تبیان، دستیار زندگی
مشروعیت قرض امرى واضح است، اما این كه چه آیاتى از قرآن بر آن دلالت دارد، نیازمند دقت است. مسئله دیگر این است كه آیا از آیات قرآن مى توان استحباب قرض دادن به مومنان را نتیجه گرفت؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قرض حرام، قرض مستحب

پول

قرض در لغت فارسى به معناى بریدن، قطع كردن، پاداش دادن، وام دادن و چیزى كه از كسى گیرند تا واپس دهند، خواه پول و خواه جز آن باشد، به كار مى رود. درباره معناى قرض در لغت عرب، در مجمع البحرین آمده است: قرض چیزى است كه به دیگرى مى دهى تا آن را به تو برگرداند و اصل آن به معناى قطع و بریدن است. پس قرض مالى است كه مالك با رضایت، آن را از مال خود جدا مى كند و به دیگرى واگذار مى كند، به شرط این كه مثل آن را بر عهده گیرد.

قرض در قرآن

مشروعیت قرض امرى واضح است، اما این كه چه آیاتى از قرآن بر آن دلالت دارد، نیازمند دقت است. مسئله دیگر این است كه آیا از آیات قرآن مى توان استحباب قرض دادن به مومنان را نتیجه گرفت؟

در قرآن، آیات زیادى وجود دارد كه در آن ها كلمه قرض به كار رفته است:

كیست كه به خدا قرض الحسنه اى دهد تا آن را براى او چندین برابر كند.(بقره/ 345)

و نماز را برپا دارید و زكات بپردازید و به خدا قرض دهید، قرضى نیكو.(مزمل/ 20)

اگر به خدا قرض الحسنه دهید، آن را براى شما مضاعف مى سازد و شما را مى بخشد و خداوند شكر كننده و بردبار است. (تغابن/17)

كیست كه به خداوند قرض الحسنه اى دهد، تا آن را براى او بیفزاید و براى قرض دهنده پاداش بزرگ است. (حدید/11)

مردان و زنان انفاق كننده و آنها كه به خدا قرض الحسنه دهند، براى آنان (پاداش) مضاعفى است كه اجرى نیكو خواهند داشت. (حدید/18)

استدلال شده است كه آیه 345سوره بقره و آیه هاى 11و 18سوره حدید بر فضیلت قرض به مومن و ثواب زیاد آن و این كه خداوند پاداش آن را خواهد داد، دلالت دارد. زیرا قرض حقیقى در مورد ذات بارى تعالى امكان ندارد و فرض احتیاج درباره وى محال است، پس این آیات حمل بر قرض دادن به مومنان مى شود. به این برداشت اعتراض شده است كه قرض به معناى اعطاى شىء است تا در وقت دیگرى عوض آن بازگردانده شود- در این مورد استعاره است براى اعمال صالح، زیرا اعمال صالح كه بنده مومن انجام مى دهد، عوض آن در آخرت براى وى محفوظ است. بنابراین، این دو آیه و نظیر آنها بر مشروعیت قرض بر بندگان دلالتى ندارد. بیش تر مفسران هم بر این باورند كه مراد از قرض دادن به خداوند در این آیات انفاق و صدقه دادن در راه خدا است و قرض مصطلح مراد نیست.

كیست كه به خداوند قرض الحسنه اى دهد، تا آن را براى او بیفزاید و براى قرض دهنده پاداش بزرگ است.

محقق اردبیلى آیه را بر صورتى عام معنى كرده است تا شامل قرض هم بشود. وى مى گوید: شاید مراد از قرض دادن بر خدا، انجام عمل نیك براى او باشد. چه با فدا كردن جان در جهاد، یا تلاش در تحصیل علوم و واجبات دینى یا سعى در برآوردن نیاز افراد نیازمند و سایر كارهاى مورد رضایت پروردگار و یا پرداخت مال در زكات و خرج خانواده و نیز پرداخت مال براى خدا، به هر صورت كه ممكن باشد، به صورت قرض یا غیر آن.

با توجه به نظر بیشتر مفسران، نمى شود آیات فوق را دلیل مشروعیت قرض گرفت. لكن آیاتى دیگر وجود دارد كه بر مشروعیت قرض و نیز استحباب آن دلالت دارد:

قرض ربوى در صدر اسلام رواج داشت. قرآن كریم ربا را حرام كرد و فرمود: اى كسانى كه ایمان آورده اید! آنچه از ربا باقى مانده واگذارید و اگر بدهكار تنگدست است، تا هنگام توانایى وى را مهلت دهید. (بقره ۲۸0-۲۷۸)

در این آیات، خداوند گرفتن زیادى را حرام مى شمارد و اصل سرمایه هاى وام دهندگان را از آن خود ایشان مى داند و با این كه در مقام بیان است، به حرمت اصل قرض اشاره اى نمى كند، بلكه در پایان مى فرماید: اگر بدهكار فقیر است، تا هنگام توانایى به او مهلت دهید كه لازمه این سخن تایید اصل قرارداد و امضاى عقد قرض است.

در بسیارى از رازگویى هاى آنان خیرى است، مگر كسى كه (بدین وسیله) به صدقه یا كار پسندیده و یا اصلاح بین مردم فرمان دهد.(نساء/114)

پول

در روایتى وارد شده است كه امام صادق (ع) مقصود از «معروف» در آیه شریفه را قرض مى داند، زیرا معناى معروف چیزى است كه شرع آن را نیكو مى شمارد و عقل آن را انكار نمى كند. وقتى منظور از معروف، قرض باشد، استحباب آن به وسیله آیه شریفه اثبات مى شود، چون سیاق آیه بر گونه اى است كه دلالت بر وجود خیر در قرض دارد، كه به معناى رجحان آن است. علاوه بر آن، قرار گرفتن قرض بین دو كار مستحب (صدقه و اصلاح بین مردم) نیز قرینه بر استحباب آن است. البته باید توجه داشت كه مقصود، اقراض (قرض دادن) است، نه استقراض، زیرا با توجه به روایاتى كه در باب قرض وجود دارد.قرض گرفتن مكروه است مگر این كه به واسطه امر دیگرى كراهت آن برداشته شود.

خداوند در آیات متعددى، مومنان را به احسان و نیكوكارى نسبت به همدیگر سفارش مى كند، كه قرض دادن یقینا یكى از مصادیق مهم تعاون و احسان است، مانند «نیكى كنید، كه خداوند نیكوكاران را دوست دارد. » (بقره 195)

«در طریق نیكى و پرهیزكارى با هم همكارى كنید.» (مائده/2)

در روایات هم قرض دادن به مومنان و كم كردن به تامین نیاز آنها از بهترین اعمال صالح شمرده شده است. بنابراین آیات، قرض دادن عملى مستحب است.

اى كسانى كه ایمان آورده اید! آنچه از ربا باقى مانده واگذارید و اگر بدهكار تنگدست است، تا هنگام توانایى وى را مهلت دهید.

نهاد بنگاه هاى كمك معوض

افرادى كه سرمایه هاى مازاد بر مصرف خود دارند، در اسلام، تشویق شده اند كه این سرمایه ها را به صورت قرض در اختیار دیگران قرار دهند. بدون آن كه سودى دریافت كنند. در واقع، همان مقدار كه در اسلام قرض ربوى مذموم و ممنوع شمرده شده، قرض بدون سود ممدوح و مطلوب محسوب گشته است. بلكه در قبال قرض ربوى مساله صدقه مطرح و ثواب قرض الحسنه از صدقه نیز افزون شمرده شده است. در روایت معتبر از حضرت امام صادق (ع) آمده است یك قرض به هجده برابر است. یعنى قرض، هجده برابر پاداش دارد. و این در حالى است كه صدقه یك عمل نیكو و حسنه است. به بیان قرآن كریم از ده برابر، پاداش برخوردار است.

امر دیگرى كه به قرض شباهت دارد و گاه در زبان عامیانه از آن قرض یاد مى شود ولى در نگاه فقهى متفاوت با آن است، عاریه مى باشد. در عاریه شخصى چیزى را در اختیار مى گذارد تا از آن استفاده كند و پس از مدتى خود آن را بازپس مى دهد، در حالى كه قرض مثل یا قیمت آن را بازمى ستاند. عاریه در زمینه سرمایه هاى فیزیكى، مثل ماشین آلات مى تواند عامل مهمى در صحنه تولید محسوب شود.

مجموعه قرض الحسنه و عاریه در واقع دو نهاد بنگاه هاى كمك معوض را در اسلام ترسیم مى كند. این نهاد مسئولیت اعطاى كمك هاى معوض از قبیل دادن اعتبارات و تسهیلات و سرمایه هاى فیزیكى یا نقدى یا كالا به صورت معوض را بر عهده دارد.

منبع: روزنامه جوان

گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی