تبیان، دستیار زندگی
سلسله نوشتارهای اساسنامه خانواده قرآنی(1،2،3،4)، مجموعه ای است که می کوشد در پرتو تبیین ویژگیهای خانواده از منظر قرآن، با تکیه بر یک سلسله راه کارهای عملی و کاربردی، شما را در دستیابی به یک خانواده موفق قرآنی رهنمون شود. این سلسله به قلم و کوشش استاد دک
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اساسنامه خانواده قرآنی* (7)

خانواده گسیخته

آنچه گذشت:

در نوشتار پیشین در تبیین نقش والدین در تربیت فرزندان ، خطوط اصلی تربیت دینی را از زبان لقمان حکیم بازگو کردیم آنگاه به معیارهای حضور و نحوه تعامل زن در جامعه اشاره کردیم و گفتیم که اگر حضور بانوان در جامعه به گونه ای باشد که حدود الهی رعایت نگردد، جامعه به محیطی تبدیل می شود که در آن بخش عمدۀ تمایلات مردان و بانوان برآورده می شود؛ چرا که برخی نیازها در حد ارتباط و نگاه و امثال آن برآورده می شود. این گونه نیازها اگر در جامعه برآورده شود جذابیت همسر در خانواده کاهش می یابد .

اینک باید بدانیم که:

قرآن کریم همانند شؤون زندگی دستوراتی برای حضور در جامعه دارد. حضور آقایان در جامعه معیار کلی و حضور بانوان در جامعه با سه معیار کلی باید همراه باشد:

الف: معیارهای حضور آقایان در جامعه

ـ « قُل لِلمؤمِنینَ  یَغَضٌّوا مِن اَبصارِهم؛  به مردان مومن بگو که چشمهایتان را فرو بندند.»(النور/30)

ـ «وَ یَحفَظُوا فُرُوجَهم؛ و پاکدامنی ورزند»(النور/30)

بر اساس این آیه ارجمند مومنان به دنبال رسیدن به طهارت قلبی و رستگاری اند. از نگاه قرآن کریم آقایان با کنترل چشم و پاکدامنی می توانند به رشد و تعالی دست یابند و به طهارت قلبی برسند.

قرآن کریم آموزه هایی بنیادین را در تعادل بخشی به رفتارهای فرزندان پیش نهاده است. اذن گرفتن به هنگام ورود به اتاق پدر و مادر، احترام در نحوه صدازدن،دعا برای والدین و فرمانبرداری از ایشان به جز در مسأله شرک به پروردگار متعال از مواردی است که می توان در میان آیات گرانسنگ قرآن کریم یافت.

ب: معیارهای حضور بانوان در جامعه

قرآن کریم معیارهایی را برای حضور بانوان در جامعه ذکر می کند که عبارت است از:

ـ «قُل لِلمُؤمِناتِ یغُضُنَ مِن أبصارِهن ؛  به زنان مؤمن بگو که چشمهایتان را فرو ببندند.»(النور/31)

ـ « وَیحفِظنَ فُروجَهنَّ؛  پاکدامنی ورزند»(النور/31)

ـ « وَ لا یُبدینَ زینَتَهنَّ إِلّا ما ظَهرَ مِنها؛  و جز زینتهای آشکار زینتهای خود را نمایان نکنند» .(النور/31)

دو دستوری که برای آقایان آمده، برای بانوان نیز تکرار شده است. قرآن دستور دیگری را برای بانوان اضافه می کند و آن آشکار کردن زینت هاست؛ زیرا نمایان شدن زینت بانوان تأثیرات نامطلوبی در جامه دارد و آن را از پاکی لازم دور می سازد. لذا بر بانوان مؤمن واجب است که از این وظیفه به نحو شایسته پاسداری نمایند و از نمایان نکردن زینتهای خود بپرهیزند.

معنای زینت چیست؟

1ـ زینت به معنای آن چیزی است که برای زیبایی بیشتر استفاده می شود. بنابراین لازم است بانوان در جامعه آرایش نکنند و یا از جواهراتی که زن را جلوه گر می سازد استفاده ننمایند.

2ـ در تعبیری دیگر زینت به وجود بانوان برمی گردد؛ یعنی بانوان زینتهای وجودی خود را نمایان نکنند خداوند بانوان را به گونه ای آفریده است که برای مثال موی سر آنان زینت است و جلوه بیشتری به آنها می بخشد از طرفی اندام آنها هم زینت است و نباید نمایان شود. در ادامه آیه به نکته ظریفی اشاره می شود:

«إِلا ما ظَهرَ مِنها»

یعنی: مگر زینتهایی که ناخودآگاه نمایان می شود.

قرآن کریم در آیات بعدی می فرماید:

« وَلیَضرِبَنَّ بِخُمرهنَّ عَلی جُیوبِهنَّ» ؛

خمارهای خود را به گریبان محکم کنند.

«خُمر» جمع «خمار» و به معنای سرپوش می باشد. طبق نص قرآن بانوان باید در جامعه پوششی برای سر داشته باشند و این پوشش را به زیر گریبان خود محکم کنند. به طوری که بعد از گردی صورت مابقی در پوشش قرار می گیرد، در ادامه آیه به محارم و شیوه پوشش در برابر آنان اشاره می شود که در بحث نحوه پوشش به این نکته پرداخته خواهد شد.

مسؤولیتهای فرزندان

از آن رو که مسؤولیت امری کاملاً دوسویه است، فرزندان هم در قبال خدماتی که از خانواده می گیرندنسبت به والدین در مرحله اول و در مرحله دوم نسبت به سایر فرزندان مسؤولند. آنها باید بدانند که مسؤولیت امری دو سویه است.

آموزش نحوه سلوک و شیوه رفتار با پدر و مادر در گام اول بر عهده خود پدر و مادر است. اگر فرزندان باید حرمت پدر و مادر را حفظ کنند، این مسأله را باید خود آنها بیاموزند.

جایگاه پدر و مادر در قرآن و روایات ما کاملاً روشن است و میزان مسؤولیت فرزندان در برابر والدین مطلبی است بسیار مهم، اما باید توجه شود که مسؤول آموزش این مطلب به فرزندان خود والدین خواهند بود و در وهله بعد این مسؤولیت برعهده مدرسه و در اولویت بعد جامعه قرار دارد.

در آموزش و فرهنگ سازی در این زمینه باید کوشید به ورطه افراط و تفریط گرفتار نشدند باید آن گونه باشد که فقط بحث از والدین و احترام به آنان مطرح گردد و حقوق فرزندان به کلی نادیده گرفته شود و نه چنان که نظام تربیتی به طور کامل فرزند سالار گردد و فقط حقوق فرزندان مطرح می شود.

مادر قدم به قدم و در تمامی مراحل باید احترام پدر را حفظ کند و پدر هم باید در رفتارش پاسدار حرمت مادر باشد تا فرزندان احترام به والدین را بیاموزد.

فرزندان وقتی بزرگتر می شوند و به سنین نوجوانی و جوانی می رسند باید نسبت به سعادت خانواده حساس باشند و احساس مسؤولیت کنند.فرزندان باید خود را در برابر والدین و در مرحله بعدی نسبت به سایر فرزندان مسؤول بدانند و در این راه تلاش کنند و بدانند که در گذران امور زندگی و ایجاد مودت و رحمت نقشی مهم دارند.

در نظامهای تربیتی کنونی فرزندان بسیار متوقعند و البته این نقص مربوط به شیوه های آموزشی است و تقصیری را متوجه فرزندان نمی کند، شیوه های آموزشی یک طرفه نظامی فرزند سالار را به وجود آورده و کانون خانواده را با اختلالاتی جدی رو به رو کرده است. همچنان که اگر در تربیت فرزندان حقوق آنها نادیده گرفته شود جفاست. اگر برعکس هم باشد نارواست و در هر دو صورت اولین خطر متوجه خود فرزندان خواهد شد بی احترامی فرزندان نسبت به والدین گناهی در پیشگاه خداوند است و گاهی متأسفانه این نکته مهم نادیده گرفته می شود و پیامد ناخوشایند آن عقوبت الهی است که حتی در زندگی دنیایی این فرزند اثر نامطلوب خواهد داشت.

در خانواده فرزندان پسر وقتی بزرگ می شوند از آن جا که توان و نیروهای جسمانی بیشتری دارند تصور می کنند حق امر و نهی دارند. اما باید بیاموزند که خداوند چنین حقی را برای آنان قائل نشده است. آنها باید بیاموزند که باید در ایجاد فضای رشد برای کوچکترها سهیم گردند، احساس مسؤولیت کنند و نسبت به این امر وفادار باشند.

تربیت امری طولانی است و نیازمند زمان اما اگر تلاشها در جهت برطرف نمودن آسیبها باشد، میتوان به راه حلهای عملی برای برطرف کردن پرخاشگری فرزندان عصر امروز دست یافت و با جهت دهی رفتارهای پرخاشگرانه دوران بلوغ در بهبود آن کوشید.

فرزندان پر توقع انتظار دارند تمام خانواده در خدمت آنها باشند و البته خود را هم موظف به انجام هیچ وظیفه ای نمی دانند.

اگرچه این مسأله عمومیت ندارد باید آسیب شناسانه به آن نگریست و در صدد یافتن راههای برای حل آن بود.

فرزندان باید بیاموزند که در جامعه ای کوچک به نام خانواده زندگی می کنند و در یک جامعه هر خدمتی را بتوانند باید انجام دهند. فرزندان باید بیاموزند آنها تنها گیرنده خدمات از دیگران نیستند و در قبال خدماتی که می گیرند، مسؤولیتها و وظایفی متوجه آنان است. اگر در آموزشها به این نکته توجه کافی نشود فرزندانی نامتعادل وارد زندگی کرده ایم و گاه انتظارات نابجای این افراد کانون خانواده آینده آنان را دچار اختلال خواهد کرد. قرآن کریم آموزه هایی بنیادین را در تعادل بخشی به رفتارهای فرزندان پیش نهاده است. اذن گرفتن به هنگام ورود به اتاق پدر و مادر، احترام در نحوه صدازدن،دعا برای والدین و فرمانبرداری از ایشان به جز در مسأله شرک به پروردگار متعال از مواردی است که می توان در میان آیات گرانسنگ قرآن کریم یافت.

وفاداری و اهمیت آن

جایگاه و اهمیت وفاداری از نظر هیچ کس پوشیده نیست و همۀ افراد به گونه ای سرشتین و فطری وفاداری را می پسندند و به آن اعتقاد کامل دارند.

وفاداری و مسؤولیت دو واژه ای است که با هم تعریف پذیر می گردد؛ یعنی فرد در قبال هر مسؤولیتی باید اهل وفاداری و عمل به مسؤولیت خود باشد.

قرآن کریم کسانی را خردمند می شمارد که اهل وفا باشند و نسبت به پیمانهای خود پایدار بمانند.

«اِنَّما یَتَذَکَّرُ أوُلُوا اَلبابِ الَّذینَ یُوفُونَ بِعَهدِالله وَ لایَنقُضُونَ المیثاقَ»

به درستی که اهل خرد متذکر می شوند؛ آنان که به عهد خدا وفا می کنند و پیمان نمی شکنند».

همۀ شرافتهای انسانی در گرو معاهدات و پیمانهایی است که با هم می بندند و بسته به میزان وفاداری آنهاست. در بیان صریح قرآن کریم آمده است:

« أوفوُا بِالعَهدَ أنَّ العَهد کانَ مَسؤُولاً»

نسبت به پیمانهای خود وفادار باشید که شما نسبت به معاهدات خود مسؤولید.

عهد شکنی و به جای نیاوردن پیمان در پیشگاه خداوند جرمی بزرگ به حساب می آید. در روایات اسلامی نسبت به این مسأله تاکید فراوان شده است.

پیامبر (ص) می فرماید:

«لا ایمانَ لمَن لا آمائه لَه وَ لا دینِ لِمَن لا عَهدَ لَه»

هر که امانتدار نباشد ایمان ندارد و هر که نسبت به پیمانش وفادار نباشد دین ندارد.

در این میان نباید فراموش کرد ازدواج نیز پیمانی الهی است و باید نسبت به آن وفادار بود و این وفاداری امری طرفینی است.

ازدواج پیمانی الهی

از نگاه قرآن کریم بانوان با عقد ازدواج از همسرانشان پیمان می گیرند:

«وَأخَذنَ مِنکُم میثاقاً غَلیظاً»

و زنان شما پیمانی استوار و محکم از شما گرفته اند.

ازدواج مانند سایر پیمانها و معاهدات رایج در جامعه امری طرفینی و دوسویه است اما از جهت دیگر با سایر معاهدات و پیمانهای رایج در جامعه تفاوتهای بسیاری دارد.

تخلف از قراردادهای کوچک و روزمره در حد خود گناه است اما در ازدواج بحث از زندگی است و تخلفات در حد روان و روح یک انسان است که با او پیمان ازدواج بسته می شود. پیمان مقدس ازدواج مهمترین و بالاترین پیمانی است که میان مردم بسته می شود و مرد و زن باید نسبت به آن وفادار باشند.

میثاق غلیظ چیست؟

بانوان وقتی وارد منزل همسر خود می شوند از کانون خانوادۀ پدری جدا می گردند و به جایگاه دیگری دل می بندند و خود را در حریم فرد دیگری قرار می دهند و از این به بعد ادارۀ زندگی او از نظر روحی و روانی و ظاهری و در تمامی جهات بر عهدۀ شوهر اوست. از نظر شرعی نفقه و هزینۀ زندگی زن بر شوهر واجب است و توسعۀ آن در حد توان استحباب دارد. مرد به محض ورود همسرش به خانه وی متعهد می شود تمام نیازهای او را تأمین کند. یعنی متعهد می گردد انسانی را اداره کند و باید نسبت به این تعهد که یک مسؤولیت است وفادار بماند.

در نقطۀ مقابل مرد هم وقتی ازدواج می کند در حقیقت خانوادۀ جدیدی را تشکیل می دهد. از این زمان است که باید همۀ نیازهای مرد و زن از جمله نیازهای عاطفی، شخصیتی و سایر نیازها در این خانوادۀ جدید برآورده گردد. بازهم این نکته را یاد می آوریم که برآوردن نیازها امری دوسویه است و مرد و زن نسبت به این آن باید وفادار باشند. وفاداری نیز مانند سایر امور زندگی باید به مرحلۀ اجرا درآید تا اثربخشی لازم را داشته باشد.

الف: در مقام اجرای وظایف

در فصول گذشته وظیفه و مسؤولیت هر یک از اعضای خانواده بیان گردیده. در این قسمت یادآوری می گردد که هر یک از آنان باید نسبت به مسؤولیت و وظیفه ای که دارند وفادار باشند.

ب: امور جاری زندگی

یکی دیگر از مصادیق وفای به عهد که ظهور بیشتری دارد، وفای به عهد در امور جاری زندگی است؛ یعنی به آنچه می گویند عمل کنند. به این امر هم در قرآن کریم و هم در روایات تأکید فراوان شده است. امام موسی کاظم (ع) می فرماید:

«اِذا وَعَدَتُم الصِّبیّیانَ فَاَوفُوا لَهم فَإِنَّهم یَرَونَ أنَّکُمُ الَّذین تَذرُقُونَهم وَ اِن الله لا یَغضِبُ بِشَی ءِ کَغضَبِه لِلنساءِ وَ الصِّبیانِ»

اگر به فرزندان خود قولی دادید، به آن عمل کنید زیرا آنها فکر می کنند که شمایید که به آنها روزی می دهید. و خداوند از هیچ چیز به اندازۀ ناراحتی زن و فرزند غضبانک نمی گردد. فرزندان معمولاً فکر می کنند که پدر بر انجام هرکاری که بخواهد توانمند است پس بهتر است که پدر اگر توان انجام کاری را ندارد نسبت به انجام آن قول ندهد اما اگر قول داد مراقب باشد که خلف وعده نشود. چگونه می شود که انسان نسبت به زیردستانش مهر ومحبت نداشته باشد و آنها را  دچار رنج نماید و خداوند سبحان هم بی تفاوت باشد؟

_______________

*سلسله نوشتارهای "اساسنامه خانواده قرآنی(1،2،3،4،5،6)"، مجموعه ای است که می کوشد در پرتو تبیین ویژگیهای خانواده از منظر قرآن، با تکیه بر یک سلسله راه کارهای عملی و کاربردی، شما را در دستیابی به یک خانواده موفق قرآنی رهنمون شود. این سلسله به قلم و کوشش استاد دکتر سید محسن میرباقری، عضو هیأت علمی دانشگاه و چهره نام آشنا در عرصه قرآن پژوهی کشور نوشته و با اندکی تصرف به صورت روزانه پیش کش حضورتان می گردد؛ امید که سودمند و مقبول نظر افتد.


تالیف: دکتر سید محسن میرباقری

فرآوری: شکوری_کارشناس بخش قرآن