تبیان، دستیار زندگی
كسى كه از متبوع مورد نظر خداوند تبعیت مى‌كند، در حقیقت خود را به كسى سپرده است كه نسبت به راه‌هاى هدایت آگاهى كامل دارد و هرچه انجام مى‌دهد حق است. چه او حقانیت یكایك اعمال متبوع را كاملا درك كند و چه درك نكند، اجمالا مى‌داند هرچه وى انجام دهد، حق است. بن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونگی تبعیت در قرآن

قرآن

قرآن کریم نحوه و چگونگی تبعیت از دستورات الهی را توصیف می کند و شرائط آن را به وضوح بیان می کند:

الف. تسلیم بى‌چون و چرا: كسى كه از متبوع مورد نظر خداوند تبعیت مى‌كند، در حقیقت خود را به كسى سپرده است كه نسبت به راه‌هاى هدایت آگاهى كامل دارد و هرچه انجام مى‌دهد حق است. چه او حقانیت یكایك اعمال متبوع را كاملا درك كند و چه درك نكند، اجمالا مى‌داند هرچه وى انجام دهد، حق است. بنابراین، هرگاه در حین تبعیت با وضعیتى روبه‌رو شود كه نتواند حقانیت آن مورد خاص را درك كند، نباید به چون و چرا كردن حول و حوش آن یا سرپیچى و عصیان از تبعیت وى بپردازد، بلكه باید كاملا تسلیم بوده، توضیح حقانیت آن مورد را به شخص متبوع واگذار نماید تا هر وقت خود صلاح دانست، به آن مبادرت ورزد.

نمونه چنین تبعیتى در قرآن كریم داستان حضرت موسى (ع) و عالم لدنّى است؛ وقتى عالم لدنّى در مقابل درخواست موسى (ع) مبنى بر تبعیت از وى، اظهار داشت كه نمى‌توانى صبر كنى، حضرت موسى (ع) گفت: "انشاءالله مرا صابر خواهى یافت و تو را در هیچ امرى عصیان نمى‌ورزم." (كهف: 69) عالم لدنّى نیز به وى گفت: "پس اگر از من تبعیت كردى چیزى از من نپرس تا این‌كه خودم برایت بگوم." (كهف: 70)

معناى جمله این است كه اگر از من پیروى كردى، در مورد هر چیزى كه دیدى و برایت گران آمد، نباید سؤال كنى تا خودم معنا و وجه آن را بیان نمایم و در این جمله اشاره است به این‌كه به زودى اعمالى از من خواهى دید كه تحملش برایت سنگین است، ولى من خودم برایت توضیح خواهم داد. اما براى موسى (ع) مصلحت نیست كه ابتدا سؤال نماید، بلكه سزاوار است صبر كند تا او خود بیان نماید.1

ب.تبعیت همه جانبه: تبعیت از رسولان خدا در صورتى با ارزش و ممدوح مى‌باشد كه همه جانبه بوده، تمامى موارد را در برگیرد، نه این‌كه هرگاه به استفاده شخص باشد، تبعیت كند و هرجا ضررى متوجه او باشد، سرپیچى نماید.

بعضى از انسان‌ها در موارد آسان تبعیت مى‌كنند و در موارد سخت تبعیت نمى‌كنند." (توبه: 42) معناى آیه این است كه اگر تو ایشان را به كارى دعوت مى‌كردى كه نفع مالى مسلم و نقدى مى‌داشت و به دست آوردنش هم آسان بود، مسلما تو را اجابت مى‌كردند و با تو بیرون مى‌آمدند تا به طمع خود برسند و غنیمتى را كه وعده داده بودى، به چنگ آورند و لیكن تو ایشان را به سفرى دور و دراز و كارى دشوار دعوت كردى و لذا درباره آن تثاقل ورزیدند و به زودى بعد از آن‌كه از جنگ برگشتید و آن‌ها را به خاطر تخلفشان سرزنش كردید، به خدا سوگند خواهند خورد كه اگر توانایى داشتیم با شما مى‌آمدیم. این‌ها با این روشى كه در امر جهاد در پیش گرفته‌اند كه هر وقت آسان و پر درآمد بود، شركت كنند و هر وقت دور و پر مشقت بود، تخلف نموده، عذرها و سوگند دروغین بیاورند، خود را هلاك خواهند كرد و خدا مى‌داند كه در سوگندشان دروغگویند.2

كسى كه از متبوع مورد نظر خداوند تبعیت مى‌كند، در حقیقت خود را به كسى سپرده است كه نسبت به راه‌هاى هدایت آگاهى كامل دارد و هرچه انجام مى‌دهد حق است. چه او حقانیت یكایك اعمال متبوع را كاملا درك كند و چه درك نكند، اجمالا مى‌داند هر چه وى انجام دهد، حق است.

تبعیت مذموم

گام‌هاى شیطان: در قرآن كریم سه جا نسبت به تبعیت از گام‌هاى شیطان نهى شده است كه دو مورد آن در ارتباط با خوردن است:

« - از خوراكى‌هاى حلال و پاكیزه زمین بخورید و از گام‌هاى شیطان تبعیت نكنید.» (بقره: 168)

- از آنچه كه خدا به شما روزى داده است بخورید و از گام‌هاى شیطان تبعیت مكنید." (انعام: 142)

معلوم مى‌شود میزان تأثیر وسوسه‌هاى شیطان بر انسان ارتباط زیادى با چگونگى كسب روزى او از لحاظ حلال یا حرام

قران

بودن دارد. بنابراین، براى این‌كه بتواند خود را از وسوسه‌هاى شیطان دور نگه دارد و از او تبعیت ننماید، باید نسبت به حلال بودن روزى خود دقت و حساسیت زیادى داشته باشد.

از سوى دیگر، تعبیر گام‌هاى شیطان در این آیه، گویا اشاره به یك مسأله دقیق تربیتى دارد و آن این‌كه: انحراف‌ها و تبهكارى‌ها تدریجا در انسان نفوذ مى‌كند، نه به صورت دفعى و فورى؛ مثلا براى آلوده شدن یك جوان به مواد مخدر یا قمار و شراب، معمولا مراحلى وجود دارد: نخست به صورت تماشاچى در یكى از جلسات شركت مى‌كند و انجام این كار را زیاد مهم تلقّى نمى‌نماید. گام دوم، شركت تفریحى در قمار (بدون برد و یا باخت) و یا استفاده از مواد مخدر به عنوان رفع خستگى یا درمان بیمارى و مانند آن است. گام سوم، استفاده از این امور به صورت كم و به قصد این است كه در مدت كوتاهى از آن صرف‌نظر كند. سرانجام گام‌ها یكى پس از دیگرى برداشته مى‌شود و شخص به صورت یك قمار باز حرفه‌اى خطرناك و یا یك معتاد سخت بینوا درمى‌آید. وسوسه‌هاى شیطان معمولا به همین صورت است و انسان را قدم به قدم و تدریجا پشت سر خود به سوى پرتگاه مى‌كشاند.3

هوا و هوس: در آیات بسیارى از قرآن كریم تبعیت از هوا و هوس مورد مذمّت یا نهى واقع شده است. مثلا در یك‌جا در رابطه با حكم و داورى چنین آمده است: "پس میان مردم به حق حكم كن و از هوا و هوس تبعیت مكن." (ص :26)

هواى نفس پرده ضخیمى بر چشمان حقیقت بین انسان مى‌افكند و میان او و عدالت جدایى مى‌اندازد. از این‌رو، در ادامه مى‌گوید: "اگر از هواى نفس پیروى كنى، تو را از راه خدا، كه همان راه حق است، باز مى‌دارد." بنابراین، هرجا گمراهى است پاى هواى نفس در میان است و هر جا هواى نفس است نتیجه آن گمراهى است.4

و در جایى دیگر درباره ظالمان آمده است: "بلكه ظالمان از هوا و هوسشان تبعیت كرده‌اند، بدون آن‌كه علمى نسبت به آن داشته باشند." (روم: 29)

و نیز درباره كسانى كه دعوت پیامبر (ص) را اجابت نكرده‌اند، چنین ذكر شده است: "پس اگر تو را اجابت نكردند، بدان كه آن‌ها فقط از هوا و هوس خود تبعیت مى‌كنند." (قصص: 50)

راه نادانان: "از راه نادانان تبعیت مكنید." (یونس:89) یعنى طریق كسانى كه به حكم و مصلحت الهى جاهل هستند و سبیل نادانان را كه در كارها عجله دارند، مپویید.5

گروه دین و اندیشه - مهدی سیف جمالی

برگرفته از:  پریچه ساروى


1- سید محمدحسین طباطبائى، پیشین، ج 16، ص /227ج 13، ص / 230ج 9، ص 297.

2- سید محمدحسین طباطبائى، پیشین، ج 16، ص /227ج 13، ص / 230ج 9، ص 297

3- ناصر مكارم شیرازى، تفسیر نمونه، تهران، اسلامیه، 1366ش، ج 1، ص 417.

4- همان، ج 19 ،ص 261.

5-على‌رضا میرزا خسروانى، پیشین، ج 4، ص 224.