تبیان، دستیار زندگی
بخشی از نامه عرفانی حضرت امام خمینی (ره) به فرزندشان، مرحوم حاج سید احمد خمینی . پسرم ! آنچه مورد نكوهش، و سرمایه و اساس شقاوت ها و بدبختی ها و هلاكت ها و رأس تمام خطاها و خطیئه ها است، حب دنیا است كه از حب نفس نشأت می گیرد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جلوه های رحمت

بخشی از نامه عرفانی حضرت امام خمینی (ره) به فرزندشان، مرحوم حاج سید احمد خمینی .

پسرم ! آنچه مورد نكوهش، و سرمایه و اساس شقاوت ها و بدبختی ها و هلاكت ها و رأس تمام خطاها و خطیئه ها است، حب دنیا است كه از حب نفس نشأت می گیرد . عالم مـُلك مورد نكوهش نیست بلكه مظهر حق و مقام ربوبیت او است و مهبط ملائكة الله و مسجد و تربیت گاه انبیا و اولیا علیهم سلام الله است و عبادتگاه صلحاء و محل جلوه حق بر قلوب شیفتگان ِ محبوب حقیقی ؛ و حب به آن اگر ناشی ازحب به خدا باشد و به عنوان جلوه او- جلّ و علا- باشد ، مطلوب و موجب كمال است و اگر ناشی از حب به نفس باشد رأس همه خطیئه ها است؛ پس دنیای مذموم در خود تو است، علاقه ها و دلبستگی ها به غیر صاحب دل  موجب سقوط است .

همه مخالفت ها با خدا و ابتلاء به معصیت ها و جنایت ها و خیانت ها از حُب خود است ، كه حب دنیا و زخارف آن و حـُب مقام و جاه و مال و منال از آن نشأت می گیرد .  در عین حال كه هیچ دلی به غیر صاحب دل به حسب فطرت بستگی نتواند داشت لكن این حجاب های ظلمانی و نورانی كه ما را و همه را از صاحب دل غافل دارد و به گمان و اشتباه خود غیر ِ صاحب دل را دلدار می داند، ظلمات فوق ظلمات است. ما و امثال ما به حجاب های نورانی نرسیدیم و در حجاب های ظلمانی اسیر هستیم . آن كه گوید:« هَب لی كَمالَ الاِنْقِطاعِ الیكَ وَ اَنِراَبْصارَ قُلُوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها اِلیكَ حَتی تَخرِقَ اَبصارُ القُلُوبِ حُجُبَ النُورِ فَتَصِلَ اِلی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ.» (1)

از حجاب های ظلمانی گذشته است؛ شیطان كه در مقابل امر خدا ایستاد و به آدم خضوع نكرد در حجاب ظلمانی ِ خود بزرگ بینی بود و « خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ اَنَا خَیْرٌ مِنْهُ» (2)  گویا از ساحت ربوبی مردود شد و ما نیز تا در حجاب خودی هستیم و خودبین و خودخواه هستیم ، شیطانی هستیم و از محضر رحمان مطرود و چه مشكل است شكستن این بت بزرگ كه مادر بت ها است. (3)  و ما تا خاضع او و فرمان بردار او هستیم خاضع برای خدا و فرمان بردار او - جلّ و علا- نیستیم و تا این بت شكسته نشود حجاب های ظلمانی دریده و برداشته نشود. اول باید بدانیم كه حجاب چیست كه اگر ندانیم ، نخواهیم توانست در صدد رفعش یا - لااقل تضعیفش - برآئیم و یا لااقل هر روز به غلظت و قوت آن نیفزائیم .

در حدیثی است كه « بعض اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله خدمت ایشان بودند صدائی به گوششان رسید ، سوال كردند: چه صدائی است؟ فرمودند صدای سنگی بود كه هفتاد سال قبل از لب جهنم حركت كرده بود و حال به قعر جهنم رسید، آنگاه مطلع شدند كه كافری هفتاد ساله مرده است» (4) اگر حدیث صادر شده باشد ، شاید آن بعض از اهل حال بوده یا با تصرف رسول خدا صلی الله علیه و آله به گوششان رسیده ، برای تنبیه غافلان وهشیار ِ جاهلان ، اگر هم حدیث - كه الفاظش را یاد ندارم- صادر نشده باشد

پسرم ! آنچه مورد نكوهش، و سرمایه و اساس شقاوت ها و بدبختی ها و هلاكت ها و رأس تمام خطاها و خطیئه ها است، حب دنیا است كه از حب نفس نشأت می گیرد .

لكن مطلب همین است ، ما یك عمر رو به جهنم سر می كنیم و یك عمر نماز- كه بزرگترین یادگاه خدای متعال است -  پشت به حق و خانه او- جلّ و علا- و رو به خود و خانه نفس به جا می آوریم و چه دردناك است كه نماز ما كه باید معراج ما باشد و ما را به سوی او و بهشت ِ لقاء او برد ،  به سوی خود ما و تبعیدگاه جهنم برد.

پسرم ! این اشاره ها نه برای آن است كه امثال من و شما، راهی برای معرفت الله و عبادت الله به آن گونه كه حق او است، پیدا كنیم با آن كه از اَعرفِ موجودات به حق تعالی و حق عبادت و بندگی او جلّ وعلا  نقل شده است:« ماعَرَفناكَ حَقَ مَعرِفَتِكَ وَ ماعَبَدْناكَ حَقَ عِبادَتِكَ»(5) بلكه برای آن است كه عجز خویش را بفهمیم و ناچیزی خود را درك كنیم و خاك بر فرق اَنانیت و اِنیّت خود ریزیم  بلكه از سركشی این غول بكاهیم ، باشد كه توفیق یابیم مهاری و لگامی بر او زنیم ، كه از خطرعظیمی كه جان را یادش می سوزاند ، رهائی یابیم.

شیطان كه در مقابل امر خدا ایستاد و به آدم خضوع نكرد در حجاب ظلمانی ِ خود بزرگ بینی بود و « خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ اَنَا خَیْرٌ مِنْهُ» گویا از ساحت ربوبی مردود شد و ما نیز تا در حجاب خودی هستیم و خودبین و خودخواه هستیم ، شیطانی هستیم و از محضر رحمان مطرود و چه مشكل است شكستن این بت بزرگ كه مادر بت ها است.

وهان ! آن خطر كه در لحظات آخر جدائی از این عالم و كوچ به سوی جایگاه ابدی است، آن است كه آن كس كه مبتلا به حب نفس است و دنبال آن حب دنیا - با ابعاد مختلف آن - است كه در حال احتضار و كوچ كه بعض امور بر انسان ممكن است كشف شود و دریابد كه مأمور خداوند او را از محبوب و معشوق او جدا می كند با دشمنی خدا و غضب و نفرت از او- جل و علا- كوچ كند و این عاقبت و پی آمد حب نفس و دنیا است و در روایات اشارت به آن شده است . شخصی متعبد مورد وثوق نقل می كرد كه «بر بالین محتضری رفتم و او گفت:

ظلمی را كه خدا بر من می كند هیچ كس نكرده، او مرا از این بچه هایم كه با خون دل پرورش دادم می خواهد جدا كند. و من برخاستم و رفتم و او جان داد» شاید بعض عبارات كه نقل كردم اختلاف مختصری با آنچه آن عالم متعبد گفتند داشته باشد، در هر صورت آنچه گفتم اگر احتمال صحت هم داشته باشد، به قدری مهم است كه انسان باید برای چاره آن فكری بكند.

ما اگر ساعتی تفكر كنیم در موجودات عالم ، كه خود نیز از آنهائیم و بیابیم كه هیچ موجودی از خود چیزی ندارد و آنچه به او و همه رسیده ، الطافی است الهی و موهبت هائی است عاریت، و الطافی كه خداوند منان به ما فرموده چه قبل از آمدن ما به دنیا و چه در حال زیستن از طفولیت تا آخر عمر و چه پس از مرگ  به واسطه هدایت كنندگان كه مأمور هدایت ما بوده اند شاید بارقه ای از حب او- جل و علا- كه محجوب از آن هستیم ، در ما پیدا شود و پوچی و بی محتوائی خود را دریابیم و راهی به سوی او- جل و علا- برای ما باز شود.

پی نوشت ها:

1- بحار الانوار، ج 91، ص 99 .

2- سوره اعراف  آیه 12 و سوره ص آیه 76 انا خیر منه خلقتنی من نار.

3- چنانكه مولوی گوید: مادر بتها بت نفس شماست        زآنكه آن بت مار و این یك اژدهاست

4- علم الیقین 2/1002 ( المقصد الرابع ، الباب الثالث عشرالفصل الرابع )

5- آنچنان كه حق معرفت تو است، تو را نشناختیم و آن گونه كه حق عبادت تو است، تو را عبادت نكردیم . مرآت العقول، ج 8/146 ( كتاب الایمان والكفر- باب الشكر )

برگرفته از كتاب " جلوه های رحمانی . "