تبیان، دستیار زندگی
اساطیر ما نیز ویژگی هایی خود را دارند. انسان در اساطیر ایرانی با این هدف آفریده شد تا همکار و هم پیمان اهورامزدا باشد و با اهریمن مبارزه کند. اما در اسطوره گیل گمش دید دیگری وجود دارد؛ در آنجا جاودانگی از آن خدایان است و انسان تشویق به لذت بردن از زندگی .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هم پیمان با نیکی،پیکار با بدی

دیدار و گفت و گو با دکتر ژاله آموزگار

هم پیمان با نیکی،پیکار با بدی

دکتر آموزگار کارنامه ای درخشان دارند. از دانشگاه سوربن (1968) فارغ التحصیل شدند. از سال 1349 تا 1362 در سمت استادیار دانشکده ی ادبیات تدریس کردند و از سال 1373 تا 1385 در سمت استادی دانشکده ی ادبیات ادامه ی تدریس دادند.

دکتر ژاله ی آموزگار علاوه بر تدریس عضویت در مجامع علمی داخلی و خارجی دارند که از آن جمله:

  1. 1- عضویت شورای عالی علمی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
  2. 2- عضویت در هیئت مشورتی انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران.
  3. 3- عضویت در کمیته ی مدیریت نشریه Abstracta Iranica نشریه فرانسوی زبان (IFRI).
  4. 4- عضویت هیئت آئین کتاب و جوایز بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار.
  5. 5- عضو گروه داوری پژوهش های ادبی.
  6. 6- عضو گروه داوری پژوهش های زبان شناسی.
  7. 7- عضو پیوسته گروه انسان شناسی دانشگاه تهران.
  8. 8- عضو وابسته هیأت علمی گروه آموزشی مطالعات عالی پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران.
  9. 9- عضو وابسته فرهنگستان زبان ایران.
  10. 10- عضو گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان ایران.

از دکتر ژاله آموزگار مقالات و کتاب های بسیاری به زبان فارسی و فرانسه منتشر شده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1- ایران باستان، ماریان موله، ترجمه ژاله آموزگار، چاپ اول، انتشارات دانشگاه تهران، 1363؛ چاپ پنجم 1377، انتشارات توس.

2و 3 . نمونه های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه ای ایرانیان، نوشته ی آرتور کریستن سن ، ترجمه و تحقیق ژاله آموزگار، احمد تفضلی، جلد اول، چاپ اول، 1364، جلد دوم، چاپ اول، 1367، نشر نو، برنده لوح تقدیر و جایزه «کتاب سال» برگزیده دانشگاه های کشور (1370). (چاپ دوم دو جلد با هم)، چاپ سوم، نشر چشمه، 1383، چاپ چهارم 1386.

4- شناخت اساطیر ایران ، نوشته ی جان هینلز، ترجمه ی ژاله آموزگار، احمد تفضلی، چاپ اول (221 ص)، 1368، نشر چشمه، نشر آویشن. چاپ دهم، نشر چشمه، 1385.

5- اسطوره زندگی زرتشت، تألیف، با همکاری احمد تفضلی، چاپ اول (هفت + 154 ص)، 1370، نشر چشمه، نشر آویشن. چاپ پنجم 1382، نشر چشمه، 1385.

6- ارداویراف نامه (ارداویرازنامه): حرف نویسی، آوانویسی، ترجمه متن پهلوی، واژه نامه، فیلیپ ژینیو، ترجمه و تحقیق ژاله آموزگار، چاپ اول (95+173 ص) 1372، نشر معین، انجمن ایران شناسی فرانسه، چاپ دوم با افزوده ها، 1382، چاپ سوم 1386

7- زبان پهلوی ، ادبیات و دستور آن، تألیف ژاله آموزگار، احمد تفضلی، چاپ اول (نه + 154ص)، 1372، نشر معین. چاپ چهارم 1382.

8- تاریخ اساطیری ایران ، تألیف ژاله آموزگار، چاپ اول (شش + 97 ص) 1374، انتشارات سمت؛ چاپ ششم 1383، چاپ نهم 1386.

9- نظارت و کوشش در چاپ کتاب تاریخ ادبیات پیش از اسلام، احمد تفضلی، نشر سخن، 1376.

10- تجدید نظر و تجدید چاپ کتاب مینوی خرد، احمد تفضلی، 1379.

11- کتاب پنجم دینکرد، انتشارات معین، 1386.

12- زبان ، فرهنگ و اسطوره ، مجموعه مقالات، انتشارات معین، 1386.

13- نظارت در ترجمه کتاب کتیبه های هخامنشی ، نوشته پیرلوکوک، 1382. تجدید نظر مجدد 1386.

هم پیمان با نیکی،پیکار با بدی

علاوه بر کتاب های فوق از دکتر ژاله آموزگار هشتاد و شش مقاله در نشریات معتبر علمی منتشر شده است. آنچه می خوانید بخشی از گفت و گوی چند ساعته با دکتر ژاله آموزگار در دفتر مجله ی بخارا است.(15/12/87)

علی دهباشی : خانم آموزگار آثاری از شما به زبان فرانسه منتشر شده است آیا قصد دارید آنها را به فارسی نیز منتشر کنید؟

دکتر ژاله آموزگار: من سعی کرده ام هر آنچه را که می دانم به زبان فارسی نیز بنویسم. اما در بین آثاری که به زبان فرانسه نوشته ام  آنها را به فارسی نیز ترجمه کرده ام، می توانم به کتاب دین کرت پنجم اشاره کنم. کتاب دین کرت پنجم در سال 2001 در انتشارات Stuhia Iranica منتشر شد و من بعداً آن را به فارسی برگرداندم؛ و برای تکمیل آن متن پهلوی را هم در چاپ فارسی بدان افزودم که در سا ل1387 جزء انتشارات معین منتشر شد و از آنجا که زیر بنای این اثر با زنده یاد دکتر احمد تفضلی گذاشته شده بود، برای من افتخار دوباره ای بود که نام ایشان را در کنار نام خود بگذارم.

«جادو سخن در اساطیر ایران» نام مقاله دیگری است که نخست به زبان فرانسه بود و بعد به فارسی ترجمه و منتشر شد. همچنین مقاله دیگری درباره ی تاریخ ایران برای مجموعه ی گالیمار آماده کرده ام و به آنها سپرده ام و به انتظار آن هستم تا پس از انتشار این مجموعه، این مقاله را نیز به فارسی منتشر کنم.

انسان در اساطیر ایرانی با این هدف آفریده شد تا همکار و هم پیمان اهورامزدا باشد و با اهریمن مبارزه کند. اما در اسطوره گیل گمش دید دیگری وجود دارد؛ در آنجا جاودانگی از آن خدایان است و انسان تشویق به لذت بردن از زندگی می شود.

علی دهباشی: در این مقاله به چه دوره ای از تاریخ ایران پرداخته اید؟

دکتر ژاله آموزگار: این مجموعه کتاب راهنمایی است از تاریخ ایران و هر یک از استادان به نسبت تخصص، نوشتن بخشی از آن را برعهده گرفتند. من در مقاله ی خود تاریخ و فرهنگ ایران پیش از اسلام را به طور مختصر بررسی کرده ام.

علی دهباشی: قصد دارید در مقاله ای اختصاصاً به شفاهی بودن تاریخ ایران بپردازید؟

دکتر ژاله آموزگار: در تمام مقاله هایم به شکلی به این موضوع اشاره کرده ام. موضوع تاریخ ایران و زبان فارسی اخیراً مورد حملات گوناگون قرار گرفته است. نداشتن تاریخ منسجم یا زبانی کامل برای بیان مسائل جدی و فلسفی از اتهاماتی است که به ما وارد می کنند من در یک سری از مقالاتم سعی کرده ام به رد این اتهامات بپردازم. ما هم تاریخ منسجم داشته ایم هم آن را در مواقع لازم ثبت کرده ایم و هم زبان ما زبان گویا و توانایی است. هرودوت زمانی که به نگارش تاریخ پرداخت ما کتیبه بیستون را که نماد تاریخ نگاری هم زمان است داشته ایم. هر زمان که در ایران نیاز به گفتن احساس شده، مطالب نوشته شده است. داریوش برای اثبات مشروعیت حکومت خود کتیبه بیستون را که یک شاهکار تاریخی است خلق کرد. داریوش در این اثر تاریخی، جغرافیایی زمان خود را شرح داده است؛ «تاریخ» جز این چه مفهومی می تواند داشته باشد؟! اما این درست است که پایه ادبیات کهن و نگارش های تاریخی ما بر سنت شفاهی استوار است. و یکی از دلایل آن اعتقاد به قداست کلام بوده است؛ کلام را امری خدایی می دانستند و نگارش را امری مردمی. در هند و یونان نیز این تفکر دیده می شود. در هند، در یک متن ودایی این مضمون که نباید واژگان را در نگارش زندانی کرد، به چشم می خورد. در یونان نیز ایلیاد هومر اثری شفاهی بوده و بعدها مکتوب شده است. من این مطالب را با جزئیات در مقاله ی « خط در اسطوره ها » بررسی کرده ام.

هم پیمان با نیکی،پیکار با بدی

از سوی دیگر آثار مکتوب هم با تغییر حکومت ها دستخوش آسیب می شود. ضبط آثار مکتوب و حتی سنت شفاهی پشتوانه حکومتی یا دینی هم می خواهد، از این روست که کتیبه های حکومتی و آثار دینی بهتر دوام آورده اند و به دوره ی بعد انتقال یافته اند.

اما برای اثبات قدرت زبان ما در بیان مفاهیم مشکل و فلسفی، من به ترجمه ی متونی از کتاب دینکرد سوم و کتاب شکند گمانیک و زار (= گزارش کمان شکن) پرداخته ام و تکه تکه منتشر کرده ام. در این ترجمه ها از زبانی استفاده می کنم که بتوانم با خواننده ارتباط برقرار کنم. یعنی اعتقادی به نوشتن فارسی سره ندارم اگر در ترجمه هایم در بخش هایی از واژه های عربی رایج و جا افتاده در زبان فارسی استفاده کردم صورت پهلوی آن را حتماً در پانویس مطلب آورده ام. به عنوان مثل در برابر واژگان «کون» و «تکوین»، صورت پهلوی آنها را که «بَوِش» و «بَوِشن رَوِشنیگ» از فعل بودن هستند داده ام.

و به دنبال همین تلاش به ترجمه ی فصل به فصل کتاب گزارش گُمان شکن پرداخته ام و هر کدام را به صورت مقاله منتشر می کنم تا ثابت کنم زبان ما توانایی بیان هر گونه موضوع پیچیده و فلسفی را داشته است.

سیما سلطانی: اخیراً مقاله ای با نام «از شاهنامه تا خدای نامه » از دکتر خالقی مطلق خواندم. ایشان در انتهای مقاله در پیوستی، فهرستی از عناوین کتاب های پهلوی ارائه کرده اند که اکنون در دست ما نیستند این آثار به نوعی در هجوم های پی در پی تاریخی ما از بین رفته اند. آیا این آثار همان ادبیات مکتوب و یا بخشی از آن نبوده اند؟ آیا نمی توان بر این عقیده بود که آثار بسیاری چون خدای نامه پیش از ساسانیان نیز داشته ایم؟

دکتر ژاله آموزگار: جای هیچ شک و تردیدی در این موضوع وجود ندارد. برای تأیید گفته شما باید بگویم اوستایی که امروز در دست ماست، در دوره ی ساسانی مکتوب شده است. و تنها یک چهارم از آن فعلاً در دست ماست. در کتاب هشتم دین کرت نام همه ی بخش های اوستا آن روز ذکر شده که بسیاری از آنها اکنون در دست نیست و گواه آن است که بخش هایی از آن از بین رفته است. از طرف دیگر ما کتاب هایی به نام «اِوِن نامک» به معنای «آیین نامه» داشته ایم که امروز تنها یک نمونه از آن را در دست داریم. و این کتاب ها نشانه ای از این بوده اند که برای هر موضوعی در ایران آداب و رسومی وجود داشته است که مکتوبش می کردند.

مطالب مجموعه کتاب های دین کرت نیز مربوط به دوره ساسانیان است که به صورت فعلی پس از اسلام تدوین شده است. با شما موافقم این آثار وجود داشته اند اما از بین رفته اند.

ما هرگز به خدایان خود تجسم نبخشیدیم و این موضوع هم به نفع ما بوده است و هم به ضرر ما، جای سربلندی است که هرگز اندیشه ای مقدس خود را با خاک و سنگ مجسم نکرده ایم

شیوا مقانلو: اسطوره گیل گمش همواره جذابیت خاصی برای من داشته است. گیل گمش از اولین داستان های اسطوره ای است که مطرح می شود، این اسطوره به پرسش هایی چون نفس حیات ، آفرینش ، مرگ و سفرهای آخرت اشاره دارد که امروز نیز برای بشر مطرح است.

دکتر ژاله آموزگار: من نیز از این اثر لذت می برم. اخیراً نیز تفسیرهای جدیدتری از این اثر ارائه می دادند که اطلاعات جدیدتری را در دسترس ما می گذارد.

اساطیر ما نیز ویژگی هایی خود را دارند. انسان در اساطیر ایرانی با این هدف آفریده شد تا همکار و هم پیمان اهورامزدا باشد و با اهریمن مبارزه کند. اما در اسطوره گیل گمش دید دیگری وجود دارد؛ در آنجا جاودانگی از آن خدایان است و انسان تشویق به لذت بردن از زندگی می شود. البته تفکر هر قومی با اقلیم جغرافیایی آن قوم در ارتباط است. بین النهرین منطقه خوش آب و هوایی است و وضع جغرافیایی این اقلیم در وضع اجتماعی و باورهای آن تأثیر گذار بوده است.

نکته ی دیگر وجوه متفاوت خدایان فرهنگ ها با یکدیگر است. هر فرهنگ خدای خود را آنگونه تصویر می کند که مشخصه محیط خود او بوده است. در بین النهرین خدا خشمگین و رعب آور است چون خود حکام نیز برای مردم خود رعب آور بوده اند. اما اهوره مزدا هرگز ترسناک نیست و برعکس بسیار دوست داشتنی است.

از سوی دیگر باید اضافه کنم ما هرگز به خدایان خود تجسم نبخشیدیم و این موضوع هم به نفع ما بوده است و هم به ضرر ما، جای سربلندی است که هرگز اندیشه ای مقدس خود را با خاک و سنگ مجسم نکرده ایم اما از طرف دیگر جای افسوس است، چرا که اگر مجسم می کردیم می توانستیم چه شاهکارهایی خلق کنیم.

ادامه دارد ...

ساناز چیت ساز

تهیه وتنظیم برای تبیان : زهره سمیعی – بخش ادبیات تبیان