تبیان، دستیار زندگی
احتضار لحظات پیش از مرگ است كه به دلیل حضور مرگ یا حضور ملائكه یا حضور اهل و عیال در آن لحظات آن را احتضار گویند. در شرع مقدس براى این لحظات آداب و احكامى وضع شده است كه ذیلا و به اختصار در سه بخش واجبات و مستحبات و مكروهات بیان مى شود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لحظه مرگ چه کنیم؟

روح

جانش به گلوگاه مى رسد، اما ما به او نزدیك تریم

فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ  و َأَنتُمْ حِینَئِذٍ تَنظُرُونَ و َنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لَّا تُبْصِرُونَ فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَیْرَ مَدِینِینَ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِینَ .(واقعه /83 - 87)

پس چرا آن گاه كه جان به گلوگاه رسد و شما در این هنگام مى نگرید، تكذیب نمى كنید؟ ما از شما به او نزدیكتریم، ولى شما نمى بینید. اگر قیامت را باور ندارید، اگر راست مى گویید، بازش گردانید.

"احتضار" لحظات پیش از مرگ است كه به دلیل حضور مرگ یا حضور ملائكه یا حضور اهل و عیال در آن لحظات آن را "احتضار" گویند. در شرع مقدس براى این لحظات آداب و احكامى وضع شده است كه ذیلا و به اختصار در سه بخش واجبات و مستحبات و مكروهات بیان مى شود:

الف ) واجبات

باید محتضر، یعنى كسى كه مرگ در نزد او حاضر مى شود، رو به قبله شود و اگر نمى تواند، اطرافیانش او را (اگر اذیت نمى شود) رو به قبله كنند، به گونه اى كه كف پاهایش به طرف قبله باشد، و اگر ممكن نباشد او را به پهلوى راست یا پهلوى چپ رو به قبله كنند.

رو به قبله كردن محتضر مسلمان واجب است و اجازه گرفتن از ولى او لازم نیست .

از امام على(علیه السلام) روایت شده كه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) بر بالین محتضرى از دودمان عبدالمطلب آمد در حالى كه مریض رو به قبله نبود. حضرت فرمودند: "او را رو به قبله كنید، زیرا اگر شما چنین كردید فرشتگان و خداوند به او رو كنند و این چنین باشد تا قبض روح شود.1

ب ) مستحبات

مستحب است شهادتین اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اقرار به امامت دوازده امام(علیهم السلام ) و دیگر عقاید حقه شیعه را به كسى كه در حال جان دادن است طورى تلقین2  كنند كه بفهمد، و نیز مستحب است این موارد را تا وقت مرگ براى او تكرار كنند. از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) روایت است كه "به بیماران خود به هنگام مرگ كلمه لا اله الا الله را تلقین كنید، زیرا هر كس كلمه آخرش لا اله الا الله باشد به بهشت خواهد رفت 3 همچنین مستحب است كلمات فرج را به او تلقین كنید و آن كلمات این است : لا اله الا الله الحلیم الكریم ، لا اله الا الله العلى العظیم ، سبحان الله رب السموات السبع و رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و ما تحتهن و رب العرش العظیم و الحمدلله رب العالمین و الصلوه على محمد و اله الطیبین4  نیز مستحب است این دعاها را به او تلقین كنند: اللهم اغفرلى الكثیر من معاصیك واقبل منى الیسیر من طاعتك5 اللهم فارحمنى فانك رحیم 6 و مستحب است كه براى سریع و راحت جان دادن محتضر، بر بالین او سوره هاى مبارك یس ‍ و الصافات و احزاب و نیز آیة الكرسى و آیه 54 از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره را بخوانند و البته هر چه از قرآن بخوانند خوب است .

مستحب است اگر نزع روح بر او سخت شد (در صورتى كه اذیت نمى شود) او را به محلى در خانه كه در آنجا نماز مى خوانده ببرند.7

مستحب است شهادتین اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اقرار به امامت دوازده امام (علیهم السلام ) و دیگر عقاید حقه شیعه را به كسى كه در حال جان دادن است طورى تلقین كنند كه بفهمد، و نیز مستحب است این موارد را تا وقت مرگ براى او تكرار كنند.

ج ) مكروهات

تنها گذاشتن محتضر و گذاشتن چیز سنگینى بر روى شكم او و حضور شخص جنب و زن حایض نزد او و نیز زیاد حرف زدن و گریه كردن و تنها گذاشتن زنان در نزد او، مكروه است .

33. احتضار: مواجهه با صحنه هاى هول انگیز و جانكاه

كَلَّا إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِیَ وَ قِیلَ مَنْ رَاقٍ  وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ (قیامت : 26 - 29)

آرى ، چون جان به گلوگاه رسد و گفته شود كه چه كسى است كه افسون بخواند و یقین كند كه زمان جدایى فرا رسیده و ساقهاى پا در هم پیچیده شوند.

"راق " اسم فاعل از "رقى " به معناى بالا رفتن است ، و "راق " یعنى بالا برنده ، و "من راق " یعنى چه كسى بالا برنده است (ملائكه رحمت یا عذاب ؟) و "ارتقاء" هم از همین ریشه به معناى درجه درجه بالا رفتن است .

"تراقى " جمع "ترقوه " یعنى استخوانهایى كه اطراف گلو را گرفته ، و منظور خود گلوست . علت تسمیه از این جهت است كه در وقت مرگ جان از آن بالا مى آید.

مرده کفن

گزارش على (علیه السلام) از لحظات احتضار و بعد از آن

امام على (علیه السلام) امام فصیحان و بلیغان و امیر سخنوران در بخشى از خطبه 83 نهج البلاغه بعد از سخنى درباره چگونگى خلقت انسان و گرایشها و گزینشهاى او در مسیر زندگى مى فرمایند: "هنوز كوشش او در راه هوا و هوس و وصول به آرزوهایش پایان نپذیرفته است كه ناراحتیهاى مرگ به او نزدیك مى شود، روزها متحیر و شبها در درون دردها و بیماریها تا به صبح بیدار است ، در میان برادرى غمخوار و پدرى مهربان افتاده صداى همسرش به گریه بلند است (و همسر یا مادرش ) در كمال اضطراب و ناراحتى به سینه مى كوبد، اما او در حالت بیهوشى و سكرات مرگ و غم و اندوه بسیار و ناله دردناك و جان دادن ، با انتظارى رنج آور دست به گریبان است (و سرانجام جان مى سپارد). سپس او را مایوسانه در كفن مى پیچند و در حالى كه آرام و تسلیم است بر مى دارند و بر روى چوبهاى تابوت مى افكنند. خسته و كوفته و لاغر به سفر آخرت كه در پیش دارد مى رود. دوستان و فرزندان و جمع برادران او را به دوش مى كشند و او را تا سر منزل غربت و خانه اى كه هرگز از او نمى توان دیدن كرد و در وحشت و تنهایى باید در آن به سر برد پیش مى برند، اما هنگامى كه تشییع كنندگان و ناله سر دهندگان بر گردند، او را در حفره گور مى نشانند. او از ترس و تحیر در سوال و لغزش در امتحان آهسته سخن مى گوید، و بزرگ ترین بلا در آنجا آب سوزان آتش دوزخ و برافروختگى شعله ها و نعره هاى آتش است : نه لحظه اى مجازات او آرام مى گیرد كه استراحت كند و نه آرامشى وجود دارد كه از درد او بكاهد و نه قدرتى كه مانع كیفر او شود، نه مرگى هست كه او را از این همه ناراحتى برهاند و نه خوابى كه اندوهش را برطرف سازد - میان مجازاتهاى گوناگون و كیفرهاى كشنده گرفتار است ." آن گاه فرمودند: "انا بالله عائذون " (از چنین سرنوشتى به خدا پناه مى بریم .)

هرگز مباد كه لحظه آخر بى ایمان برویم (عدیله عند الموت)8

در قرآن مى خوانیم كه خردمندان پیوسته با تضرع از درگاه خداوند مى خواهند: "رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا 9، و حضرت ابراهیم و یعقوب (علیه السلام) هم به فرزندان خویش توصیه مى كردند كه جز به آیین اسلام از دنیا نروید: "فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ 10 در دعاهاى وارده از معصومان (علیهم السلام ) هم آمده كه اى خداى گرداننده دلها و دیده ها، دلم را براى امنیت به جا دار و پس از هدایت مرا منحرف مساز اللهم مقلب القلوب و الابصار ثبت قلبى على دینك و لا تزغ قلبى بعد اذ هدیتنى.11

از روایات استفاده مى شود كه ایمان گاهى مستقر است و گاه متزلزل 12 كه هول و ترس هنگام مرگ و احتضار موجب زایل شدن آن مى شود. لذا باید دایما از عدیله كه عدول از هدایت به گم راهى و تزلزل ایمان به هنگام مرگ است به خدا پناه ببریم و در واقع بخواهیم كه عاقبتمان ختم به خیر شود.

اهمیت این امر به حدى است كه شخصیتى مانند على بن ابى طالب(علیه السلام) هم نگران عاقبت كار و سرانجام خویش است و آن هنگام كه خبر شهادت خود را از زبان رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) مى شنود مى پرسد: "ذلك فى سلامه من دینى ؟" (آیا در آن هنگام دین من سالم است ؟) و پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) پاسخ مى دهد: "فى سلامة من دینك ؟" (آرى بر سلامت دینى .)13

گروه دین و اندیشه تبیان - شکوری


1- من لا یحضره الفقیه ، ج 1، ص 132، ح 349.

2- "(تقلین ") یعنى املا كردن و یاد دادن .

3- من لا یحضره الفقیه ، ج 1، ص 132، ح 345.

4- معبودى جز خداى یگانه نیست - همو كه شكیبا و بزرگوار است . معبودى جز خداى یگانه نیست - همو كه بلند مرتبه و بزرگ است ، پاك و منزه است ، خدایى كه پروردگار آسمانها و زمینهاى هفتگانه است آنچه در آن سات و آنچه بین آن است و آنچه زیر آن است و پروردگار عرش بزرگ ، و حمد و سپاس مخصوص اوست كه پروردگار جهانیان است و رحمتش بر محمد و آل او باد كه پاكان اند.

5- خدایا گناهانفراوان مرا بیامرز و بندگى اندك مرا بپذیر.

6- اى خدا، به من رحم كن كه تو مهربانى .

7- شاید به این دلیل باشد كه ملائكه در آنجا شاهد نماز و عبادت او بوده اند و لذا جان كندن او بر او آسان مى كنند.

8- یعنى بر گشتن از حق باطل در وقت مردن . به گونه اى كه شیطان در نزد محتضر حاضر مى شود و او را و سوسه مى كند و به شك مى اندازد تا اینكه او را از ایمان بیرون كند.

9- آل عمران : 8.

10- بقره : 132.

11- مفاتیح الجنان ، ص 44.

12- الحیاه ، ج 1، ص 244.

13- عیون اخبار الرضا