تبیان، دستیار زندگی
بچه‏ها، من بوی برف و باران را دوست دارم. بچه‏ها، من بوی گل و کوچه را دوست دارم. بچه‏ها، من امروز با خاطراتم پرواز کردم و همنشین کوچه‏های آشنایی ده شدم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کوچه‏های آشنا

کوچه‏های آشنا

بچه‏ها، من بوی برف و باران را دوست دارم.

بچه‏ها، من بوی گل و کوچه را دوست دارم.

بچه‏ها، من امروز با خاطراتم پرواز کردم و همنشین کوچه‏های آشنایی ده شدم.

در کوچه‏های خاکی، بوی محبت جاری بود. همه می‏خندیدند.

بچه‏ها، من در کوچه خاکی، تنی چند را دیدم که زمانی با هم راه خاکی خانه تا مدرسه را طی می‏کردیم.

بچه‏ها، من امروز خودم را دیدم، با همان روپوش سرمه‏ای کم رنگ... و با حسرت از مقابل نگاه آشنایش گذشتم.

خواستم با او درد دل کنم، وقت نداشت.

مثل همیشه دیر کرده بود...

بچه‏ها، من امروز با خاطراتم پرواز کردم و با کوله باری از حسرت بازگشتم...

جمشید مقدم

تنظیم:بخش کودک و نوجوان

*****************************************

مطالب مرتبط

شیعیان ما آشنای مایند

او از فراز آسمان پرواز کرد

میهمان آن شب ما

دستبند طلای دردسر ساز

سلطان نادان!

کوهنورد

سفر به سرزمین آرزوها

رویای تکراری

شاید دوباره‌ همدیگر را پیدا كنیم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.