تبیان، دستیار زندگی
كاش شاعران می توانستند آسانتر سخن بگویند. من معنی حرف های شما را نمی فهمم .و بعد به آشپزخانه رفته و شروع كرده بود به رنده كردن سیب زمینی و خاطرنشان كرده بود كه شعر شما باید به همین راحتی فهمیده شود. شما باید سوژه های بزرگ و گنگ را برای ما تفسیر كنید. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ساعات حركت قطارها دقیق ترند

نگاهی به شعر معاصر از منظر آسیب شناسی

ساعت حرکت قطارها دقیق ترند

همسر یكی از شاعران نامدار انگلیسی فریاد كشیده بود : كاش شاعران می توانستند آسانتر سخن بگویند. من معنی حرف های شما را نمی فهمم .و بعد به آشپزخانه رفته و شروع كرده بود به رنده كردن سیب زمینی و خاطرنشان كرده بود كه شعر شما باید به همین راحتی فهمیده شود. شما باید سوژه های بزرگ و گنگ را برای ما تفسیر كنید.

دشواری شعر همیشه یكی از دلایل مهم در ایجاد فاصله بین مخاطب و متن بوده است و شعر دشوار یكی از دلایل شعر گریزی مردم. البته دشوار نویسی یا دشوار نشان دادن موضوعات ساده و پیش پا افتاده در مورد تمام شاعران صدق نمی كند چه بسا شاعرانی بزرگ بوده و هستند كه ساده و راحت حرف می زنند ؛ به سادگی پاك كردن بخار از روی شیشه ها و حتی بی علاقه ترین آدم ها را نیز به سمت شعر و لذت خوانش آن سوق داده و ذهن آن ها را فعال می كنند. اما از آن جایی كه اغلب مردم فرصت و علاقه ی كافی برای ساخت گشایی متن ها و سوژه ها ندارند وهمین طور نمی توانند سره را از ناسره تشخیص دهند، باخواندن كتابی دشوار و یا با دیدن شعری دشوار ، قید بقیه ی كتاب های شعر رامی زنند:

دخترمان حرف می زند

این سخن نامفهوم/ نقص هنر است.

شعر فوق هایكویی از پل الوار شاعر مشهور فرانسه است كه به نوعی بیانگر گریز مردم از هر چه دشواری و پیچیدگی است. او معتقد است شعر باید كمال سادگی را داشته باشد. «كلاین باو» در رمان «انجمن شاعران مرده» شعر را عشق و تجربه های آن می داند و در فیلمی كه براساس همین رمان ساخته شده، براین نكته تأكید شده است كه شعر در ادامه ی درك جهان و پیرامون و برانگیخته شدن احساسات و عواطف بشری زاده می شود. معلم ادبیات «رابین ویلیامیز» بالای میز می رود و می گوید: «بچه ها! زندگی خودتان را به رخدادی شگفت انگیز بدل كنید» و این رخداد عظیم، زمانی روی می دهد كه عواطف آن ها به غلیان درمی آید و در نهایت دیالوگ ها بدل به شعر می شوند.

معلم ادبیات «رابین ویلیامیز» بالای میز می رود و می گوید: «بچه ها! زندگی خودتان را به رخدادی شگفت انگیز بدل كنید».
ساعت حرکت قطارها دقیق ترند

این جا ما قصد تعریف شعر را نداریم چرا كه شعر تعاریف بی شماری دارد و شرح و تفسیر این تعاریف، فرصت و امكان بیشتری می طلبد. این جا بیشتر به توضیح كلمه ی شعر می پردازیم، كه كلمه ای مشتق از شعور است و شاعر كسی است كه از شعور بالایی برخوردار است و خواه ناخواه در جریان نیازهای فرهنگی و مادی مردم قرار دارد. شعر اگر در راستای پاسخ به نیازهای مردم كه بیشتر معنوی است قرار نگیرد، فاقد اعتبار خواهد بود. «ماكس فرینس فریش» بر این باور است كه هنرمندان برای غلبه به هراس و تسلط به جهان است كه دست به خلق آثار هنری می زنند. اگر این تعریف را به شاعران نیز تعمیم دهیم ، شعر در مقابل گزاره فهم و دانش قرار می گیرد و شاعران هر چه به سمت شعر بی معنا بروند، از مردم دورتر خواهند شد و این دوری نتیجه ی تأسف بار رقم می زند. كتاب های شعر كم حجم و لاغرتر می شوند، طوری كه محتویات هر كدام از آن ها را می توان در یك صفحه روزنامه ای چاپ كرد كه هیچ خواننده ای ندارد. با بعضی از كتاب های شعر نیز می شود یك پنجره را کاغذ پوش کرد. همین.

لازم به یادآوری است كه استثناها جزو قاعده نیستند و همین طور حجیم بودن بعضی از كتاب های شعر صورت مسأله را پاك نمی كنند، ما از كتاب هایی حرف می زنیم كه اصلاً به درد چاپ نمی خورند. یك عده اصرار می ورزند كه شعر بی معنا می گویند و تمام افتخارشان این است كه مخاطب هر تلاشی كند، نمی تواند به معنایی در شعر آن ها دست یابد. حالا با طرح یك سؤال كه این دوستان چرا مبادرت به چاپ كرده و دنبال مخاطب می گردند، مطلب را ادامه می دهیم. ابتكارات فردی در شعر به نظر من از شام شب واجب تر است و موجب متمایز شدن شعر یك شاعر از دیگر شاعران می شود واین موضوع به این معنی نیست كه هر کس می تواند به این ابتكارات دست بزند. ابتكارات در سایه ی تمرینات و تلاش و تفحص در شعر و دانش بشری صورت می گیرد، به عبارت دیگر می توان گفت یك آدم مبتكر یك آدم معمولی نیست. بلكه آدم شعورمند است كه آزمون هایش از درصد خطای كمتری برخوردارند. به عنوان مثال می توانیم ازگیوم آپولینر نام ببریم كه به شعر كانكریت هویت بخشید. او از همان آغاز شاعری دست به ابتكار نزد، بلكه پس از آن كه به عنوان شاعری صاحب نام خودش را شناساند به این حیطه قدم گذاشت و از كلمات به جای خطوط نقاشی استفاده كرد. او تحت تأثیر مكتب كوبیسم وسرانش از جمله پیكاسو قرار گرفته بود. شعرهای «باران یكشنبه» و «گل میخك» بهترین نمونه های او در شعر كانكریت هستند. او بیشتر به شكل بصری شعر در صفحه گرایش داشت تا به تأثیر آوایی آن. در شعر «باران یكشنبه» كلمات به جای قطره های باران بر سپیدی كاغذ می بارند و همین طور ساقه و برگ های «گل میخك» او را كلمات تشكیل می دهند.

ادامه دارد ...

مطالب مرتبط :

انجمن های شعر فارسی

سیاست شعر

تاثیر شعر فارسی در غرب

شعرباید مقتدر باشد؛نه اقتدارگرا

شعر و عالم واقع

رسول یونان

تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی