بهار آمد میان کوچه ما
و دستش را برای من تکان داد
صدایم کرد و از روی دوچرخه
به من خورجین سبزش را نشان داد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1389/01/15
با بهار در خیابان
بهار آمد میان کوچه ما
و دستش را برای من تکان داد
صدایم کرد و از روی دوچرخه
به من خورجین سبزش را نشان داد
کت و شلوار سبزش، گلی گلی بود
به روی آستینش شاپرک داشت
رکابش چرخ میزد چون پرستو
به جای زنگ، چرخش قاصدک داشت
کلاهش صورتی بود و نگاهش
مرا یاد کبوترهایم انداخت
کمی خندید و از خورجین، گلی را
در آورد و به پیش پایم انداخت
گلم را از زمین برداشتم زود
به دنبالش سر کوچه دویدم
بهارم را ولی من در خیابان
میان آن همه ماشین ندیدم
محمد کاظم مزینانی
تنطیم:بخش کودک و نوجوان
************************
مطالب مرتبط