تبیان، دستیار زندگی
تاریخ عقل و تعقل، همزاد تاریخ بشرى است؛ وجه ممیز انسان از موجودات دیگر، عقل او است، و آدمى با تعقل به حیات انسانى خویش ادامه مى‏دهد. به فرموده امام على علیه السلام «الانسان بعقله؛ انسان به عقل خود انسان است.»[
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عقل و منطق در نظام آموزش حوزه های علمیه
مناره

اشاره:

آنچه  می آید، با توجه به جایگاه عقل در نظام دستورات اسلام، به نقش عقلانیت در برنامه های تعلیم و تربیتی حوزه های علمیه و تربیت طلاب موفق اشاره می کند و پس از آن با توجه به گفتار استاد مطهری نقش منطق را در توسعه واقع بینی و عقلانیت حوزه ها مورد توجه قرار می دهد و پس از آن مسئولان آموزشی نظام آموزش حوزه را به ضرورت آسیب شناسی آموزش منطق در حوزه ها جلب توجه می دهد.

تاریخچه تعقل

1- تاريخ عقل و تعقل، همزاد تاريخ بشرى است؛ وجه مميز انسان از موجودات ديگر، عقل او است، و آدمى با تعقل به حيات انسانى خويش ادامه مى‏دهد. به فرموده امام على عليه السلام «الانسان بعقله؛ انسان به عقل خود انسان است.»[1] و باز مى‏فرمايند: «اصل الانسان لبه؛ اصل انسان خرد او است.» [2]. سخن از عقل و عقلانیت بسیار گفته شده است و هر حکیم و فیلسوفی و یا دانشمند و صاحب فضلی در این وادی وارد گشته و از این ویژگی برتر انسان سخن گفته است.

«عقلانيت در نخستين معنايش مفهومي كه فيلسوفان كوشيده‏اند آن را به گونه‏اي توصيف كنند كه شامل هر عمل و باور و گرايشي باشد كه بر يك استدلال مشروع و به حق مبتني است.»«به هر حال عقلانيت، وصف خاص عامل‌هاي انساني شناخت است، وصفي كه انسان‌ها وقتي باور‌ها را بر پاية ادلة مناسب مي‌پذيرند و به آن متصف مي‌شوند. ارسطو عقلانيت را ويژگي كليدي‌اي مي‌دانست كه انسان را از جانوران ديگر متمايز مي‌سازد.» [3]

ارسطو در تربيت بر آمادگي متربي براي پذيرفتن استدلال و منطق تاكيد مي ورزد. او در تأكيد بر عقلانيت در تربيت مي گويد:

«آنچه آدمي را از ديگر جانوران متمايز مي كند، خرد و عقل انسان است و از آنجا كه كمال هر چيز در هويدا كردن طبيعت حقيقي خويش است و طبيعت حقيقي انسان همانا خرد اوست، بنابراين خرد انسان برترين راهنماي آدمي است»[4]

اما آنچه در میان انبوه مباحث راجع به عقل، در نسبت عقلانیت با طلبگی باید مد نظر قرار گیرد و در این مجال کوتاه باید بدان اندیشید مقوله عقلانیت به عنوان یکی از لوازم طلبگی و سازمان روحانیت است.

تعقل درآیات و  روایات

2- در آیات مختلف و روایات فراوان به عقل و عقلانیت توجه ویژه ای شده است و آثار و برکات فراوانی برای این نعمت الهی برشمرده اند. از نظراسلام انسان با توانايي برگرفته از عقل و انديشه به كنه و عمق امور پي مي برد. اينكه در قرآن و روايات پرورش اين توانايي و استفاده از آن در فهم دين مورد تاکید قرار گرفته است، نشان دهنده اهميت نقش عقل در فهم و درك حقايق و تكاليف ديني است. در قرآن تفكر و تعقل هدف و غايتي براي فهم آيات الهي عنوان شده است. به عنوان مثال در قرآن آمده است كه: «خداوند اينگونه مردگان را زنده مي كند و آيات خود را به شما مي نماياند تا تعقل كنيد.» [5]

بنابراین يكي از اهداف مهم تربيت از ديدگاه اسلام، خرد ورزی و عقل گرايي است. بهره گيري از عقل در آموزش و تربيت ديني از دو جهت ضروري است اول اينكه نفوذ در انسان و بيان آيات الهي با مورد خطاب قرار دادن عقل ممكن است زيرا تمايز خير و شر، صلاح و فساد بر عهده عقل است. دوم اينكه براي تجزيه و تحليل و پذيرش اطلاعات و به كارگيري آن در تمام جوانب زندگي ،عقل از جايگاه والايي برخوردار است. [6]

تعقل و عقل گرايي در رفتار هاي انسان موجبات رشد و شكوفايي افراد و جامعه ديني را فراهم مي سازد. قرآن كريم در موارد متعدد و به مناسبت هاي مختلف بر ضرورت بكار گيري عقل تأكيد نموده، از اين طريق، رشد و شكوفايي عقلي انسانها را در زندگي خود فراهم مي سازد. از اين رو مي توان نتيجه گرفت كه از ديدگاه قرآن كريم و روایات، انسانها با بر خورداري از عقل و با بكار گيري آن مي توانند درستي از نادرستی را تشخيص دهند. و به همين دليل، قرآن كريم انسانها را تغيير دهنده سرنوشت خود معرفي مي كند. [7] و تعصب و تقلید را نقطه مقابل عقلانیت و حقیقت گرایی می داند که نتیجه تحجر گرایی و جمود است و راه اصلاح و تربیت فرد و جامعه را می بندد.[8]

از منظر مولانا تقليد و تحقيق  با هم متفاوتند:

از مقلد تا محقق فرق‌هاست                  كاين چو داوود است و آن ديگر صداست

بنابراین نظام تربیتی حوزه علمیه باید در پی کسب دانشی استوار شود که فی نفسه ارزشمند باشد و موجب اعتلا و شکوفایی عقل انسان و سلامت جامعه شود. از این رو در آموزش حقیقی نباید توده اطلاعات ناپیوسته، پراکنده و بی معنی را در ذهن دانش آموز انباشت. چنین آموزشی خسته کننده و بی اثر است چرا که او را به تحوّل، حرکت و تلاش رهنما نیست. بلکه باید با توجه به دو ملاک مهم استعداد و سعادت هر فرد و سلامت جامعه از میان دانش ها و تجربه های بشری، و از میان دانش ها آنچه را که مفید به حال فرد و جامعه است انتخاب و به دانش آموز تعلیم داد تا خود دانش آموز بتواند با علاقه و آزادی علمی و تلاش فردی، اصول محوریِ فرا گرفته را کاربردی و تکمیل نماید. چرا که ذهن انسان تماماً ثابت و انفعالی نیست که فقط پذیرنده باشد بلکه قدرت تجزیه و تحلیل و ترکیب و توسعه آموخته های خود را دارد. بر این اساس، مردم وقتی عاقل شدند زمینه سازی برای حکومت جهانی هم آسان خواهد بود. از این رو مهمترین رسالت حوزه علمیه در باب تربیت طلاب این است که طلاب را به سوی زندگی عاقلانه سوق دهند.

اهداف تعقل

3- یکی از اهداف مهم تعقل و عقلانیت، واقع بینی است. «واقع بینی» به این معنا است که انسان ها بتوانند امور را آن چنان ببیند که هست. و آنچه واقعیت و حقیقت دارد را تجزیه و تحلیل واقع بینانه کنند. در مقابل واقع بینی «پندار بینی» قرار دارد. پندار بینی زایده حالتی در انسان است که خود را بر حق دانسته و امور جهان را آن چنان تفسیر می کند که خود می خواهد. این روحیه برآمده از حاکمیت جدل، تعصب و خود بینی است از این رو بهترین راه توسعه واقع بینی آشنایی با سازوکارهای واقع نگری و قواعد تعقل و شناخت انواع و ابعاد خطاهای ذهنی است. از میان دانش های بشری آنچه بیشترین تأثیر را در این مهم دارد منطق است. منطق عبارت است از مجموع قواعد و قوانيني كه مراعات آنها ذهن را از خطاي فكر مصون مي‌‌دارد. از این رو استاد مطهری می گوید:

«مى توان گفت منطق از لحاظ فائده داراى دو جنبه است: جنبه مثبت و ايجابى و جنبه سلبى و منفى. جنبه مثبتش اينست كه انسان را در تفكرات شخصى خودش رهبرى مى كند، و جنبه سلبيش اينست كه جلو گمراهى و فريب خوردن انسان را از مغالطه هاى مشابه برهان و دليل عقلى مى گيرد. منطق براى جميع رشته هاى علمى مفيد است و براى معاشرتهاى اجتماعى نيز لازم و سودمند است.» [9]

پرورش عقلانیت در حوزه

4- استاد مطهری در مقاله «مشکل اساسی در سازمان روحانیت» در بیان یکی از مشکلات و نواقص نظام آموزشی حوزه علمیه را این گونه بیان می دارد:

«افراط در مباحثه و شيوع علم اصول در عين اينكه يك نوع قدرت و هوشيارى در انديشه طلاب ايجاد مى كند يك نقص دارد، و آن اينست كه طرز تفكر طلاب را از واقع بينى در مسائل اجتماعى دور مى كند، و به واسطه اينكه حتى منطق تعقلى ارسطوئى نيز به قدر كافى تحصيل و تدريس نمى شود، روش فكرى طلاب بيشتر جنبه جدلى و بحثى دارد. و اين بزرگترين عاملى است كه سبب مى شود طلاب در مسائل اجتماعى واقع بينى نداشته باشند.»[10]

این فراض از کلمات استاد نکات بسیار مهمی را بیان می دارد:

الف : میان واقع بینی در مسائل اجتماعى با روش فكرى طلاب ارتباط مستقیمی وجود دارد.

ب:  شیوه جدلی و بحثی، مانع واقع بینی در مسائل اجتماعى می شود.

ج:  علم اصول با همه آثار مثبتی که دارد روش جدلی و بحثی را در ذهن طلاب ایجاد می کند.

د:  یکی از راه های پرهیز از شیوه جدلی و بحثی و ایجاد واقع بینی در درک مسائل اجتماعى تحصيل و تدريس منطق تعقلى است.

5- در حوزه های علمیه منطق تعقلى نيز به قدر كافى تحصيل و تدريس نمى شود.

با توجه به این اظهارات این پرسش ها مطرح می شود که چرا علي رغم آموزش منطق، توانايي رعايت دقيق و به كارگيري سريع قواعد منطقي را به دست نمي آوريم؟ چرا نظام آموزشي منطق صرفاً به كسب معلومات و معرفت منطقي مي انجامد و مهارت منطقي را افزايش نمي دهد؟ چرا در برنامه هاي آموزش منطق، آن را به صورت كاربردي فرا نمي گيريم؟

5- «واقعا آموزش منطق از دشوارى‏هاى خاص برخوردار است؛ چون منطق در مقام تدريس و معرفى مفاهيمى است كه از نوع معقولات ثانوى فلسفى هستند، آن هم از سنخ معقولات ثانى منطقى. يعنى ظرف عروض و اتصاف اين مفاهيم، همگى ذهن هست. وقتى ما با اين گونه مفاهيم سر و كار داريم كه هم منشأ انتزاع خارجى ندارد و هم ما به ازاء خارجى ندارد، خيلى كار دشوار مى‏شود. يعنى مفاهيم در نهايت انتزاع و تجرد هستند و هر مقدار كه تفهيم اين مفاهيم دشوارتر باشد، طبعا رسالت معلم هم بيشتر خواهد بود.» [11] بنابراین آسیب شناسی آموزش منطق در حوزه های علمیه با توجه به عواملی همچون1- ویژگی اساتید، 2- سبك نگارش متون كتاب، 3- روش تدريس و 4- نقش طلاب به عنوان فراگيران اصلي یک ضرورت بسیار مهم در شناخت ابعاد عقلانیت طلاب است.


سید مهدی موسوی


منابع

1. الآمدى، عبدالواحد، غررالحكم، حديث 230 .

2. الفتال النيسابورى، روضة‏الواعظين، ص 8; شيخ صدوق، الامالى، ص 312; علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 1، ص 82 .

3. عقلانیت، فصلنامه ذهن، ش17، بهار 1383.

4. علي محمد كاردان و همكاران. فلسفه تعليم و تربيت. جلد يك. انتشارات سمت. سال 1372، ص 179.

5. سوره بقره، آيه 72.

6. سيد مهدي سجادي، تبيين و ارزيابي رويكرد عقلاني به تربيت ديني (قابليتها و كاستي ها).

7. رعد، آيه: 14.

8. بقره، آیه:170؛ احزاب، آیه:67.

9. مرتضی مطهری، مقالات فلسفی، ج2، ص13.

10. مرتضی مطهری، ده گفتار، ص293.

11. آسيب‏شناسى روش‏هاى آموزش منطق در حوزهآسيب‏شناسى روش‏هاى آموزش منطق در حوزه، در مصاحبه با استاد منتطري مقدم، کتاب روش، زمستان 1382، پیش شماره 1.