تبیان، دستیار زندگی
وای بر ما اگر هزاران سال دیگر مردم یک دیاری بگویند که ما اهل ایران نیستیم، علی تنها بماند...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

من خاک شوم پای امامم بوسم

شاید بعضی از ما، بارها آرزو کرده باشیم که ایکاش در دوران دفاع‌مقدس حضور داشتیم و می‌توانستیم از این امتحان الهی مانند شهداء ، سرافراز بیرون بیاییم . این نهایتِ آرزوی کسانی است که دل در گرو راه شهداء و امام شهداء دارند.

شهدا

هر روز ، روز امتحان الهی است. فقط جبهه‌ها و صحنه ‌ها تغییر کرده است . آن روز ، شهداء به فرمان روح الله در صحنه‌ ی دفاع‌مقدّس ، خوش درخشیدند و برای همیشه تابان شدند و امروز ما در صحنه‌ ی دفاع از آرمان‌ های شهداء که همان دفاع از ولایت ، ارزش‌ها ، اسلام و انقلاب است ، مورد آزمایش الهی قرار گرفته است.

لحظه‌ای با خود بیاندیشیم که اگر شهدای گران‌ قدر مانند شول ، زنگی‌آبادی ، ماهانی ، مغفوری و... بودند ، امروز در مقابل فتنه ‌ها و توطئه ‌ها در کجا قرار می‌گرفتند؟!

امروز ، روزِ امتحان ولایت‌ مداری و میزانِ سنجش ، پای‌ بندی به ولایت است.

من می‌خواهم سرباز با کفایت ولایت باشم . اما نگرانم که در این آزمونِ حساس ، نتوانم سربلند بیرون آیم و مصداق « مغضوب‌علیهم »گردم.

بارالها! من به ریسمان محکم ، « کتاب‌الله و عترت اهل بیت » تمسک می‌ جویم و از تو می‌خواهم در این وانفسای انکارِ حقایق و وجدان ‌های خفته، دستم را بگیری و از درگاه قرآن و ولایت کوتاه نکنی.

امروز ، روزِ امتحان ولایت‌ مداری و میزانِ سنجش ، پای‌ بندی به ولایت است.

اراده‌ام بر این استوار شده که رهروِ راه شهدا در مسیر امامت و خادم خادمین خیمه‌ ی ولایت باشم ، ادرکنی یاالله ، یاالله ، یاالله .

یوسف زهرا!!

تو خود از دلم خبرداری و می‌دانی که جوی محبّت در آن روان است و به سوی تو جریان دارد.

مگر نه این‌كه « عادتكم الاحسان و سجیتكم الكرم »، پس بیا و « ثبت لی قدم صدقک » و تو خود از این منجلاب آخرالزمان رهایم كن تا قصه  جاماندگان از قافله‌ی عشق برایم پیش نیاید.

رهبر

چه بسا هم‌ قطاران خودم كه در این روزگار ، شهادت برایشان مسخره شده و یا این حرف‌ ها را خرافات می دانند و اخیراً شهید جدید هم ساخته‌اند!!!

خیلی ها به دنبال جای خالیِ روح اللهِ تو هستند و علیِ تو را یا نمی بینند و یا نمی خواهند ببینند و دم از وا هجرتا می زنند كه به واقع «أین تذهبون »؟

آقای من!

سفره‌ام پرشده است ازكج فهمی و كوتاه بینی و بی بصیرتی كه بارها و بارها طعم تلخ و گزنده‌اش مزاقتان را آزرده است و هر بار عرق شرم من است كه...

نمی‌خواهم روزی برسد كه آهِ حسرت دیگران برایم بلند شود كه « دیدی فلانی هم برید...»

مولای من !

اگر لیاقت « عمّار » شدن را ندارم ، مپسند كه خدای نكرده « زبیر » امّت تو گردم...

این روزها به معنای واقعی به این نتیجه می ‌رسم كه شهداء برنده ‌ی واقعی بوده اند و همان‌ها بودند که فارغ التحصیل مکتب ولایت شدند.

مگر مردم کوفه همان ‌ها نبودند که دم از امامت علی علیه السّلام می زدند ، و در مقابل امام زمان خود ایستادند؟!!!

وای بر ما اگر هزاران سال دیگر مردم یک دیاری بگویند که ما اهل ایران نیستیم، علی تنها بماند...


منبع :

برگرفته از ماهنامه شمیم عشق

تنظیم برای تبیان :

بخش هنر مردان خدا - سیفی