کفشهای کهنه مادربزرگ![کفشهای کهنه مادربزرگ](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
![کفشهای کهنه مادربزرگ](https://img.tebyan.net/big/1388/12/20100222103317482_idsslsa.jpg)
کفشهای کهنه مادربزرگ
یادگار سالهای خستگی است
یادگار لحظههای پرصداست
یادگار پیچ و تاب زندگی است
وه چه شبهایی که بر بالین من
قصه میگفت از دل افسانهها
قصهای از گرگ و از چوپان پیر
قصهای از خنده پروانهها
وه چه شبهایی که من را میکشاند
تا نگاه پر فروغ کهکشان
قصههایش مثل باران بود و من
گشته بودم در هوایش آسمان
عطر نارنج عطر لیمو عطر سیب
میتراوید از دل سجادهاش
بوی خوبی بر مشامم میرسید
از لباس کهنه اما سادهاش
رفته او اما برایم یادگار
مانده صدها قصه و افسانهاش
منتظر میماند اما روی تاق
کفشهای کهنه و سجادهاش
جمشید مقدم- از شهرک ورداورد
تنظیم:بخش کودک و نوجوان
******************************************
مطالب مرتبط
![مشاوره](https://img.tebyan.net/ts/persian/QuestionArticle.png)