تبیان، دستیار زندگی
اجاقی که خاموش باشد را اجاق کور می گویند؛ و اجاق اگر کور باشد بهترین و خشک ترین هیزم را هم در آن بگذاری و یا نگذاری هیچ تفاوتی نمی کند، چون چنین اجاقی نه از هیزم ها گرما و روشنی می سازد، و نه هیچ خامی را پخته می کند.حال قرآن کریم دل را فؤاد می نامد، فؤا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کیا اجاقشان کوره؟

منافق

تفسیر تمثیلی "باران حکمت" (46)

اشاره:

درسلسله مباحث تفسیری "باران حکمت"، که به صورت روزانه پیشکش حضورتان می شود، برآنیم تا در هر نوبت، کام جانتان را با یک شاخ نبات مثال از مفاهیم بلند سوره بقره شکربار کنیم.

تفسیر آیه شریفه: اللَّهُ یسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَیمُدُّهُمْ فِی طُغْیانِهِمْ یعْمَهُونَ(البقرة/15)

خداوند آنان را استهزا می‌کند؛ و آنها را در طغیانشان نگه می‌دارد، تا سرگردان شوند.

وقتی که سفره را می اندازند آن را می کشند، تا بازتر شود و غذای بیشتری در آن جای گیرد و افراد بیشتری گرداگرد آن بنشینند.حال این کشیدن را عرب "مد" می گوید.

وَ یَمُدُّهُم فی طُغیَانِهِم

یعنی خداوند سفره ی فسق و فجور و طغیان اهل نفاق را توسعه داده و گسترش می دهد، تا آنان از هر گونه جفا و جنایتی دریغ نکنند، یعنی سفره ی آنها را پر می کند از آنچه می خواهد، و این در حالی است که آنان بر اسب چموش نفس سوارند، و بی گمان دیر یا زود اسب رم کرده و آنان را بر زمین می کوبد.

روشن تر بگویم: همه بر مرکب چموش "نفس" سواریم. حال کسانی که اهل ایمان اند خداوند نخست دست ایشان را تهی می کند تا بتوانند مهار اسب را در دست داشته باشند و آن را به خوبی برانند، و این در حالی است که دستان اهل نفاق را پر کرده و آنها توفیق مهار را نمی یابند؛ بی شک آنان به سرعت ساقط شده و سقوط می کنند.

یَعمَهُون

اجاقی که خاموش باشد را اجاق کور می گویند؛ و اجاق اگر کور باشد بهترین و خشک ترین هیزم را هم در آن بگذاری و یا نگذاری هیچ تفاوتی نمی کند، چون چنین اجاقی نه از هیزم ها گرما و روشنی می سازد، و نه هیچ خامی را پخته می کند.حال قرآن کریم دل را "فؤاد" می نامد، "فؤاد" بمعنای اجاق است. و دلی که کور باشد مثل اجاق کور است، چنین دلی با شنیدن حرف ها و یا دیدن صحنه ها که مثل همان هیزم ها می مانند، هرگز حرارت و نور و روشنایی تولید نمی کند.

به زبانی روشن تر:

دیدنی ها و شنیدنی ها همه عبرت است، و عبرت از ریشه ی عبور آمده است؛ یعنی انسان وقتی چیزی می بیند باید از آن چیز عبور کرده و به حقیقتی دست یابد، همچون شاعر نازک بین صائب تبریزی که «وقتی درختی کهن را می بیند که بیش از نهال جوان ریشه در خاک دوانیده، به یاد می آورد که پیر و فرتوت بیش از جوان نوخاسته به دنیا دلبستگی دارد، یا وقتی آتش سوزنده را می بیند که با حرص و طمع هر پاره چوبی را که در آن می افکند، می بلعد و می خورد، به یاد حرص انسان می افتد که نعمات تمام عالم نمی توانند او را سیر کنند و هر چه پیدا می کند باز هم فزونی می طلبد یا وقتی تاک مو را می بیند که بر هر درخت تکیه می کند و می پیچد تا باقی بماند و رشد کند، به یاد مردم غفلت زده می افتد که به هر بهانه ای هست به دنیا می چسبند و از آن دل بر نمی دارند»(1)

اما منافق از درک چنین حقیقت هایی محروم است، زیرا که دلی کور و نابینا دارد.

و این کور دلی را قرآن کریم به "عَمه" یاد می کند.

اساساً دو گونه کوری در قرآن آمده است، یکی کوری چشم:

عَبَسَ وَتَوَّلی ان جاءَهُ الاعَمی(2)

البته "عمی" تنها به معنای انسانی که از نعمت چشم برخوردار نیست نیامده، بلکه به کسانی که از چشم دل نیز محروم اند گفته می شود:

وَ مَن کانَ فی هذِهِ أعمی فَهُوَ فی الآخِرَةِ أعمی(3)

بنابراین "عمی" به مفهوم کوری باطن هم آمده است.

و "عمه" نیز به همین معناست.

"یعمهون" یعنی اهل نفاق کوردل اند و کور دلی مایه ی حیرانی و سرگشتگی است.

آدم کور خیابان ها را گم می کند، ولی وقتی کوردل است حقیقت ها را نمی بیند.

کور به جستجوی عصا می رود و کوردل به سوی عصیان...

________________________

1. با کاروان حله، ص296

2. عبس/1.2

اسراء/72


تالیف: حجت الاسلام محمد رضا رنجبر

تنظیم: گروه دین و اندیشه_شکوری