر کتب چنین است : «زبون بفتح : راغب و خریدار» با توجه بدین نکته احتمال وجود مدرکی دیگر در دست مؤلف جهانگیری و یا برهان اندکی قوت می گیرد.

در یک مورد از قاموس عصری نیز زبون با ضم زاء آمده ولی ظاهراً غلط چاپی است؛ زیرا در دیگر موارد آن کتاب زبون به فتح زاء معادل CLIENT;CUSTOMER آمده است.

در این میان آنچه مؤلف غیاث از سراج نقل کرده شگفت آور و مخالف صریح همه ی کتب لغت است . زیرا «زبون» را به ضم زاء به معنی اسیر و ضعیف آورده است.

زبون علاوه بر معانی فارسی و عربی – که در کتب متداول لغت آمده است – بدین معانی نیز استعمال شده : گول ، ابله ، مغبون ، حریف ، ارباب رجوع ، مشتری دکانی که از یک فروشنده خرید کند ، مشتری ، فروشنده ، دوست ، فاسق زن. جوهری دو معنی نخست را یاد کرده و ظاهراً عربی ندانسته . زمخشری در اساس البلاغة و صاحب محیط المحیط کوشیده اند زبون را بدین دو معنی حقیقتاً یا مجازاً از ریشه ی عربی «زبن» به معنی «دفع» بیاورند.

مؤلف متن اللغة زبون را به معنی خریدار ، مشتری ، دوست ، گول و حریف ، آرامی دانسته است.

مؤلف تفسیر الالفاظ الدخیله زبون را به معنی مشتری آرامی و زبون به معنی ابله در فارسی دانسته و این اخیر اصلی ندارد. در زبان فارسی زبون تنها به معنی ضعیف ، اسیر ، خوار ، مقهور ، زیردست و لاغر و نزار آمده ، و شاید بتوان این دو بیت را شاهد زبون به معنی گول و مشتری آورد:

ستد و داد را مباش زبون

مرده بهتر که زنده مغبون ( سنایی)

ای بوده زبون تن ز بهر تن

همواره چرا زبون بزاری؟ ( ناصر خسرو)

در آرامی زبن ( ZEBAN) فعل است که از خریدن ( تفسیر الالفاظ الدخیله ) ( کازیمیرسکی ) ( دزی ج 1 ) .

ناظم الاطباء زبون را به معنی بیعانه آورده ( رک : زبون ، ربون) و ظاهراً «زبون» با زاء تصحیف «ربون» با راء مهمله است. رک : معرب جوالیقی ، نشوء اللغة و لسان العرب : عربون ، اربون و ربون.

پی نوشت ها

1 - برهان قاطع ، تألیف محمد حسین بن خلف تبریزی متخلص به برهان ، به اهتمام دکتر محمد معین ، کتابفروشی ابن سینا ، چاپ دوم ، فروردین 1342 ، جلد پنجم ، تعلیقات ، عبدالحسین حائری ، صص 278 – 275 .

2 – همان ، جلد دوم ، حرف «زای»، صص 1005.

3 – ر. ک . صص 13 همین مجلد (م . م.)

استاد عبدالحسین حائری