تبیان، دستیار زندگی
در اسلام دستورهای وجوبی یا مستحبی، در این راستا داده شده، مانند پوشش اسلامی زن و مرد، حفظ حریم عفاف، ممنوعیت اختلاط زن و مرد، سفارش اكید به غیرت ورزی و حیا، ممنوعیت شركت در مجالس فسق و فجور، ترك خوردن و نوشیدن مال حرام، پرهیز از همنشین بد، اقدام به ازدواج
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چشم چرانی نکن! (2)

اختلالی به نام چشم چرانی

قسمت اول

عوامل بازدارنده و نگهدارنده برای حفظ و پاكی چشم

در اسلام دستورهای وجوبی یا مستحبی، در این راستا داده شده، مانند پوشش اسلامی زن و مرد، حفظ حریم عفاف، ممنوعیت اختلاط زن و مرد، سفارش اكید به غیرت ورزی و حیا، ممنوعیت شركت در مجالس فسق و فجور، ترك خوردن و نوشیدن مال حرام، پرهیز از همنشین بد، اقدام به ازدواج، و محافظت جدی و متقابل زن و شوهر در حفظ عفاف همدیگر از نظرات مختلف، دوری از محیط فاسد و مسأله اجازه گرفتن در ورود و خروج به خانه و... كه هر یك از این علل و عوامل می تواند نقش سازنده و مؤثری در پاك سازی چشم داشته، و آن را از هرگونه نگاه های آلوده حفظ كنند.

به طور كلی باید مقدمات و زمینه های انحراف چشم را شناخت، و عوامل بازدارندگی را نیز دانست، و در پرتو آنها، افسار گسیختگی چشم را مهار كرد. در میان این عوامل به عنوان مثال نظر شما را به مسأله استیذان (اجازه گرفتن) كه در قرآن آمده جلب می كنیم، در قرآن، در دو آیه می خوانیم: «ای كسانی كه ایمان آورده اید باید بردگان شما و همچنین كودكانتان كه به حد بلوغ نرسیده اند، در سه وقت از شما اجازه (ورود به خانه) بگیرند:

1- قبل از نماز فجر (آغاز وقت نماز صبح)

2-در نیمروز هنگامی كه لباس های (معمولی) خود را بیرون آورده اید.

3-و بعد از نماز عشاء. این سه وقت خصوصی برای شما است، اما بعد از این سه وقت گناهی بر شما و بر آنان نیست (كه بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یكدیگر بگردید (و با صفا و صمیمیت به یكدیگر خدمت نمایید) این گونه خداوند آیات را برای شما بیان می كند، و خداوند دانا و حكیم است.»(نور.95 و 85)

توضیح این كه در دو آیه مذكور، دو حكم اسلام در مورد آداب ورود به جایگاه و خانه خصوصی پدر و مادر بیان شده است: كودكان نابالغ باید هنگامی كه به اطاق پدر و مادر وارد می شوند، در سه وقت اجازه ورود بگیرند:

1-قبل از نماز صبح. 2-حدود ظهر 3-بعد از نماز عشاء، زیرا معمولا مردم (از جمله پدر و مادر) در این سه وقت مقید به پوشانیدن خود، همانند سایر وقت ها نیستند، و آنها در این سه وقت یك حالت خصوصی دارند. بنابراین اولیای اطفال باید كودكان نابالغ خود را به انجام این برنامه وادار كنند، و این سنت را روش همیشگی و معمولی خود قرار دهند. اطلاق آیه شامل دختر و پسر می شود: همچنین ظاهر آیه بیانگر آن است كه بردگان مرد و زن نیز باید این برنامه را اجرا كنند.

ولی نوجوانان و جوانان بالغ در هر ساعت از ساعت های روز كه به خانه پدر و مادر وارد می شوند، لازم است قبل از ورود، به آنها اطلاع داده و اجازه ورود بگیرند، البته این حكم مخصوص مكانی است كه پدر و مادر در آنجا استراحت می كنند، وگرنه برای وارد شدن در اطاق عمومی (اگر اطاق عمومی داشته باشند) به ویژه به هنگامی كه دیگران هم در آن جا حاضرند، و هیچ گونه مانعی وجود ندارد، اجازه گرفتن لزومی ندارد.

این دستور قرآنی حاكی از این است كه برای حفظ چشم و دامن، باید از اموری كه زمینه ساز و عوامل بازدارنده است استفاده كرد. روایت شده: مردی از رسول خدا(ص) پرسید: «آیا هنگام ورود بر مادرم، اجازه بگیرم؟ پیامبر(ص) فرمود: آیا دوست داری مادرت را برهنه بنگری؟ او عرض كرد: نه، فرمود: پس اجازه ورود بگیر.»1

و نیز قرآن ورود به خانه مرد را بدون اجازه ممنوع نموده، چنان كه می فرماید: «ای كسانی كه ایمان آورده اید، در خانه هایی غیر از خانه خود، وارد نشوید، تا اجازه بگیرید، و بر اهل خانه سلام كنید، این برنامه برای شما بهتر است، و اگر كسی را در آن نیافتید وارد نشوید تا اجازه داده شود، و اگر گفته شد بازگردید، باز گردید، این برنامه برای پاك نگهداشتن شما برتر است».(نور.82)

امیرمؤمنان علی(ع) درصدد بیان آن و آموزش ما می فرماید: من اكراه دارم كه بر زنان جوان سلام كنم، سپس علت آن را چنین تبیین می كند: «از آن ترس دارم كه صدای زن جوانی مرا خوش آید، و لغزشی به من دست دهد، كه گناهش از كسب پاداش سلام بیشتر باشد.»

امام باقر(ع) فرمود؛ «من اطلع فی بیت جاره فنظر الی عوره رجل او شعر امرأه او شیء من جسدها، كان حقا علی الله ان یدخله النار مع المنافقین الذین كانوا یتبحثون عورات المسلمین...2 كسی كه به خانه همسایه اش سر بكشد و نگاه كند، آنگاه بدن ناپوشیده مردی، زنی یا قسمتی از بدن آن زن را بنگرد، بر خداوند سزاوار است كه او را همراه منافقانی كه در دنیا دنبال فاش ساختن عیب های مسلمین بودند وارد دوزخ گرداند، چنین شخصی از دنیا نمی گذرد، مگر این كه خداوند او را رسوا ساخته، و زشتی های او را در آخرت در معرض دید مردم قرار می دهد.»

توجه به عوامل بازدارنده و زمینه ها برای كنترل چشم به قدری ظریف و دقیق است كه امیرمؤمنان علی(ع) درصدد بیان آن و آموزش ما می فرماید: من اكراه دارم كه بر زنان جوان سلام كنم، سپس علت آن را چنین تبیین می كند: «اتخوف ان تعجبنی صوتها فیدخل من الاثم علی اكثر مما اطلب من الاجر؛3 از آن ترس دارم كه صدای زن جوانی مرا خوش آید، و لغزشی به من دست دهد، كه گناهش از كسب پاداش سلام بیشتر باشد.»

چشم چرانی

پیامدهای نكبت بار چشم چرانی

چشم یكی از دریچه هایی است كه رابط بین برون و درون انسان است، آنچه را می بیند، به فكر و اندیشه و به دل منتقل می كند، هم می تواند بهترین ابزار برای شناخت و پرورش روح و نیروی عقل و صفای باطن باشد، و هم می تواند بر اثر هرزگی، عامل تیرگی باطن و ركود عقل و اندیشه و سقوط انسانیت گردد.

چشم هرزه و بی كنترل باعث بدبختی ها و نكبت ها و تیرگی های دنیا و آخرت است. و جرقه ای برای انفجار و تخریب درون انسانیت می باشد، خوبی ها را از انسان می گیرد، و تباهی را جایگزین آن می سازد. چنان كه رسول اكرم(ص) فرمود؛ «النظر سهم من سهام ابلیس؛4 نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای شیطان برای شكار انسان است.» و در سخن امام صادق(ع) آمده كه: «نگاه به نامحرم تیر زهرآلود از تیرهای شیطان است و چه بسیار نگاهی كه موجب حسرت و غصه طولانی شده است.»5

و از سخنان رسول خدا(ص) است: «هر چشمی در قیامت بر اثر سختی آن، گریان است، ولی چشمی كه از نگاه به حرام خدا خودداری كند خندان است.»6 امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «من اطلق طرفه كثر اسفه؛7 كسی كه چشمش را بی بند و بار بگذارد، (بر اثر پیامدهای شوم آن) اندوه و ناراحتی او بسیار خواهد شد.» رسول خدا(ص) فرمود: «خشم خداوند بسیار سخت است بر زن شوهرداری كه چشمش را از نگاه به نامحرم پر می كند.»8

اگر چشم چرانی چنین عواقب خطرناك و عذاب الهی را به دنبال دارد، به عكس پاك نگه داشتن چشم دریچه نور به سوی خدا است، و موجب مقامات عالی خواهد شد، چنان كه رسول خدا (ص) فرمود: «غضوا ابصاركم ترون العجائب؛9چشمان خود را از نگاه به نامحرم فرو خوابانید تا شگفتی هایی را ببینید.» چنان كه معروف است محمدابن سیرین بر اثر پاكی چشم، و دوری از انحراف جنسی به مقام بس ارجمندی رسید، كه همچون پیامبران به علم تعبیر خواب دست یافت، و محبوبیت فوق العاده ای بین مردم پیدا كرد.10

امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «كسی كه چشمش را بی بند و بار بگذارد، (بر اثر پیامدهای شوم آن) اندوه و ناراحتی او بسیار خواهد شد.»

برخورد پیامبر با چشم چرانان

در اینجا برای تكمیل بحث نظر شما را به سه حادثه از برخورد شدید پیامبر (ص) با چشم چرانانی كه با چشم آلوده خود عفت جامعه را تباه می ساختند جلب می كنیم:

1-حكم بن ابی العاص پدر مروان در عین آنكه مسلمان بود، مردی هرزه و چشم چران بود، روزی از لای درز در داخل حجره پیامبر(ص) نگاه كرد، پیامبر(ص) به قدری ناراحت شد، كه عصای خود را كه نوكی تیز داشت برداشت و او را تعقیب كرد، او فرار كرد و چون روباه گریخت. پیامبر(ص) فرمود: «اگر به او دست می یافتم چشمش را از كاسه بیرون می آوردم» سپس به دستور پیامبر(ص) او و پسرش مروان به طائف تبعید شدند، و تا عصر خلافت عثمان در تبعید بودند، سرانجام در عصر عثمان آزاد شدند و یكی از اعتراضات مسلمین به عثمان همین بود كه چرا تبعید شدگان پیامبر(ص) را به وطن بازگردانده است؟10 و طبق روایت دیگر، حكم بن ابی العاص از پشت دیوار به خانه پیامبر(ص) چشم چرانی كرد، و پیامبر(ص) خواست او را با كمان هدف تیر قرار دهد كه او گریخت.11

جهنم شیطان آتش

2-طبق روایت امام صادق(ع)، به پیامبر (ص) خبر رسید كه دو نفر به نام هیت و ماتع در مدینه چشم چران و سبك سر هستند، و در میان مردان می نشینند، و با گفتن جوك های شهوت برانگیز از اوصاف زنان می گویند و خط قرمز حریم عفاف را می شكنند، پیامبر(ص) بی درنگ آنها را احضار كرد و پس از اخطار شدید، آنها را به محلی به نام العرایا كه در اطراف مدینه بود تبعید كرد، آنها فقط حق داشتند در روزهای جمعه برای خریداری غذا و لوازم زندگی به مدینه آمده، سپس به تبعیدگاه بازگردند12

3-در مدینه چند نفر كه روح بیمار و هوس انگیز داشتند و با شایعه پراكنی، به حریم عفاف تجاوز می كردند، مورد اخطار شدید پیامبر (ص) قرار گرفتند و در صف منافقان قلمداد شدند، و این اخطار با نزول آیه ای بعد از نزول آیه حجاب (آیه 59 سوره احزاب) مسلمانان را بر ضد آنان شوراند، و آن آیه این بود: «اگر منافقین و آنها كه در دل هایشان بیماری است (و با هوس های خود می خواهند به عفت جامعه آسیب برسانند) و نیز دروغ پردازان و شایعه پراكنان، اگر از كارشان دست برندارند تو را (ای پیامبر) بر ضدشان می شورانیم، آن گاه جز زمان كوتاهی نمی توانند در این شهر بمانند.»(احزاب60)

تخلیص: گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی

منبع: ماهنامه پاسدار اسلام شماره 729 ، محمد محمدی اشتهاردی


1-تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 8، ص .204

2-بحارالانوار، ج 104، ص 37 و .38

3-مكارم الاخلاق، ص 270، بحار، ج 104، ص .37

4-بحار، ج 104، ص .39

5-وسائل الشیعه، ج 14، ص .139

6-خصال شیخ صدوق، ج 1، ص 61 (به طور اقتباس)

7-بحار، ج 77، ص .286

8-همان، ج 104، ص .39

9-همان، ص .41

10-الكنی و الالقاب، ج 1، ص .319

11-الغدیر، ج 8، ص .243

12-سفینه البحار، ج 1، ص 392 (واژه حكم).

13-اقتباس از بحار، ج 22، ص 88.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.